خاتمی نیوز- نقدهایی در جستجوی فهم و اصلاح

بهبوداوضاع جهان درگرو برخوردفعالانه ونقدمتعهداست.شعاراصلاح طلبی رابرخی دادندولی درعمل...

خاتمی نیوز- نقدهایی در جستجوی فهم و اصلاح

بهبوداوضاع جهان درگرو برخوردفعالانه ونقدمتعهداست.شعاراصلاح طلبی رابرخی دادندولی درعمل...

موضع گیری باور نکردنی دوم خردادیها درباره بهائیان دریوزگان صهیون

آمنتظری مخلوع امام امت: بهائیت، ارتداد نیست!؟

منتظری معتقد است بهائیان باید از حقوق شهروندی و برابر در حکومت اسلامی برخوردار باشند.احمد‌منتظری فرزند وی، با تائید این دیدگاه آیت الله منتظری(!) که پیش از این در رسانه‌ها منتشر شده بود، به زمانه گفت: بر اساس دیدگاه‌های منتظری، اگر چه بهائیان در قانون به عنوان اقلیت‌ دینی به رسمیت شناخته نمی‌شوند، اما چون اهل این مملکت هستند و به قانون کشور تمکین می‌کنند و مالیات می‌پردازند، باید از حقوق شهروندی و همچنین رافت حکومت اسلامی برخوردار باشند.به گفته فرزندمنتظری، این فقیه شیعی بهائیت را از مصادیق ارتداد نمی‌داند. او همچنین معتقد است اساساً اگر کسی با تحقیق از اسلام خارج شود، مرتد نخواهد بود. احمد منتظری در پاسخ به این سوال زمانه که آیا در دیدگاه‌های فقهی پدرش تغییر ایجاد شده است، گفت: ایشان از حدود چهل سال پیش در کتاب‌های‌شان بهائیت را با استدلال رد کرده‌اند و مخالف ترویج این فرقه بوده‌اند، ولی این یک برخورد فکری بوده است و ایشان خشونت علیه بهائیان را رد می‌کنند.او همچنین اشاره کرد: بی‌شک در بین علما کسی از خشونت حمایت نمی‌کند و باید با استدلال و گفتگو با این گروه (بهائیان) برخورد شود. وی افزود منتظری در این موقعیت حساس کشور اساساً خشونت را به نفع مردم نمی‌داند و معتقدند این کار، در راستای منافع ملی نیست.

منبع این خبر رادیو زمانه است و امیدوارم که خبر دروغ باشد:(سایت رادیو زمانه:۵خرداد ۱۳۸۷)

 همراهی بعضی از دوم خردادی ها با فرقه ضاله بهائیت

در حالی که ارگان رسانه‌ای سازمان جاسوسی آمریکا با کمک گرفتن از فتوای یک فرد مطرود امام و امت، در حال پشتیبانی رسانه‌ای از فرقه گمراه بهائیت می‌باشد، همراه شدن بعضی از سیاسون وابسته به جبهه دوم خرداد با این جریان انحرافی باعث شگفتی شده است. هادی قابل، که رادیو سازمان جاسوسی آمریکا وی را کارشناس مسایل فقهی و اسلامی و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت معرفی کرد، در رابطه با استفتای رادیو فردا در این‌باره گفته است: تاکنون درباره بهاییان به این صورت از سوی مراجع تقلید شیعه در ایران اظهار نظر نشده است. احمد قابل نیز که رادیوی مذکور وی را کارشناس مسائل دینی لقب داد که درجه اجتهادش را از مفتی این ماجرا دریافت کرده دیدگاه رادیو فردا را تایید کرده است.  حسین باستانی، روزنامه نگار نزدیک به دولت سید محمد خاتمی و سردبیر یک نشریه اینترنتی ضد انقلاب که از خارج کشور اداره می‌شود نیز، موضوع استفتاء ارگان سازمان جاسوسی آمریکا درباره فرقه گمراه بهائیت را ، عاملی برای توجه بیشتر به این بحث خوانده است.  انتهای پیام/ شناسه: ۱۳۸۷۰۳۸۱۰۰۲۳۰  منبع: جام نیوز http://www.jaamnews.com/?p=665

درباره خیانت جدیددوم خردادیها/به حامیان خاتمی و هاشمی رای نمیدهم

پلوخورى در زیر پرچم سفارت بیگانه!؟!؟

  حضور سفیران کشورهاى خارجى در کنگره یک حزب چندان امر غیرمتعارفى نیست، اما زمانى این امر نامتعارف مى شود که به رغم حضور این سفیران (على الخصوص اگر از نوع مورد علاقه آن حزب باشد) نام آنها در اخبار رسمى و منتشر شده از سوى روابط عمومى اعلام نشود.این اتفاق زمانى رخ داد که در خبرى اختصاصى نام میهمانان ویژه افتتاحیه دهمین کنگره یک جریان سیاسى بر روى خروجى سایت این حزب قرار گرفت اما خبرى از نام میهمانان خارجى حزب و سفیران کشورهاى اروپایى که حتى عکس آنها در حال دست دادن با دبیرکل آن تشکل وجود داشت، نبود. کافى است کمى به قبل تر بازگردیم تا علت حساسیت این مطلب مشخص شود. هنوز زمان زیادى از انتخابات سوم تیر نگذشته بود که در محافل خبرى شنیده شد، سفراى چند کشور اروپایى با برخى چهره هاى اصلاح طلب در ویلایى در یکى از شهرهاى اطراف تهران جلسه «چه باید کرد» برگزار کرده اند. از آن تاریخ مدتى گذشت تا در مردادماه ۱۳۸۵ بار دیگر خبر دیدار دبیرکل یک حزب سیاسى دولت ساخته با وزیر امور خارجه اسبق آلمان در اخبار غیررسمى شنیده شد و اینگونه ارتباط ها على الخصوص با آلمان، فرانسه و انگلستان بارها ادامه یافت.

 اخیراَ خبرى دیگر از این ملاقات هاى مخفى منتشر شد، سفیر آلمان در ملاقاتى به دور از چشم رسانه ها، مسائل مختلف داخلى و بین المللى را در مذاکره با مسئولان حزب مشارکت بررسى کرده است و این خبر اینک با ۱۰ روز تأخیر از سوى سایت هاى خبرى منتشر و با سکوت آنها مواجه شده است. این در حالى است که بوش رسماً حمایت خود را از اصلاح طلبان ایرانى اعلام کرده است و سخنگوى اصلاح طلبان که از قضا عضو شوراى مرکزى همان حزب نیز هست، در مصاحبه اى اعلام کرد که به علت مشغولیت هاى مهم ترى همچون نقد دولت نهم و مجلس هفتم، فرصت موضعگیرى در خصوص حمایت آمریکا ندارد. اکنون این سؤال به ذهن متبادر مى شود در شرایطى که آمریکا سفیر رسمى در ایران ندارد اما در عین حال بارها اعلام کرده اطلاعات موردنظر خود را از سفیران کشورهاى متحد خود دریافت مى کند؛ این دیدارها چه پیامى دربردارد این مسئله خصوصاً هنگامى تأمل برانگیز خواهد بود که سخنان نماینده اصلاح طلبان در دیدار با جان کرى را به یاد بیاوریم که از عدم حمایت آمریکا از اصلاح طلبان گلایه کرده بود. شاید اگر سخنگوى فراکسیون اقلیت مجلس و سخنگوى دوم خردادى ها در مجلس هفتم که این روزها در خارج از کشور به سر برده و مشغول برخى فعالیت ها از جمله مصاحبه هایى با رسانه هاى ضدانقلاب و بیگانه است، به تهران بازگردد؛ پاسخى براى این سؤال ها داشته باشد! ایران / محمدمهدى اسلامى:http://www.rajanews.com/News/?25313

افشای بخشی از مذاکره خاتمی با سفیر آلمان:
توافق بر جلوگیری از پیروزی هسته‌ای احمدی‌نژاد

  2 روز پس از انتشار اخباری مبنی بر دیدار محرمانه محمدرضا خاتمی دبیرکل سابق حزب مشارکت با سفیر آلمان و گمانه زنی درباره محتوای مذاکرات، روزنامه کیهان متن بخشی از مذاکرات این دیدار را منتشر کرد. به گزارش رجانیوز، خاتمی در این مذاکره محرمانه از پیروزی هسته ای احمدی نژاد ابراز نگرانی کرده و درباره زمان صدور قطعنامه سوم و ارسال سوخت از سوی روسیه به نیروگاه بوشهر سؤالاتی را مطرح کرده است. وی همچنین در پاسخ به سؤال سفیر آلمان درباره تحرکات کروبی و خاتمی توضیحاتی ارائه کرده است. این در حالیست که خاتمی در مناظره روز یکشنبه خود با محمدرضا باهنر در انجمن روزنامه نگاران مسلمان در پاسخ به سؤال خبرنگار فارس درباره این دیدار محرمانه، ضمن اقرار به انجام دیدار گفت: ما چند وقت پیش دیدار داشتیم و در آن دیدار تاکید کردیم که هر فشاری و هر قطعنامه‌ای که صادر شود به ضرر ایران است و در دیدار با سفیر آلمان نیز اینها را اعلام کردیم. آلمان عضو گروه 1+5 است که به عنوان عضو غیردائم شورای امنیت فشار علیه جمهوری اسلامی برای تعلیق فعالیت های هسته ای را دنبال می کند. این در حالیست که سفارتخانه این کشور در تهران، روابط نزدیکی با حزب مشارکت پایه ریزی کرده است. سفیر آلمان تنها سفیر اروپایی بود که در افتتاحیه دهمین کنگره حزب مشارکت که آبانماه سال جاری در تهران برگزار شد، شرکت کرد.

سفیر آلمان در افتتاحیه دهمین کنگره حزب مشارکت (تهران- آبان 86)

 متن بخشی از مذاکرات محرمانه این دیدار به نقل از کیهان در ادامه آمده است. این روزنامه درباره منبع خبری خود در نقل این مذاکرات، توضیحی نداده است.

 محمدرضا خاتمی: این هزار نفر که تائید شده اند عمدتا افراد عادی هستند که شناخته شده و تاثیرگذار نیستند و گروهی از اصلاح طلبان که تائید صلاحیت شده اند کسانی هستند که در صورت حضور در مجلس به اصلاح طلبان ضربه بیشتری می زنند. (اشاره به جناح کروبی) آنها با این رفتار تلاش کردند بین جبهه یکپارچه اصلاح طلبان تفرقه ایجاد کنند و تا حدودی موفق شدند. ... آقای کروبی احتمالا برخی از محافظه کاران (اصولگرایان) منتقد دولت را هم در لیست می گذارند چون ایشان برای ریاست جمهوری بعدی برنامه دارد... البته احمدی نژاد یک برگ برنده در انتخابات ریاست جمهوری آینده دارد و آن پیروزی در پرونده هسته ای است که در برابر غرب ایستاد و این در نظرسنجی ها کاملا مشخص است.

 سفیر آلمان: کشورهای غربی نیز به همین نتیجه رسیده اند که این فشارها که در پرونده هسته ای وارد شده به نفع احمدی نژاد بوده و در حال حاضر می خواهند این فشارها را کاهش بدهند.

 محمدرضا خاتمی: اصلاح طلبان با لایه ای از محافظه کاران (اصولگرایان) ارتباط برقرار کرده اند و همکاری های موثری داشته اند و زمینه همکاری بهتر در آینده فراهم شده است.

 سفیر آلمان: چرا اصلاح طلبان در روستاها و شهرهای کوچک کاندیدا معرفی نمی کنند؟

محمدرضا خاتمی: در شهرهای کوچک و روستاها، نگاه ها منطقه ای و طایفه ای است و شناخته شده بودن و نفوذ داشتن کاندیدا از حمایت حزبی موثرتر است. البته در شهرهای کوچک هم کاندیدا معرفی کرده ایم ولی شناخته بودن از حمایت حزبی موثرتر است.

 سفیر آلمان: به نظر من آقای خاتمی قبلا خسته تر بود و کمتر فعالیت سیاسی می کرد اما در حال حاضر فعال تر شده است. ایشان در حال حاضر نقش مهمی را بازی می کنند آیا تمایلی به کاندیداتوری ریاست جمهوری دارند؟

 محمدرضا خاتمی: کار اساسی ایشان رهبری جریان اصلاح طلبی است اما درباره ریاست جمهوری خود ایشان به دلایل مختلف مخالف هستند ولی اصلاح طلبان و حتی محافظه کاران به ایشان فشار می آورند که کاندیدا شود... درباره مسئله هسته ای چه اتفاقی می افتد؟

 سفیر آلمان: قطعنامه سوم حتما صادر می شود در ماه آینده و این تصمیم 5 دولت به علاوه آلمان است. مفاد قطعنامه مهم نیست، صدور آن مهم است. 

محمدرضا خاتمی: آیا ارسال سوخت توسط روس ها به ایران با هماهنگی دولت های دیگر بود؟

 سفیر آلمان: ارسال سوخت توسط روس ها بدون هماهنگی با دیگر دولت ها صورت گرفته بود. اما تحویل سوخت به معنای راه اندازی نیروگاه بوشهر نیست.

http://www.rajanews.com/News/?25292

زاکانی:سفیر آلمان با حزب کارگزاران هم دیدار داشته

  علیرضا زاکانی با اشاره به دیدار محمد رضا خاتمی با سفیر آلمان گفت: سفیر آلمان با حزب کارگزاران و مشارکت دیدار داشته است.  به گزارش رجانیوز به نقل از فارس، سیدشهاب‌الدین صدر دبیر اجرایی جبهه متحد اصولگرایان امروز سه‌شنبه در نشست خبری جبهه متحد اصولگرایان با خبرنگاران رسانه‌ها گفت: جبهه متحد اصولگرایان فهرست اصلی خود را بر اساس حروف الفبا تنظیم کرده است.  صدر ادامه داد: ممکن است که هر کدام از اضلاع جبهه متحد تبلیغات جداگانه‌ای انجام دهند ولیکن فهرست اصلی جبهه متحد همان 30 نفر اعلام شده می‌باشد. وی تأکید کرد:‌ در عین حال ممکن است هر یک از اضلاع در چینش فهرست 30 نفره بر اساس سلایق خود عمل کنند، ولیکن 30 نفر اعلام شده مورد اتفاق همه گروه‌های اصولگرا هستند.  در ادامه نشست خبری علیرضا زاکانی در پاسخ به سؤالی مبنی بر خروج یکی از نمایندگان مجلس هفتم به خارج از کشور و مصاحبه با شبکه‌های امریکا گفت: خواستگاه پیرمؤذن که جزو فراکسیون اقلیت مجلس هفتم است معلوم می‌باشد و اتفاقاً سخنانی که در شبکه امریکا گفته‌ است نشان از این دارد که در ایران آزادی کامل وجود دارد.

 وی با اشاره به اینکه پیرمؤذن در دوره قبل نیز با پادرمیانی دوستان تایید صلاحیت شده بود گفت: رفتار پیرموذن پسندیده نیست و امیدواریم ایشان اظهار پشیمانی کنند. زاکانی در پاسخ به سوال دیگری در رابطه با دیدار محمدرضا خاتمی با سفیر آلمان گفت: سفیر آلمان با سایر گروه‌های سیاسی نیز درخواست دیدار کرده که از جمله آن حزب مؤتلفه می‌باشد. وی گفت: حزب مؤتلفه در پاسخ به درخواست سفیر آلمان اظهار داشته که در این رابطه باید وزارت خارجه اعلام نظر کند که سفیر آلمان بیان داشته که با حزب کارگزاران و مشارکت دیدار داشته است.  زاکانی گفت: سفیر آلمان به حزب مؤتلفه اظهار داشته که این دیدار در رابطه با انتخابات مجلس هشتم می‌باشد و حزب مؤتلفه با توجه به توهین‌های اروپایی‌ها به ساحت پیامبر درخواست دیدار سفیر آلمان را رد کرده‌ است.  کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان افزود: حال سؤال ما این است که چرا احزاب داخل کشور با سفرایی دیدار می‌کنند که وزرای خارجه آنها اصل اسلام را زیر سؤال می‌برند و چرا اساساً سفارت‌خانه‌های خارجی در امور داخلی ما دخالت می‌کنند خاتمی نیز در این خصوص باید پاسخگو باشد. http://www.rajanews.com/News/?25298

 

رونویسی آلمانی‌‌ها از روی بیانیه‌های یک طیف سیاسی

 کمی پس از آنکه دیدار دبیرکل یک حزب سیاسی در ایران با سفیر آلمان در تهران، با واکنش فعالان سیاسی و رسانه‌ای ایران روبرو شد، نمایندگان "بوندس تاگ" (مجلس آلمان) با گسترش دامنه دخالت در امور داخلی‌ایران، اقدام به صدور بیانیه در ارتباط با انتخابات مجلس شورای اسلامی کردند. به گزارش رجانیوز به نقل از ایرنا ، در این بیانیه که توسط رسانه‌های آلمانی منتشر شده است، از حکومت ایران خواسته شده است که مشارکت همه داوطلبان نمایندگی - از جمله کسانی که از نظر دستگاه‌های قانونی صلاحیت راه یافتن به خانه ملت ندارند- را تامین کند. در این درخواست مجلس آلمان که در چارچوب یک قطعنامه، ‪ ۸‬ماده‌ای منتشر شده و به شکل شگفت انگیزی با بیانیه‌های بعضی از احزاب سیاسی در ایران همانند است، ضمن نگرانی از رد صلاحیت بعضی داوطلبان نمایندگی مجلس در ایران، ادعا شده است که جریان اصلاح طلب تنها برای بیست درصد کرسی‌های مجلس آینده نامزد دارد.  مجلس آلمان همچنین در قطعنامه خود ابراز علاقه مندی کرده است که نه تنها تماسهایش با نمایندگان مجلس ایران ادامه یابد، بلکه دیدارها و تماسهایی نیز با نمایندگان همه احزاب سیاسی ایران داشته باشد.  همزمان محمدرضا خاتمی دبیرکل حزب جبهه مشارکت که خبر ملاقاتش با سفیر آلمان در ایران، بعد از مدتی علنی شد، در گفت گو با رادیو دویچه وله آلمان ادعا کرده است که ملاقاتش با سفیر این کشور همپیمان با آمریکا، در چارچوب منافع ملی بوده است. http://www.rajanews.com/News/?25318

خاتمی:با سفرای دیگر هم ملاقات داشتم

  محمدرضا خاتمی در گفت و گو با رادیو دویچه وله آلمان گفت: ملاقات من با سفیر آلمان موضوع تازه‌ای نیست . من با سفیر آلمان قبلا ملاقات داشتم و این ملاقاتها با سفرای دیگر کشورهای خارجی نیز انجام گرفته ‌است. به گزارش فارس، خاتمی در این مصاحبه افزود: ملاقات من با سفیر آلمان به درخواست وی بوده و طبعا در این ملاقاتها ما تلاش می‌کنیم آن چیزی را که در راستای منافع ملی کشورمان هست پیگیری بکنیم . 

خاتمی در پاسخ به این سوال که آیا طبق قوانین ایران تماس با دیپلماتهای خارجی باید با هماهنگی وزارت امور خارجه صورت بگیرد یا نه ؟ گفت: چنین چیزی وجود ندارد و اصلا در عرف قوانین داخلی و بین المللی ، طبعا وقتی یک سفیر و یا هر مسئول خارجی دیگری آگرمان می‌گیرد و به داخل کشور می‌آید، طبیعی است که یعنی آن صلاحیت لازم را دارد تا بتواند فعالیتهای سیاسی و تنظیم روابط کشور خودش را با کشوری که در آنجا ماموریت دارد انجام بدهد . وی افزود: بسیاری از سیاستمداران دیگر که امروز هم ممکن است جایی در قدرت نداشته باشند، این ملاقاتها را انجام می‌دهند و این ملاقاتها رسمی و علنی است و طبعا با توجه به وظایف ذاتی که سازمانهای مختلف در داخل کشور دارند، میدانند که در آن چه گذشته است . نائب رییس مجلس ششم با بیان این مطلب که ما هیچ چیز مخفی نداریم که در آنجا گفته باشیم و خیلی علنی و رسمی این ملاقات صورت گرفت، ادامه داد: شما می‌دانید که ایران در شرایط حاضر با کشورهای خارجی و به خصوص با کشورهای اروپایی و آمریکایی دارای تنش است و هم اکنون کشورهای 5 +1 نقش مهمی در شورای امنیت سازمان ملل برای صدور قطعنامه علیه ایران یا برعکس، برای تشدید تنش بین ایران و جهان خارج دارند . 

وی گفت: من در این ملاقاتها همیشه سعی کرده‌ام که طرف مقابل را به این نکته واقف کنم که آن چیزی که امروز از سوی کشورهای 5+1 می گذرد به نفع ملت ایران نیست و وقتی به نفع ملت ایران نباشد، طبعا نمی‌تواند به نفع روابط درازمدت ایران با این کشورها هم‌باشد. خاتمی افزود: سعی کرده‌ام آنها را متوجه عواقب و خطراتی بکنم که در آینده هم ممکن است ایران و هم کشورهای دیگر را تهدید بکند و در حقیقت اگر در ذهن آنها تحلیل غلطی نسبت به ایران وجود دارد، آن تحلیل را براساس منافع ملی که تشخیص می‌دهم ، درست بکنم .

http://www.rajanews.com/News/?25333

ننگ دیگری برای اصلاح طلبان/حتما به دوم خردادی ها رای نمی دهم...

احتمال پناهندگی سخنگوی اصلاح طلبان به امریکا

  برخی رسانه ها از احتمال عدم بازگشت سخنگوی اصلاح طلبان مجلس از آمریکا به کشور سخن می گویند؛ برخی دیگر می‌گویند او برای شرکت در یک کنگره پزشکی به آمریکا سفر کرده است.به گزارش فارس، نورالدین پیرمؤذن سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی اخیرا به گفتگوی مفصل با شبکه تلویزیونی "صدای آمریکا"(V.O.A) درباره انتخابات مجلس در ایران پرداخت. این شبکه که حاضر نیست چند ثانیه از وقت خود را به انعکاس واقعیت های ایران و انقلاب اسلامی اختصاص دهد، نزدیک به یکساعت از وقت خود را آن هم به صورت زنده در اختیار پیر موذن قرار داد تا واقعیت های انقلاب اسلامی و انتخابات را در ایران تحریف کرده و منعکس کند. وفا مستقیم یکی از افرادی که حتی نزد ضد انقلابیون مقیم خارج کشور نیز به هواداری از صهیونیسم معروف است و در این مصاحبه طرف صحبت پیر موذن بود از اظهارات پیر موذن ذوق زده و شگفت زده به نظر می‌رسید و با طرح سوالات جهت دار وی را در حمله به دولت و جریان‌های سیاسی داخلی یاری می کرد.

 صدای آمریکا در بخشی از این مصاحبه نطق‌های پیش از دستور پیر موذن را در انتقاد از دولت پخش می‌کرد.پیرموذن در حالی که بسیاری از اصلاح طلبان منتقد دولت در سراسر کشور نامزد دارند و تندترین انتقادها را علیه دولت در رسانه های خود مطرح می کنند، ادعا کرده است: مخالفت با دولت و رئیس جمهور دلیل عمده ردصلاحیت‌ها بوده است. حتی تعدادی از نمایندگان فراکسیون اکثریت مجلس به دلیل نطق مخالف دولت و رئیس جمهور ردصلاحیت شده‌اند. پیرمؤذن انتخابات در ایران را نمایشی توصیف کرد و ادعا کرد: همه نمایندگان مجلس هفتم با تقلب و رانت به مجلس راه یافته‌اند. اما توضیح نداد، خود که دارای عقاید تند و افراطی بوده، چگونه دریک انتخابات باصطلاح نمایشی ومملو از تقلب به مجالس ششم و هفتم جمهوری اسلامی راه یافته است؟ اظهارات پیر موذن در حالی است که وی برای انتخابات مجلس هشتم نیز ثبت نام کرده بود. تلویزیون صدای آمریکا وابسته به وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا از طریق مصاحبه با ضد انقلابیون فراری خط تاثیرگذاری بر انتخابات مجلس هشتم را در دستور کار قرار داده است.برخی منابع آگاه همچنین از احتمال پناهندگی سخنگوی اصلاح طلبان خبر می دهند.

http://www.rajanews.com/News/?25296 

عوامل صهیونیسم در ایران رابشناسیم/حواسمان به انتخابمان باشد

حلقه جورج سوروس صهیونیست در ایران

 آن وحشت، کمتر از یک ماه بعد پدید آمد، اما برآمده از پوچی فلسفی نبود. پوچی ای از جنس ویرانگری ها و رسوایی های جاسوسی را در خود داشت. روز 25 تیرماه 1386، شبکه اول صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، در پیام های تبلیغاتی خود، خبر از پخش برنامه به اسم دموکراسی در روزهای 27 و 28 تیرماه داد. تصاویری از سه مأمور انقلاب مخملی، در کنار یکدیگر تدوین شده بود که هر کدام از فعالیت های مشترکشان، برای پدیدآوردن کودتای مخملی در ایران، می گفتند. رامین جهانبگلو از همکاری با هاله اسفندیاری می گفت، هاله از ارتباط با کیان تاجبخش14 و کیان از حضور در بنیاد صهیونیستی جرج سوروس،15 برای اجرای پروژه فروپاشی از درون در ایران.

  یحیی کیان تاجبخش، معروف به کیان تاجبخش، سال 1340 در تهران متولد شد. در سن هفت سالگی به انگلیس رفت و در مدرسه ای شبانه روزی تحصیلات خود را آغاز کرد. پدر او مسئول روابط عمومی دفتر فرح پهلوی بود و چهارسال پیش از انقلاب اسلامی ایران، به عنوان کارمند اداری سازمان ملل به سوئیس رفت. کیان در سال 1362، فوق لیسانس مدیریت شهری خود را از دانشگاه انگلستان دریافت کرد و به خانواده اش در ایالات متحده پیوست. او اگرچه تا سال 1376، هیچ توجهی به مسائل ایران نداشت، اما با استقرار اصلاح طلبان در مناصب دولتی، بنیاد صهیونیستی جرج سوروس، تاجبخش را به عنوان نماینده خود در تهران برگزید و به آموزش وی پرداخت. اغلب این آموزش ها معطوف به پروژه های فرهنگ سازی، شبکه سازی و نهادسازی در حوزه های اجتماعی بوده است. تاجبخش، هنگامی که استادیار مدرسه تحقیقات نوین اجتماعی در نیویورک بود، با بیژن خواجه نوری از رابطان برجسته سازمان جاسوسی سیا آشنا می شود و از مجرای ارتباطی این جاسوس، تعاملات خود را با مراد ثقفی (سردبیر فصلنامه گفت و گو) در ایران آغاز می کند. ملاقات این دو که با میزبانی بنیاد سوروس در نیویورک و هنگام برگزاری نخستین انتخابات شوراهای اسلامی شهر تهران انجام شد، نقطه آغاز صورتبندی فعالیت های جاسوسی تاجبخش در ایران دانسته شده است. او که آثارش در حوزه سرمایه اجتماعی توسط دفتر مطالعات سیاسی وزارت کشور در هنگام ریاست جمهوری محمد خاتمی ترجمه و منتشر شده، یکی از نظریه پردازان دولت اصلاحات در حوزه شهرداری ها و سازمان های غیردولتی به شمار می رفت. از ابتدای دهه 1380، حضور تاجبخش در محافل اصلاح طلبی ایران، شتاب گرفت و سال 1383 به جمع نظریه پردازان دفتر پژوهش های فرهنگی و خانه هنرمندان ایران پیوست. از سال 1383 در کلاس های جامعه شناسی شهری در دانشگاه تهران حضور یافت و به طرح اندیشه های فرانسیس فوکویاما پرداخت. همزمان با این کوشش ها، این مامور مخملی با بانک جهانی در حیطه طرح های نئواستعماری معطوف به ایران همکاری می کرد. او در اسفند 1383، با دعوت از یوپ ون دنبرگ (رئیس مجلس سنا و رئیس سازمان شهرداری های هلند) به ایران، کوشید تا جنگ استراتژیک نرم در ایران را وارد فاز عملی خود کند. در سال 1384، تاجبخش در سفری که به بوداپست در مجارستان داشت با معماران فروپاشی اروپای شرقی در آن کشور دیدار و پیرامون گزاره های کودتای مخملی در ایران رایزنی کرد. پس از بازگشت از این سفر، او «سازمان دیده بان توسعه مشارکتی» را بنیان گذاشت و در پی ارتباط با نمایندگان مجلس برای پیشبرد اهداف براندازی نرم بود. وی در مردادماه 1385به همراه داریوش آشوری، نصرالله پورجوادی، ناصر فکوهی، منصوره اتحادیه، فرهاد دفتری و... به ششمین «همایش دوسالانه مطالعات ایرانی» در لندن رفت. این دوسالانه که با مشارکت بنیاد مطالعات ایران، انجمن بین المللی مطالعات ایرانی آمریکا، انجمن ایرانشناسی اتریش، انستیتو مطالعات فارسی بریتانیا و انجمن ایران شناسی فرانسه برگزار شد، اغلب به مثابه یک فرصت مطالعاتی ـ رایزنی برای پژوهشگرانی است که سفارش ها و مطالعات راهبردی حوزه های «بی ثبات سازی سیاسی»، «براندازی اینترنتی»، «شبکه سازی اجتماعی» و... را دنبال می کنند. مهرماه 1385، تاجبخش با چاپ کتاب «سرمایه اجتماعی اعتماد، دموکراسی و توسعه»، یک دکترینال اجتماعی، استراتژیک و الگویی ساختاری را برای سرمایه های پنهان براندازی نرم صورتبندی کرد. از آبانماه 1385، این مامور مخملی تلاش های خود را برای بازگرداندن قدرت از دست رفته شوراها به اصلاح طلبان کلید زد و با برگزاری سلسله کارگاههای مطالعاتی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، از مصطفی تاج زاده برای سخنرانی با موضوع تاسیس شوراها در ایران دعوت کرد؛ سخنرانی هایی که یک تبلیغات زودهنگام در پس نقاب «مطالعات آکادمیک» برای طیف سکولار و لیبرال اصلاح طلبان محسوب می شد. کیان تاجبخش در کسوت نماینده رسمی جرج سوروس در ایران با حلقه فکری هنرمندان لائیک در تعامل بود. وی یک ماه پیش از بازداشتش در سال 1386، به دعوت بهروز غریب پور و در کنار علیرضا سمیع آذر (مدیر پیشین موزه هنرهای معاصر و رابط ملاقات هنرمندان ایرانی با وزیر امور خارجه آمریکا)، مریم زندی (کارمند تلویزیون ملی درعصر پهلوی دوم)، ابراهیم حقیقی (گرافیست مائوییست) و سفیر هندوستان به خانه هنرمندان ایران رفت و در مراسم رونمایی مجله فرهنگی و هنری گالری که در کشور هند منتشر می شود، به سخنرانی پرداخت. 21 اردیبهشت ماه 1386، تاجبخش با حکم ویژه دادستانی عمومی و انقلاب تهران و به اتهامات مشارکت در راه اندازی کودتای مخملی در ایران و اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شد و برای انجام تحقیقات مقدماتی در اختیار وزارت اطلاعات قرار گرفت. روز 28 و 29 تیرماه 1386، اعترافات او در کنار اعترافات هاله اسفندیاری و رامین جهانبگلو در برنامه «به اسم دموکراسی» از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش شد و سپس روز 28 شهریورماه، با سپردن قرار وثیقه صد میلیون تومانی، از زندان اوین آزاد شد. نک: کیان تاجبخش، پدرام ملک بهار (پیام فضلی نژاد). «گزارش مستند کیهان از هویت کیان تاجبخش». روزنامه کیهان، 5 خردادماه 1386، شماره 18810، صفحه 14.

جرج سوروس، کارگزار اقتصادی کودتاهای مخملی در جهان، مدیر ارشد در شورای روابط خارجی آمریکا، شریک اقتصادی بنیادهای اعانه ملی برای دموکراسی ( NED ) و خانه آزادی ( Freedom House )، بنیانگذار مؤسسه جامعه باز ( Open SocietyInstitute - OSI ) و صاحب مؤسسه مالی بین المللی فاند منیجمنت ( Fund Management )، یک یهودی صهیونیست است که آگوست سال 1930 در بوداپست متولد شد. در سال 1947، پس از روی کار آمدن کمونیست ها در مجارستان به انگلستان پناهنده گشت و در سال 1952 تحصیلات خود را در مدرسه اقتصادی لندن به پایان برد. در این دانشگاه با کارل پوپر آشنا شد و به فلسفه لیبرالیستی این فیلسوف و نظریه پرداز سازمان جاسوسی سیا دل باخت. سال 1956 به آمریکا مهاجرت کرد و چهار سال بعد، مؤسسه مالی بین المللی فاند منیجمنت ( Fund Management ) را بنیان نهاد که مؤسسه ای خصوصی است و در زمینه سرمایه گذاری و مدیریت مالی مشاوره می دهد. این مؤسسه از آغاز تاکنون، مشاور اصلی گروه صندوق های کوانتوم فاند ( Quantom Fund ) است که در 30 سال گذشته به طور متوسط سود سالانه اش را 31 درصد تخمین زده اند. با این همه، سوروس برای فرار از سیستم مالیاتی آمریکا، بسیاری از دفاتر اقتصادی خود را به هلند و جزایر دریای کاراییب منتقل کرده است. سال 1988، او با رشوه به کارمندان بانک فرانسوی سوسایتی جنرال، به وسیله اطلاعاتی که از این طریق به دست آورد، سه میلیون دلار به جیب زد، اما در سال 2005، پس از افشای این ماجرا، دادگاهی در فرانسه وی را محکوم به پرداخت جریمه ای سنگین کرد. از سوروس به عنوان تنها عامل ورشکستگی بانک مرکزی انگلستان در 16 سپتامبر 1992 یاد می شود. در سال 1979، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، او در نیویورک مؤسسه ای را تأسیس کرد که به یاد استاد معروفش کارل پوپر (صاحب کتاب جامعه باز و دشمنانش) آن را جامعه باز ( Open SocietyInstitute - OSI ) نام نهاد. این مؤسسه در پوشش یک نهاد خیریه و غیرانتفاعی، امروز به عنوان یکی از شرکای اقتصادی کودتاهای مخملی آمریکا در جهان شناخته می شود و شبکه گسترده نمایندگی های آن شامل مؤسسات ملی در پنجاه کشور جهان، از خاورمیانه، اروپا، آفریقا تا ایالات متحده فعالیت می کند. هدف ظاهری این مؤسسه، ایجاد و حفظ ساختارها و نهادهای جامعه باز، کمک های انسان دوستانه، بهداشت عمومی، رعایت حقوق بشر و اصلاحات اقتصادی است، اما شبکه بین المللی آن به عنوان مجاری اقتصادی و امنیتی کودتاهای مخملی در کشورهای ناسازگار با آمریکا ایفای نقش می کند. بنیاد سوروس، با فعال کردن مراکز مطالعاتی در کشورهای مختلف و سپس با ارزیابی مخالفان دولت مرکزی و حمایت از مطبوعات مخالف دولت، زمینه را برای انقلابی آرام و به شکست کشاندن دولت و یا حکومت فراهم می کند. 130 میلیون دلار از ثروت سوروس از سال 1995 تا امروز هزینه دموکراسی سازی آمریکایی کشور روسیه شده که تا امروز نتیجه مطلوبی نداشته است. در انقلاب رز گرجستان که 23 نوامبر 2003 رخ داد، سوروس با اختصاص20 میلیون دلار به مخالفان دولت، نقش مهمی را ایفا کرد. پس از وقوع این کودتای مخملی، او با اعلام رضایت از این مسأله تصریح کرد که در سایر کشورهای آسیای میانه از این اقدامات حمایت خواهد کرد و به روزنامه لس آنجلس تایمز گفت که مایل است انقلاب مخملی در کشورهای مستقل مشترک المنافع، مانند قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان تکرار گردد. او تاکنون بیش از 40 میلیون دلار به منظور راه اندازی کودتاهای مخملی در این پنج کشور آسیای مرکزی سرمایه گذاری کرده و 5 میلیون دلار را نیز به اصلاحات در کشور ترکیه اختصاص داده است. بنابر روایت مستند ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، انقلاب نارنجی اوکراین در 31 دسامبر 2004، زیر نظر بنیاد جامعه باز و نهادهای وابسته به سوروس به وقوع پیوسته و این میلیاردر صهیونیست، همین نقش را در انقلاب لاله قرقیزستان در 24 مارس 2005 ایفاء کرده است. 50 میلیون دلار از سرمایه سوروس، هزینه کودتای مخملی در اوکراین و قرقیزستان شد. بر اساس آمار رسمی، تا سال 2004، ثروت وی معادل هفتاد میلیارد دلار برآورد گشت. ماهاتیر محمد (نخست وزیر پیشین مالزی)، این صهیونیست را «مردی احمق» خطاب کرده که می خواهد دستاور اقتصادی چهل سال تلاش مردم در کشورهای آسیای جنوبی را با پول های فراوان خود به نابودی کشد. سوروس که در گفت وگوهایش خود را هوادار تئوری جامعه مدنی جهانی معرفی می کند، دارای تألیفاتی مانند «سراب برتری آمریکا»، «جامعه باز: اصلاح سرمایه داری جهانی»، «علم و جامعه باز: آینده فلسفه کار پوپر»، «بحران سرمایه داری جهانی: جامعه باز در خطر»، «تعهد به دموکراسی: تشویق تجارت آزاد و اصلاحات دموکراتیک در شوروی و اروپای شرقی»، «کیمیای سرمایه» و... است و دانشگاههای آکسفورد، مجارستان و دانشگاه آمریکایی ییل به او دکتری افتخاری داده اند. مردادماه 1386، کاملیا انتخابی فرد (عضو تحریریه روزنامه های همشهری و زن) در سلسله مقالاتی برای روزنامه القبس کویت فاش کرد که سال 1377 در سفری که با دعوت انجمن سردبیران نیوانگلند به ایالات متحده داشته است، جرج سوروس از محمد عطریان فر (عضو مرکزیت حزب کارگزاران سازندگی و رئیس شورای سیاستگزاری روزنامه هم میهن و هفته نامه شهروند امروز)، شهلا شرکت (مدیر مسئول ماهنامه زنان) و مژگان جلالی (نویسنده روزنامه ایران نیوز) و او، برای میهمانی ای خصوصی به منزل شخصی اش دعوت کرده است و با ذکر مستنداتی گفت که در این میهمانی، عطریان فر و سوروس مذاکراتی با هم درباره مطبوعات و رسانه های ایران داشتند. انتخابی فرد که در سال های نخست ریاست جمهوری محمد خاتمی، خبرنگار همراه رئیس جمهور در سفرهای خارجی بود و اکنون برای جرج سوروس در خبرگزاری یورو آسیا کار می کند، نوشت که محمد عطریان فر هنگام بازگشت به ایران، از سه زن شرکت کننده در این میهمانی خصوصی خواسته است تا کتاب هایی را که سوروس به آنان هدیه داده بود، دور بیاندازند تا دیدار آنها با این صهیونیست میلیاردر فاش نگردد.

مرگ سیاسی شوالیه(یادداشت)

 گفتارهای جهانبگلو در برنامه به اسم دموکراسی، فرآورده ای متمایز از اعترافاتش در خبرگزاری دانشجویان ایران نداشت. انگار که محذورات امنیتی در همه سرویس های اطلاعاتی دنیا، همیشه مانع فاش گویی و رازگشایی از معادلاتی است که می تواند مخاطب را بیدار کند و به ذهن و روان او تکانی دهد، اگرچه که این رویه برای از دست نرفتن سوژه های امنیتی، طبیعی و حتی غیر از وجهه قانونی، دارای وجوب عقلی است.

 روز پیش از آنکه برنامه تلویزیونی به اسم دموکراسی روی آنتن برود، این بار پر روسینیول از روزنامه ال پائیس به رامین که در هند به سر می برد، تلفن کرد تا نظرش را درباره پخش این برنامه بپرسد. جهانبگلو، این بار دستپاچه بود و پخش این اعترافات از تلویزیون دولتی ایران را «هدف سیاست یاوه گویی» دانست:

 یک اعتراف سیاسی از این دست، مضحک است. کاملاً تبلیغاتی است. مرا به یاد دوران استالین می اندازد. سال 1948 و کتاب جورج اورول. متعصبین نه تنها می خواهند از آنان پیروی کنید، بلکه حتی با آنها موافق هم باشید. من این را با انقلاب فرهنگی مائو در چین مقایسه می کنم. با گذشت زمان به خوبی مشخص می شود که چه کسی قربانی چنین جریاناتی است.  اما رامین جهانبگلو، گویی به یاد نداشت که قریب به یک سال پیش از این هم در خبرگزاری دانشجویان ایران خود را یک «قربانی» خوانده بود. آیا او با این همه مدعای فلسفه دانی، نمی دانست که جاسوسان، همیشه عروسک هایی اند در دست اربابان خود که به ثانیه ای، قربانی منافع آنان می شوند؟!

 سه هفته پیش از این، در مادرید به کریستینا گالیندو گفته بود که «تنها پوچی و بی معنی بودن مرا به وحشت می اندازد»، اما این بار از پشت تلفن در هند، به پر روسینیول می گفت که از پخش این اعترافات «وحشت کرده ام.« در مصاحبه اش به شکلی جنون آمیز و مکرر از این عبارت استفاده می کرد. تأکید کرد که «قطعا نمی خواهم به زندان برگردم.»

 جملاتش در گفت وگو با این نشریه مشهور اسپانیایی بریده بریده بود، اما شاید هراسش از ژستی پوشالی بود که این یازده ماه برای اروپائیان و آمریکائیان گرفت؛ ژست یک «فیلسوف قهرمان» که تن به اعترافات تلویزیونی نداده است. حالا جهانبگلو در کارنامه اش، یکبار «خود» را در ایران شکسته بود و یکبار «آیینه» را در هند و هر دو بار، البته به خطا. در این شکستن های پی درپی حقیقت، راهی نداشت، جز اینکه در پس لابه هایی مدام بگوید:  وحشت کرده ام. پخش اعترافات در تلویزیون، هدف سیاست یاوه گویی است. این شرایط مرا به وحشت انداخته است.

 روزشمار زندگی و حرفه رامین جهانبگلو

 ۱335. تولد در محله اختیاریه شمیرانات تهران (7 دی ماه)

1346. آغاز سفرهای خارجی رامین به همراه خانواده اش به ژنو، انگلستان، الجزایر

1353. اخذ دیپلم متوسطه از مدرسه ایران زمین، سفر به پاریس، آغاز تحصیل فلسفه و تاریخ در دانشگاه سوربن

1361. اخذ درجه فوق لیسانس در رشته فلسفه از دانشگاه سوربن پاریس

1364. انتشار متن فرانسوی رساله ماکیاولی و اندیشه رنسانس

1365. آغاز همکاری با اردوگاه سلطنت طلبان ورشکسته و حضور در بنیاد مطالعات ایران، عضویت در هیأت تحریریه نشریات فرانسوی اسپری و اتود

1366. همکاری با پروژه «گفت وگو با اندیشمندان جهان امروز» در انتشارات فرانسوی فلن، آغاز دیدارها با آیزایا برلین در لندن؛ این دیدارها تا یک هفته پیش از مرگ برلین ادامه یافت.

1367. محکوم کردن حکم تاریخی حضرت امام خمینی مبنی بر ارتداد سلمان رشدی

1368. صدور بیانیه خطاب به اتحادیه اروپا علیه ملت ایران و وحشی خواندن نظام جمهوری اسلامی، همزمان با صدور این بیانیه موهن، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی کتاب هگل و سیاست مدرن را از جهانبگلو منتشر کرد.

1371. بازگشت به ایران، برگزاری نشست های فلسفه سیاسی در انجمن حکمت و ادیان

1372. حضور در مرکزیت اردوگاه تهاجم فرهنگی و همکاری با مراد ثقفی و علی دهباشی در نشریات گفت وگو و کلک، همکاری با حلقه سیاسی ماهنامه کیان و موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، انتشار متن فارسی رساله ماکیاولی و اندیشه رنسانس (نشر مرکز)

1373. برگزاری نشست های فلسفه سیاسی در بنیاد دایره المعارف بزرگ اسلامی، حضور در حلقه فرهنگی و سیاسی مجله گردون

1374. حضور در محفل شبه فلسفی نشر و پژوهش فرزان روز، همکاری با ماهنامه دنیای سخن، انتشار کتاب های مدرنیته، روشنفکری و دموکراسی (نشر مرکز) و زیر آسمان های جهان (نشر و پژوهش فرزان روز)

1375. عضویت در انجمن ایران شناسی فرانسه، آغاز سلسه جلسات سخنرانی در فرهنگسرای اندیشه درباره فلسفه غرب

1376. آغاز تحصیل در دانشگاه هاروارد آمریکا با پشتیبانی احسان یارشاطر و سیدحسین نصر، انتشار کتاب مدرن ها (نشر مرکز)، همکاری با نشریه جهان کتاب

1377. راهیابی به شورای سردبیری فصلنامه ایران نامه، دعوت از حلقه کیان به فرانسه برای گفت وگو با نویسندگان مجله اسپری و دیدار با مدیران اتحادیه مدرسان فرانسه، اخذ درجه دکتری در رشته فلسفه با گرایش فلسفه سیاسی گاندی، انتشار کتاب نقد عقل مدرن (نشر و پژوهش فرزان روز)

1378. آغاز همکاری با مرکز بین المللی محققان وودرو ویلسون، همکاری با مارک پلاتنر در ژورنال آو دموکراسی، همکاری با روزنامه های زنجیره ای، مانند صبح امروز، عصر آزادگان و نشاط

1379. آغاز کوشش های نظری برای صورتبندی جنگ نرم، تدریس در دانشگاه تورنتو، حضور در دانشگاه کلمبیا، همکاری با علی اکبر مهدی در بنیاد سیرا، پایه گزاری حلقه آگورا براساس مدل تشکیلات فراماسونری در کانادا

1380. ملاقات با کارل گرشمن در واشنگتن، اخذ بورسیه از بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی و پیوستن به جمع تحلیل گران سازمان جاسوسی سیا، همکاری با ماهنامه نگاه نو و روزنامه های دولتی ایران و همشهری، حضور در حلقه نظریه پردازان روزنامه های زنجیره ای نوروز و همبستگی، انتشار کتاب تفاوت و تساهل (نشر مرکز)

1381. ورود به حلقه نظریه پردازان مثلث شوم دولت اصلاحات (مرکز بین المللی
گفت وگوی تمدن ها، دفتر پژوهش های فرهنگی و خانه هنرمندان ایران)، آغاز تدریس پدیدارشناسی ذهن هگل در خانه هنرمندان ایران، انتشار کتاب های در جست وجوی آزادی (نشر گفتار) و موج چهارم (نشر نی)، همکاری با روزنامه های آزاد و صدای عدالت

1382. اعطای اختیارات ویژه آغاز جنگ نرم با ایران به بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی از سوی کنگره آمریکا و سفر جهانبگلو از واشنگتن به ایران، حضور در اردوگاه سینماگران سیاه و همکاری با ماهنامه فیلم، تأسیس حلقه آگورای ایرانی در دفتر تحکیم وحدت، همکاری با مرکز پژوهش های مجلس ششم به درخواست محمدرضا خاتمی، همکاری با مجلات مجلس و پژوهش و جامعه نو و روزنامه های شرق، یاس نو و اعتماد، حضور در مجمع فکری و انتشاراتی هالبان در لندن، گره زدن فعالیت های خانه هنرمندان ایران با سفارتخانه های کشورهای اروپایی، انتشار کتاب های گاندی و ریشه های فلسفی عدم خشونت (نشر نی)، جهانی بودن و تمدن و تجدد (نشر مرکز)

1383. پیشبرد طرح آمریکا برای لهستانیزه کردن ایران، سفر به لهستان و دیدار با مقامات ارشد سیاسی و امنیتی آن کشور در آستانه انقلاب نارنجی اوکراین، همکاری با روزنامه های وقایع اتفاقیه و همشهری، انتشار کتاب جوانان و مناسبات نسلی در ایران (پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی)

1384. ورود به آخرین فاز امنیتی پروژه ناتوی فرهنگی، دیدار با کریگ کندی، مشاور پیشین رئیس جمهور آمریکا و مدیر صندوق آلمانی مارشال، همکاری با روزنامه اعتماد ملی، میزبانی معماران فروپاشی اروپای شرقی و رهبران جنبش همبستگی لهستان و نظریه پردازان انقلاب های مخملی در تهران، مشارکت با سفارت لهستان برای تأسیس جنبش ضدایدئولوژیک برای همبستگی ایران همزمان با اعلام رسمی طرح لهستانیزه کردن ایران از سوی کاندولیزا رایس در کنگره آمریکا و افتتاح دفتر ویژه ایران در طبقه دوم وزارت امور خارجه آمریکا، پیوستن به طرح موسوم به جنبش ملی نخبگان برای حمایت از نامزدی علی اکبر هاشمی رفسنجانی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، انتشار کتاب های بین گذشته و آینده (نشر نی)، ایران در جستجوی مدرنیته (بیست گفت وگو در رادیو بی بی سی) و در آینه شرق (نشر مرکز)

1385. بازداشت رامین جهانبگلو (7 اردیبهشت)، اعتراف به همکاری امنیتی با وزارت امور خارجه آمریکا و جاسوسان اسرائیلی، دیدار رازآمیز با مهدی کروبی (دبیرکل حزب اعتماد ملی)، خروج از ایران و اقامت در هند، ادامه همکاری با روزنامه های مدعی اصلاح طلبی، مانند شرق و اعتماد، انتشار کتاب در جستجوی امر قدسی؛ گفت وگو با سیدحسین نصر (نشر نی)

1386. بازداشت هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش براساس اعترافات رامین، پخش اعترافات جهانبگلو، اسفندیاری و تاجبخش در برنامه به اسم دموکراسی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (27 و 28 تیرماه)، همکاری با هفته نامه شهروند امروز (ارگان رسانه ای حزب کارگزاران ایران)

منبع:  کیهان/ پیام فضلی نژاد

ttp://www.rajanews.com/News/?24979

http://www.rajanews.com/News/?24825

مثلث شوم دولت اصلاحات در گسترش ایدئولوژی ناتوی فرهنگی و بیگانگان

ناتویسم فرهنگی در دولت آقای خاتمی

طبقه فکری ناتویست ها یا شهروندان مدرن و ملحد جهانی، موجوداتی هستند که مبنای اخلاق و عمل آنان، ارزش های تمدن سکولار غرب است و یا آگاهانه ایدئولوژی ناتویسم را برگزیده اند و یا ناآگاهانه از آن پیروی می کنند. رامین جهانبگلو را باید یکی از نظریه پردازان ناتویست خواند که با مأموریت رسمی از صندوق آلمانی مارشال به عنوان پژوهشکده رسمی سازمان نظامی ناتو، کوشش کرد تا این طبقه فکری در ایران متولد شود و گسترش یابد. او در نخستین گام خود، با بهره از نفوذی که در نهادهای شبه مدنی و مراکز دولتی داشت، ساختاری آفرید که بتواند زلزله ای معرفتی و هستی شناختی، در ذهن و روان جوانان ایرانی به پا کند، تا جایی که شب های قدر این جوانان که با جان جهان و امیرالمؤمنین(ع) گره خورده است، فدای شرکت در کلاس های «پدیدارشناسی روح هگل» شود. جهانبگلو، مأموریت خود را برای ساخت طبقه فکری ناتویست ها در ایران، با استفاده از سه نهاد فرهنگی پیش برد که آن را مثلث شوم دولت اصلاحات نامیده ایم و دارای سه ضلع آشکار و یک رکن امنیتی پنهان است.
ضلع اول این مثلث شوم، خانه هنرمندان ایران بود؛ نهادی که با پشتیبانی محمد خاتمی، عطاالله مهاجرانی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت اصلاحات)، عبدالله نوری (وزیر کشور در دولت اصلاحات) و غلامحسین کرباسچی (شهردار سابق تهران و دبیرکل حزب کارگزاران ایران)، تأسیس شد و وفق مرامنامه رسمی اش، بر پایه تفکر روشنفکری قجری، شکل گرفت.1 منش و روش خانه، پهلو به همان خاستگاههای نسل نخست روشنفکران ایران می زد و برای تحقق اهداف ناتویست ها، دل به ارتجاع روشنفکری بسته بود. مأموران مخملی، که محصول ایدئولوژی ناتویسم در آستانه هزاره سوم بودند، بدنه پنهان نظریه پردازان خانه هنرمندان ایران را می ساختند. خانه، هم از حیث ساختار شخصیتی مؤسسان و هم به لحاظ گستره فعالیت، نقطه ثقل طلایی پروژه ناتوی فرهنگی در ایران تلقی می شد. پایان دهه هفتاد، این خانه، با مدیریت بهروز غریب پور و اعضای شورای عالی2، در باغ و ساختمانی دولتی، نزدیک به چهار هزار متر، آغاز به کار کرد؛ روزهایی که گفتمان غالب گفت وگوی تمدن ها، تمام زمزمه رسانه ها را به خود خوانده بود.
ضلع دوم مثلث، مرکز بین المللی گفت وگوی تمدن ها به شمار می رفت که با دستور محمد خاتمی، در هنگامه ریاست جمهوری اش، تأسیس شد و کسانی چون عطاءالله مهاجرانی، محسن کدیور، رامین جهانبگلو، ابراهیم نبوی، محمدحسن خوشنویس و...، در طیف نظریه پردازان آن، جای گرفتند. گفت وگوی تمدن ها را، آنتی تز نظریه برخورد تمدن های ساموئل هانتینگتون می پنداشتند، اما این آنتی تز، به سبب بن مایه لیبرالیستی طراحان و آغازگرانش، همانند تز عمل می کرد. نهادهایی که قرار بود حامل طلایه های تمدن اسلامی برای فاضلاب تمدن سکولار باشند، کارشان به تقریر و ترجمه آراء روشنفکران ماسون زده جهان غرب، تنزل پیدا کرد. از سوی دیگر، نظریه گفت وگوی تمدن ها در روزهایی به گفتمان روشنفکران ایران راه یافت که آمریکا عملاً نظریه برخورد تمدن ها را برگزیده بود و در پی اجرای طرح خاورمیانه بزرگ، ابتدا به افغانستان و سپس به عراق، حمله نظامی کرد. در همان روزها، کارگزاران مثلث شوم دولت اصلاحات، سنگ بنای گفت وگوی فرهنگی را با این شیطان میلیتاریست و هم پیمانانش در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) گذاشتند! این راهبرد همچون مهندسی معکوس به ضد خود بدل شد و زمینه را برای نفوذ نرم مأموران مخملی به ایران، تسریع کرد. در حقیقت، نظریه گفت وگوی تمدن ها، اسب تراوای ایالات متحده در ایران بود و گفتمان غالب آن روزها نیز، در قامت کاربست هایی که ناتوی فرهنگی را برای مدتی در حاشیه امن قرار می داد، ظاهر شد.
ضلع سوم مثلث، دفتر پژوهش های فرهنگی بود. مؤسسه ای که برخلاف آیین نامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی و به صورت غیرقانونی، تنها با امضای شخص احمد مسجدجامعی، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجوز فعالیت گرفت. محمدحسن خوشنویس، به ریاست این دفتر برگزیده شد و رامین جهانبگلو، مدیریت گروه اندیشه معاصر، ناصر تکمیل همایون، مدیریت گروه تاریخ، علی بلوک باشی، مدیریت گروه مردم شناسی، فریبرز رئیس دانا، مدیریت گروه اقتصاد، سهیلا شهشهانی، مدیریت گروه انسان شناسی معاصر، رعنا جوادی، مدیریت گروه عکاسی، لینا ملکمیان مدیریت گروه آمار و جمعیت شناسی ، حسین سلطان زاده ، مدیریت گروه معماری را در دفتر پژوهش های فرهنگی، برعهده گرفتند. مجلات پل فیروزه، عکسنامه، اندیشه ایرانشهر، اطلاع شناسی، اقتصاد سیاسی و نامه فلسفه، در این دفتر منتشر شدند و مرکز بین المللی گفت وگوی تمدن ها نیز، در انتشار برخی از آنان مشارکت کرد. این نشریات، پاتوق های کلیدی برای نظریه پردازی ایدئولوژی ناتویسم به شمار می رفتند که حلقه ای از روشنفکران مخملی، چون رامین جهانبگلو و کیان تاجبخش، مأمور بنیاد صهیونیستی جرج سوروس در ایران، آن را اداره می کردند.
مثلث شوم دولت اصلاحات در گسترش ایدئولوژی ناتویسم، در تعامل پیوسته با سفارتخانه های دول خارجی بود. این سفارتخانه ها که رکن امنیتی پنهان مثلث را می ساختند، از سال 1380 تا 1386، بیش از صد نشست، همایش، سخنرانی، بزرگداشت و نمایشگاه را با همکاری سفارتخانه کشورهای چک، لهستان، فرانسه، انگلیس، هلند، آلمان، سوئیس، ایتالیا و مکزیک، برگزار کرده است. انجمن ایرانشناسی فرانسه به مثابه پاتوقی برای جاسوسان دانشگاهی، علی دهباشی، مدیر شب های مجله بخارا، مدیا کاشیگر، مترجم ویژه سفیر فرانسه در ایران، کیان تاجبخش، مشاور دفتر پژوهش های فرهنگی، در مرکزیت رکن پنهان مثلث شوم، حضور داشته اند.3
رامین جهانبگلو، از نیمه اول سال 1380، در روزهایی که به جمع تحلیلگران امنیتی ایالات متحده در بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی (NED) راه یافته بود، در حلقه نظریه پردازان مثلث شوم نیز، ظاهر شد. او با معرفی محمدحسن خوشنویس و بهروز غریب پور، به جرگه سیاستگذاران خانه هنرمندان ایران پیوست؛ خانه ای سیاه که به عنوان ویترین آن مثلث، با بودجه دولت اصلاحات، از سال 1380 تا سال 1386، باورهای ناتویسم را در ذهن شهروندان، پرورش داد.
رامین ابتدا، سخنرانی هایی چون «سیاست مدرنیته و مدرنیته سیاسی»، «مدرنیته و سنت گسست»، «مدارا و کثرت گرایی» و... را در خانه هنرمندان ایران، ایراد کرد، اما با آغاز سال 1383، این حضور رنگی متفاوت به خود گرفت. در این فصل، با تکیه بر رازگشایی از ایدئولوژی ناتویسم، هفت نمونه از مصادیق مداخلات هستی شناختی، که جهانبگلو در خانه هنرمندان ایران پدیدآورده است، را بازخوانی می کنیم.
1. سنگ بنای الهیأت سکولار
نیمه اردیبهشت 1383، رامین به همراه نیلز کالپورن دانمارکی و اتوره راکای ایتالیایی به خانه هنرمندان ایران رفت تا با ستایش از سورن کی یرکه گارد، شریعت را به پای معنویت پرتردید و پراندوه فیلسوفی اگزیستانسیالیست، قربانی کند. در مکتب اصالت وجود (اگزیستانسیالیسم)، هر انسان، وجودی یگانه است که خودش روشن کننده سرنوشت خویش است. این اندیشه، بر پیش بودن وجود بر ماهیت تکیه می کند و با چنین تعریفی بر آزادی انسان و مسئولیت او، پافشاری می شود. اصالت وجود، به معنای این است که انسان و تنها انسان است که نخست موجود می شود و سپس خودش ماهیت خودش را می سازد. بر این مبنا، ایمان هزار تکه سورن کی یرکه گارد که «ایمان لحظه ای» لقب گرفته، آن قدر پوشیده در ایهام است که حقیقت را نمی یابد و به تراژدی ای دیگر از دنیای تراژیک غرب تنزل می یابد. کی یرکه گارد، در رأی جهانبگلو، فیلسوفی سرشار از سکوت در برابر حقیقتی دست نیافتنی، لقب می گیرد که به سان ابراهیم خلیل الله «برای درک هستی خدا سکوت کرد.»
یک مسیحی حامی اصالت وجود را به جای پیامبر معنوی عصر مدرن جعل می کنند، چرا که او، آجرهای ساختمان الهیأت سکولار را می چیند، هستی را از خدا می گیرد و به انسان می دهد. سورن کی یرکه گارد هم، چون روشنفکران سکولار امروز، در آثارش منکر وجود هر حقیقت مطلقی است و می گوید «هیچ نظام فکری و فلسفی نمی تواند مدعی پژواک واقعی و بیان هستی کامل انسان باشد» و هیچ چیز برای او عجیب تر از این نبود که «یک دین مدعی داشتن پاسخ برای همه پرسش های بشری باشد و خود را نماد حقیقت بداند.»
جهانبگلو در خانه هنرمندان ایران مدعی می شود که کی یرکه گارد، بنای رویارویی با جوهر زندگی زیباشناسانه غربی که نومیدی و فراغت از حقیقت بود را داشت و می گوید، او در کلماتش عاشق پروردگار بود تا جایی که خود را معاصر مسیح(ع) و همانند سقراط می دانست، منادی معنویتی فردی بود و همه سخنش را در خانه، چنین خلاصه کرد:
«کیرکگارد معتقد است ایمان به صورت شرعیات نمی تواند از بیرون به فرد داده شود... ایمان وی بر معنای درونی زندگی فرد تأکید می کند و منظور او معنویتی درون گراست. قانون اخلاقی نزد کیرکه گارد اصل عینی نیست. فرد نیز برای او، فرد عقلانی نیست، بلکه فردی است به اصطلاح شوالیه ایمان که در لحظه زندگی کرده است.4 »
این نسخه کهنه غرب را برای جوانان ایران معاصر پیچیدن، نه تنها خیانت به شریعت اسلام و شرافت انسان است، بلکه نشان از عینیت مداخله کلان هستی شناسی ای دارد که ناتویسم برپایه آن، می کوشد انسانی رمانتیک، وامانده از درک و فهم حقیقت و فارغ از مسئولیت دینی را ، دوباره در ایران معاصر بسازد.
پانوشت ها:
1. برای مطالعه این مرامنامه، نک: «درباره خانه هنرمندان ایران». سایت خانه هنرمندان ایران. از:
http:..wwwiranaocom.aboutphp
2. اعضای هیأت مؤسس خانه هنرمندان ایران، عبارتند از غلامحسین امیرخانی، مرتضی ممیز، غلامحسین نامی، کامبیز روشن روان، یدالله صمدی، ایرج کلانتری، ایرج راد، محمدرضا عبدالملکیان، حمیدالله رضایی و محمدعلی نجفی. شورای عالی خانه، شامل غلامحسین امیرخانی، عزت الله انتظامی، مصطفی اسدالهی، غلامحسین نامی، محمدرضا فیروزه ای، ساعد مشکی، کامران شاهین فر، فریدون ناصری، بهروز غریب پور، نصرالله ناصح پور، ایرج راد، محمدرضا عبدالملکیان می باشد. بهزاد فراهانی، انوشه منصوری از بازرسان شورای عالی، ایرج کاظمی، مشاور حقوقی و مرتضی کاظمی، از مشاوران عالی شورای عالی خانه هستند.
3. نیمه پنهان رابطه مثلث شوم دولت اصلاحات با آژانس های امنیتی صهیونیزم، در کتابی مستقل، از سوی دفتر پژوهش های مؤسسه کیهان، منتشر خواهد شد.
4. «انسانی که هستی دارد». سایت خانه هنرمندان ایران. 16 اردیبهشت 1383، از:
http:..wwwiranaocom.newsphp?id=1563
به نقل از رجانیوز http://www.irdc.ir/article.asp?id=1459

نوکران و مخالفان واقعی صهیونیسم وفراماسونری رابشناسیم...

 

  نسخه جدید نامه ذلت بار 127نفره منتشر شد:
غنی‌سازی را تعلیق کنید!

 گروهی از فعالان سیاسی، مطبوعاتی در همسویی و هماهنگی کامل با کشورهای غربی (رژیم صهیونیستی، امریکا) با صدور بیانیه ای خواستار تعلیق غنی سازی سوخت هسته ای از سوی مقامات جمهوری اسلامی شدند.به گزارش رجانیوز، در قسمتی از این بیانیه مرعوبانه آمده است: «حکومت و ملت ایران نیز باید از فرصت فراهم شده، استفاده کرده و با ارسال  پیام های روشن و گام های عملی، پس از آن دائر بر پذیرش سیاست "تعلیق در برابر تعلیق" زمینه را برای تحکیم صلح در ایران و منطقه و جهان فراهم آوردند»! امضاکنندگان این بیانیه که همنوایی سوال برانگیزی با خواسته های غیرقانونی و افزون طلبانه شورای امنیت و نظام سلطه بروز داده اند، در حالی از مقامات جمهوری اسلامی می خواهند که "غنی سازی" را متوقف کند که دبیرکل آژانس بین المللی در آخرین گزارش خود، فناوری هسته ای ایران را صلح آمیز و در راستای استفاده غیرنظامی ارزیابی کرده بود. در قسمت دیگری از این بیانیه، با عصبانیت تمام از مسئولان ایران خواسته شده است که نباید مسأله غنی سازی به یک موضوع حیثیتی و ملی! تبدیل شود و تا دیر نشده باید به خود آیند و سیاست "تعلیق در برابر تعلیق" و یا هر راهکار مفید! دیگری را بپذیرند، چون فردا خیلی دیر است! 

طی چند ماه اخیر برخی چهره های جریان تجدیدنظر طلب مانند "شیرین عبادی"، "ابراهیم یزدی" و "احمد شیرزاد" عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و ... با مطرح کردن خطر حمله نظامی و "اعلام شرایط ویژه" در صدد بودند مسئولان جمهوری اسلامی را برای تعلیق تحت فشار قرار دهند. در این میان، احمد شیرزاد از جایگاه یک استاد فیزیک، در مقاله ای با کمترین مایه علمی و دانشگاهی، ادعا کرده بود می تواند با ساخت سدهای آبی بیشتر و استفاده از انرژی خورشیدی نیازهای خود را برآورده کند و از هیچ احتیاجی به "انرژی سوخت هسته ای" ندارد. با این حال، به دنبال عدم تأثیرگذاری چشمگیر این تاکتیک بر افکار عمومی داخل، هدایت کنندگان مراکز استراتژیک و مطالعاتی (تینک تانک ها) امریکا، یکی از رویکردهای خود برای توقف دانش هسته ای ایران را با عنوان «تهدید از خارج، فشار از داخل» عنوان نموده اند.یکی از برجسته ترین تئوریسین های این رویکرد، "ریچارد آرمیتاژ" معاون اسبق وزیر امور خارجه و از شخصیتجهای برجسته جریان موسوم به "جریان وزارت خارجه ای" در امریکاست.

 آرمیتاژ و دیگر همفکران وی در مؤسسه تحقیقات وابسته به وزارت امور خارجه آمریکا نظیر مؤسسه تحقیقاتی "هاسون" و "انستیتوی سیاست خارجی" بر این باورند که دولت جمهوری اسلامی تکنولوژی هسته ای را به عنوان مؤلفه ای محوری در حفظ امنیت ملی قلمداد کرده و آن را به عنوان یک باور پذیرفته شده، هرروز به متن جامعه تزریق می کند. آرمیتاژ با تأکید بر تأثیرگذاری باور توده های مردم در سیاست گذاری دولت ها، این ایده را مطرح می کند که دولت امریکا باید حداکثر توان خود را برای بی اثر کردن تبلیغات دولت جمهوری اسلامی در مورد انرژی هسته ای به کار بندد تا پرونده هسته ای، حمایت داخلی خود را از ایران را از دست بدهد. بدین ترتیب، دولت جمهوری اسلامی خود مجبور خواهد شد تا به خواسته های اروپا و امریکا تن در دهد. استراتژی آرمیتاژ برای تحقق این طرح کلی، به راه انداختن بحث های داخلی در مورد مخاطرات (القاء شده شرایط ویژه) دستیابی به فناوری هسته ای و اقدامات ایران در راستای غنی سازی است. آرمیتاژ بر این باور است که با به راه افتادن این مباحث، دولت جمهوری اسلامی سعی خواهد کرد تا با ابزار احساسات و بی اطلاعی مردم، جریان را احساسی کرده و از احساسات ملی استفاده کند. آرمیتاژ در ادامه از آگاهی دادن علمی(!) با استفاده از روشنفکران داخلی غرب و ابزارهای خارجی مانند رسانه هایی چون صدای امریکا، رادیو فردا و غیره به عنوان ابزار خنثی کردن اقدامات دولت جمهوری اسلامی یاد می کند.

 بیانیه 333 نفره موسوم به "فراخوان جدید صلح خواهی" آنچنان با ادبیات ذلت باری تنظیم شده است که بسیاری از روزنامه ها و سایت های نزدیک به امضا کنندگان آن نیز حاضر به انتشار کامل آن نشده اند.این بیانیه را می توان نسخه دوم، نامه معروف 127 نماینده مجلس ششم دانست که 2 ماه پس از حمله امریکا به عراق توسط فراکسیون مشارکت مجلس آماده و از مقامات عالی کشورخواسته شد، هرچه زودتر «جام زهر» دیگری را نوشیده و دست از تقابل با امریکا بردارند. بیانیه موسوم به "فراخوان جدید صلح خواهی" به امضاء برخی اعضاء سازمان مجاهدین انقلاب، سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، حزب مشارکت، نهضت آزادی، ملی مذهبی ها، برخی روزنامه نگاران دگراندیش، اپوزیسیون خارج نشین، دفتر تحکیم وحدت شاخه علامه، بیت منتظری و بقایای باند مهدی هاشمی، دفتر ادوار تحکیم وحدت و ... رسیده است. رجانیوز برای ثبت نام خائنین به ملت در تاریخ اسامی، 333 امضاکننده بیانیه مزبور را منتشر می نماید:

 محمد آزادى، حمید آصفی، هاشم آقاجری، ، سامر آقایی، ناصر آملی، عباس ابوذری، هادی احتظاظی، منوچهر احتشامی، حمید احراری، طاهر احمدزاده، حسن احمدی، محسن احمدی، نعمت احمدى، محمود احمدیان، محمدرضا احمدی نیا، مصطفی اخلاقی،‌ ، ساجد اردبیلی، یدالله اسلامی، مرتضى اشفاق، حسن افتخاراردبیلی، جلال اقتدارى، اعظم اکبرزاده، زهرا اکبرزاده، علی رضا اکبرزادگان، علی اکرمی، محمود امیر احمدى، عبدالمجید الهامی، مهدی امینی زاده، حسین انصاری راد، مصطفی ایزدی، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، فرشته بازرگان، محمد نوید بازرگان، کمال الدین بازرگانى، مختار باطولی، روح‌اله باقرآبادی، ایرج باقرزاده، پروین بختیارنژاد، اکبر بدیع زادگان، محمد بذرپور، ایمان براتیان، رحمت الله برهانى، محمد بسته نگار، مهدی بسته نگار، محمد حسین بنی اسدی، عماد بهاور، محمد بهزادى، حمید بهشتى، محمد به فروزى، راضیه بوستانکار، مرضیه بوستانکار، جلال بهرامی، صفا بیطرف، مسعود پدرام، جعفر پناهی،  رضا پویان، حبیب الله پیمان، مجید پیمان، عبدالرضا تاجیک، عباس تاج‌الدینی، هادی تفنگچی، مصطفى تنها، رضا تهرانى، غلامعباس توسلى، محمد توسلى، محمدرضا توسلى، مجید جابرى، جلال جلالی زاده، علی جمالی، فرشته جمشیدی، مجتبی جهانی، رضا حاجى، مجید حاجی بابائی، بهمن حافظى، طه حجازى، حمید حدیثی، علی حدیثی، حسین حریرى، آیدین حسنلو، بهزاد حق پناه، جمشید حقگو، وحید حقیقی، على حکمت، منیژه حکمت، ابوالفضل حکیمى، عبدالکریم حکیمى، مجید حکیمى، محمد رضا حمسى، محمد حیدری، جعفر خائف، نبی اله خانزاده مرخالی، ابراهیم خوش سیرت، مهدی خدادادى، امیر خرم،  حسین خطیبی، محمد خطیبی،  مجتبی خندان، اسماعیل خوش محمدى، ناهید خیرابی، هوشنگ خیراندیش، محمدعلى دادخواه، محمد دادفر، رسول دادمهر، محمد دادیزاده، محمدمهدى دانشیان، محمد حسن داوودی ،  فریبا داودی مهاجر، محمود درد کشان، محمود دل آسایى، امیرخسرو دلیرثانی، عباس دهقان نژاد، مصیب دوانى، ابراهیم دینوی، محمد صادق ربانى، تقی رحمانی، محمدجواد رجائیان، علیرضا رجایى، امیر رزاقی، سمیرا رزاقی، سهراب رزاقی، محمد صادق رسولی، بهمن رضاخانی، احد رضائى، اصغر رضائى، بیوک رضائى، عبدالعلی رضائی، سعید رضوى فقیه، حسین رفیعى، مهدى رهنما، رضا رئیس طوسى، جمال زره ساز، علی زرین، اکبر زمانی، محمد ابراهیم زمانى، پرویز زندى نیا، احمد زیدآبادى، محمد رضا زهدى، علیرضا ساریخانى، احمد ساعی، نسرین ستوده، عزت الله سحابى، فریدون سحابى، هاله سحابى، عیسی سحر خیز، محمد سرچمى، محمود سعیدزاده، بیوک سعیدی، علی اشرف سلطانی ، عبدالفتاح سلطانی، مرتضی سلطانیه، محمد جواد سلیمانی، علی سیاسی راد، سید محمد علی سیف‌زاده، محمود شاددل بصیر، ابراهیم شاکرى، تقى شامخى، على شاملومحمودی ، محمد شانه چى، حسین شاه حسینی، جواد شرف‌الدینی، محمد شریف، کاظم شکری، مازیار شکوری گیلچالان ، الله وردى شمبورى، محمود شمس الواعظین، احمد شهامت دار، حسن شهبازی، احمد شیرزاد، فیروزه صابر، هدی صابر، محمد صاحب محمدی، هاشم صباغیان، احمد صدر حاج سیدجوادى، رضا صدر، سمیرا صدری، باقر صدری نیا، مهدی صراف، لطیف صفری، مظفر صفری، بیژن صفسری، فضل الله صلواتى، حمید رضا صمدی، کیوان صمیمى، جلیل ضرابی، على اشرف ضرغامى، فریدون ضرغامى، اعظم طالقانى، حسام طالقانى، طاهره طالقانى، نرگس طالقانى، اکبر طاهرى، رئوف طاهرى، محمد طاهرى، امیر طیرانی، کیان ظهرابی، سید جعفر عباس زادگان، روئین عطوفت، باقر علائی، علی علوی، علی رضا علوى تبار، محمدباقر علوى، رضا علیجانی،  على علیزاده نائینى، محمد جعفر عمادى، محمود عمرانى، على اصغر غروى، علیرضا غروى، ماجد غروى ، سعید غفارزاده، مسعود غفاری، على غفرانى، مهدى غنى، فریده غیرت، باقر فتحعلی بیگی، پویان فخرآیی،  مقصود فراستخواه، غفار فرزدى، شهین فرزین پژوه، حسن فرح آبادی، لیلی فرهادپور، فاطمه فرهنگ خواه، حسن فرهودی نیا، حسن فرید اعلم، مرتضی فلاح، ارسلان فلاح حجت انصاری، بهرام فیاضی، احمد قابل، حسین قاضیان، عباس قائم الصباحی، خسرو قشقایى، ماهرو قشقایى، رحمانقلى قلى زاده، مهدی قلی‌زاده اقدم، عبدالحسین قمی زاده، عبدالمجید قندى زاده، نظام الدین قهارى،  مصطفى قهرمانى، حجت الله قیاسى، رحمان کارگشا، امیر حسین کاظمی، مرتضى کاظمیان، هادی کحال‌زاده، محسن کدیور، خسرو کردپور، مسعود کردپور، علیرضا کرمانی، على کرمى، فریدون کشکولی، پروین کهزادى، یعقوب کوثرى، بهناز کیانی، بیژن گل افرا، فاطمه گوارائی، علی اصغر گواهی، اکبر گنجی، مسعود لدنى، حسین لقمانیان، احسان مالکی پور، محمد تقى متقى، حسین مجاهد، محسن محققى، نرگس محمدی، نوشین محمدی، محمد محمدى اردهالى، سید على محمودى، حسین مدنی، سعید مدنى، ماشاءالله مدیحى، مرضیه مرتاضی لنگرودی، فرید مرجائی، مصطفى مسکین، رضا مسموعى، ضیا مصباح، لیلا مصطفوى، مصطفى مصطفوى، عباس مصلحى، محمد جواد مظفر، مهدی معتمدی مهر، ضیاء مصباح، احمد معصومی، یاسر معصومی، خدیجه مقدم، مرتضى مقدم، فهیمه ملتى، کاظم ملکی، احمد منتظرى، سعید منتظرى، خسرو منصوریان، کیوان مهرگان، سیدرضا موسوى سعادتلو، سید علی موسوی خوئینی، عبدالله مومنی، على مومنى، محمود مومنى، امیر میرخانى، وحید میرزاده، فرشته ناصرگیوه چى، حسن نراقى، محمود نعیم پور، احمد نعمت زاده، جعفر نقمی، محمود نکوروح، امیر نکوفر، محمد تقى نکوفر، علی نکونسبتی، سید حمید نوحى، امیر حسین نوربخش، فخرالسادات نوربخش، منوچهر نوربخش، حسین نوری زاده، غلامرضا نیک صفت ، احمد هادوی، هادى هادى زاده یزدى، ناصر هاشمی، خلیل هراتی، مراد همتی، علیرضا هندى، احسان هوشمند، رسول ورپایى، منصور وفا، باقر ولى بیک، جلیل ولى بیک، رحیم یاورى، على فرید یحیایى، میر محمود یگانلی، حنیف یزدانی پور، کاظم یزدى، ابراهیم یزدى، حسن یوسفى اشکوری، حسن یوسفیان آرانی.//منبع:  رجانیوز

جل الخالق! اگر سال پیش بیانیه می دادند که فشارها زیاد بود شاید می شد اسم اینها را لااقل عاقل ترسو گذاشت! ولی حالا که آژانس بین المللی و ۱۶ سازمان اطلاعاتی آمریکا هم تا حدی به نفع ما رای داده اند چرا!؟؟ چند نفر آنها در دولت قبلی مسئولیت داشتند؟! واقعا که عقل برخی چارپایان هم بیش ازاین نوکران صهیونیسم وترسوهای غربزده است...

اما خوشبختانه تا این مملکت روحانیت انقلابی را دارد از کید دشمنان و یاران بی هویتشان مصون است. بخوانید نامه حمایت آمیز برخی از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم در حمایت و تشکر از اقدامات دولت دکتر احمدی نژاد در بحث هسته ای:

نامه شماری ازاساتیدوطلاب حوزه علمیه قم درحمایت ازمواضع رییس‌جمهور

شماری از اساتید و طلاب حوزه علمیه قم در نامه‌‌ای به رییس‌جمهور با حمایت از مواضع وی در مساله هسته‌‌ای، شکست استکبار جهانی در این عرصه را مقدمه پیروزی‌‌های آینده ملت ایران دانستند.   شماری از اساتید و طلاب حوزه علمیه قم در نامه‌ای به محمود احمدی‌نژاد با اشاره به گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا درباره پرونده هسته‌ای ایران، این عقب‌نشینی رسواکننده از سوی استکبار جهانی را مرهون پیروی مسؤولان نظام اسلامی از اندیشه‌های ناب حضرت امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه دانستند.

در این نامه آمده است: «اعتراف مذبوحانه دولت آمریکا به پیروزی ملت مومن و آزاده ایران در مصاف بزرگ و همه‌جانبه هسته‌ای‌، مسأله‌ای است که از ابعاد مختلف قابل تأمل است. تأمل پیرامون این مسأله از یک سو پیام‌های روشن و آشکاری برای دوستان و دشمنان امت اسلامی در پی دارد و از سوی دیگر چشم ما را به روی آفاق مبارک آینده خواهد گشود و همچون شاخصی آزمون شده، مسیر حرکت پرامید ما را به سوی قله‌‌های سعادت بشری نشان خواهد داد.»

امضاکنندگان این نامه در ادامه با تبریک این پیروزی الهی به ملت و دولت ایران افزوده‌اند: «در این راستا توجه به مسایل ذیل ضروری می نماید‌:

1- بدون شک این پیروزی، تحقق وعده الهی و از مصادیق قوانین قطعی و ضروری خلقت در پیروزی حق بر باطل است.

2- این پیروزی نشان داد شیوه‌‌های منفعلانه و مرعوبانه که از سر خودباختگی و خودبیگانگی است و همواره عنوان واقع‌گرایی و امثال آن به دروغ به آنها نسبت داده می‌شود به چه میزان از واقعیات عینی و روابط واقعی حاکم بر مناسبات بین‌المللی دور و بیگانه‌‌اند. ترس و ناامیدی از جمله عوامل قطعی زوال ملت‌ها، فرهنگ‌ها و اندیشه‌‌هاست و آنان که نسبت به این حقیقت جهل مرکب دارند پیش از هر چیزی در زوال و نابودی خود می‌کوشند.

3- این پیروزی نشان داد که راه امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه، که همان اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم  است و خود را در تفکر دلنشین بسیجی ظاهر کرده است، تنها راه پیروزی ملت ایران و امت اسلامی است.

4- این پیروزی، بی‌هیچ گفت‌وگویی پیروزی اسلام پیروزی راه و اندیشه امام خمینی، پیروزی ولایت فقیه و رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی)، پیروزی ملت مسلمان ایران و پیروزی رئیس‌جمهور مکتبی برآمده از متن اعتقاد راسخ و خلل‌ناپذیر ملت ایران است.

5- نظام سلطه به مدت پنج سال، تمامی امکانات دیپلماتیک و تبلیغاتی خود را برای تحمیل اراده نامشروع خود بر ملت ایران به کار گرفت و در نهایت خسته و وامانده در برابر ملت ایران مجبور به خضوع و تسلیم شد. این حقیقت نشان‌دهنده عمق و گستره قدرت ملت ایران است. اطمینان و اتکاء به این قدرت که متصل به قدرت لایزال الهی است اگر به درستی سامان یابد می‌‌‌تواند دیگر مشکلات داخلی و خارجی ملت ایران را برطرف کند و ملت مسلمان ایران را به جایگاه شایسته خود ارتقا دهد. در حل مشکلات جاری کشور باید به درستی ظرفیت‌ها و منابع قدرت بی‌نظیر ملت مسلمان ایران را شناسایی و آنگاه با ساماندهی درست عناصر اقتدار ملی، مشکلات و موانع را برطرف کنیم.

6- اکنون نظام سلطه در این معارضه دشوار با شکست روبه‌رو شده و اعتبار و حیثیت خود را از کف داده است. این شکست البته شکستی غافلانه و ناگهانی نبود و به وضوح حکایت از ضعف و ناکارآمدی نظام سلطه در تنفیذ اراده نامشروع خود بر بشریت دارد. می‌توان این شکست را یک مرحله اساسی از سلسله شکست‌‌های نظام سلطه دانست که ان شاء‌الله می‌تواند در نهایت هیمنه پوشالی استکبار را در هم شکند.

7- ساده‌انگاری است اگر گمان کنیم که این شکست نقطه پایانی بر دشمنی‌‌های استکبار با ملت ایران است. از این رو تلاش برای حفظ وحدت و انسجام ملت قهرمان ایران همچنان اهمیتی مضاعف دارد. وحدت، رمز اقتدار ماست و باید در مقابل رذالت‌ها و دشمنی‌های آینده، هوشیاری و وحدت خود را حفظ کنیم‌.

8- حفظ وحدت و همبستگی میان ملت ایران، خود وابسته به اتخاذ راهکارها و راهبردهای موثری در این زمینه است که می‌توان به مواردی از جمله عدالت‌گستری و مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، تبیین موقعیت و تبلیغات صحیح پیرامون شرایط، دشواری‌ها و فعالیت‌ها، استفاده از خرد جمعی‌، نفی رویکردهای افراطی غیر منطقی‌، از بین بردن زمینه‌های ذهنی اختلاف و جدایی همچون سوءتفاهم‌ها و تنگ‌نظری‌ها، تلاش در جهت تحقق مشارکت حداکثری در تمامی شؤون اجتماعی و طرد و انزوای غوغاگران بی‌عمل اشاره کرد.»  

گفتنی است، حجج اسلام فیاضی، میرسپاه، خسروپناه، مجتبی مصباح، فنایی و شماری دیگر از اساتید برجسته و طلاب حوزه علمیه قم این نامه را امضا کرده‌اند.

منبع: http://www.ansarnews.com/?usr=news/detail&nid=2676

مروری برفعالیتهای یک صهیونیست بسیار فعال مرتبط بااصلاحاتچیان...!

درباره جورج سوروس چه می دانیم؟

 جورج سوروس

      به دنبال پخش اعترافات تامل برانگیز هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو و کیان تاجبخش که حرکتی ناتمام اما ارزشمند از صدا و سیما بود(1)، جای این سوال باقی است که واقعا فردی که مکرر از او نام برده  می شد  یعنی جورج سوروس (2) کیست و چه می کند؟ موسسات ذیل نظر او چه فعالیت هایی انجام داده اند و...

     از آنجا که منابع فارسی در این خصوص ناچیز است در این نوشتار مختصرا به این موضوع خواهیم پرداخت. بخشی از آنچه طرح می شود با استناد به سایت رسمی موسسه جامعه باز (open society institute) خواهد بود و منعکس کننده مطالب مندرج در این سایت که تحت عنوان معرفی نامه جورج سوروس در صفحه About OSI موجود است. (3) بقیه منابع و مدارک و نیز اصطلاحات به کار رفته به نوبه خود در پی نوشت ها مورد اشاره قرار خواهد گرفت.

     جورج سوروس یک یهودی مجارستانی است که نامش این روزها برای اغلب سیاستمداران و خصوصا دولتمردان نا آشنا نیست. کسی که ذیل پرچم کمک های بشر دوستانه، بسط دموکراسی و آزادی بیان زمینه های ایجاد انقلاب های مخملی و نیز تغییرات یا چالش هایی در ساختار دولت ها ایجاد می کند. سوروس در کودکی با دشواری هایی روبرو می شود که شخصیتش را آماده گام های بلند می کند. با اندیشه های کارل پوپر انس می گیرد و تلفیقی از تفکراتش را با اندیشه های او به عنوان یک تئوری عملیاتی در دستور کار قرار می دهد. در واقع او هم یک مغز فعال است و هم یک مجری ماهر که البته در راه مقاصد خویش گام برمی دارد.

     جورج سوروس موسس و مدیر شبکه ای از موسسات به اصطلاح خیریه و بشر دوستانه، پدید آورنده ایده جامعه باز(4) دموکراتیک با محوریت قانون، اقتصاد بازار(5)، حکومت پاسخگو، آزادی مطبوعات و حامی حقوق بشر است.

     سوروس در آگوست 1930 در شهری با نام بوداپست(6) در مجارستان متولد می شود. پدرش جزو اسرای جنگ جهانی اول است که سرانجام به روسیه می گریزد تا بتواند بار دیگر خانواده اش را در مجارستان ملاقات کند. سوروس 13 سال دارد که ارتش آلمان نازی مجارستان را تصرف می کند و یهودیان را تبعید می نماید. تجارت ارز در بازار سیاه منبع درآمدی او در این دوره است. جورج جوان در سال 1946 می تواند با شرکت در همایش بین المللی زبان اسپرانیو که در کشور سوئیس برگزار می شد، فرار کند. در سال 1947 به انگلستان مهاجرت می کند و با کار در راه آهن به عنوان باربر و نیز در رستوران به عنوان خدمتکار تلاش می نماید تا هزینه های مالی خویش را فراهم آورد. جورج سوروس در سال 1952 از دانشگاه اقتصاد لندن فارغ التحصیل می شود.

     سوروس در دانشگاه اقتصاد لندن بود که آشنایی نسبی با کارهای کارل پوپر فیلسوف مشهور به دست آورد و تفکر جامعه باز پوپر توانست تاثیر به سزایی در نوع نگرش و تفکر او بگذارد. در واقع تجربه سوروس از نازیسم و کمونیسم او را مجذوب نقدهای پوپر نسبت به نوع اداره کشور با حکومت های مقتدر مرکزی(8) کرد. جامعه باز تنها در صورتی می توانست رونق بگیرد که حکومت های دموکراتیک بنا نهاده شده باشند، آزادی بیان وجود داشته باشد، عقیده های گوناگون امکان بروز و ظهور داشته باشند و حقوق فردی مراعات شده باشد و او هم در همین راستا گام برداشت.

     در سال 1956 سوروس به آمریکا مهاجرت کرد و تا سال 1963 در نقش یک تحلیلگر و تاجر فعالیت کرد. در طول این دوره ایده های پوپر را با تئوری های خویش وفق داد و قاعده ای برای توصیف نسبت بایدها و واقعیات طراحی کرد. قاعده ای که بتواند برای پیشگویی روند آتی مورد استفاده قرار گیرد. تئوری های عملیاتی سوروس وی را به این نتیجه رساند که توانایی بیشتری در تجارت و بازرگانی دارد تا فلسفه. او از طریق صندوق سرمایه گذاری بین المللی که خود تاسیس کرده بود توانست از نظر مالی موفقیت های چشمگیری کسب کند. در سال 1967 یک سازمان را بنا نهاد و در سال 1973 شرکتی خصوصی ایجاد کرد که مکمل بخش قبل بود.

     بعدها جورج با خرید و فروش ارز پول هنگفتی به دست آورد؛ به گونه ای که در 16 سپتامبر 1992 که از آن به عنوان چهارشنبه سیاه (8) یاد می شود توانست با فروش پوند بریتانیا و خرید مارک آلمان یک میلیارد دلار سود کند. به همین خاطر است که او را به عنوان مردی که توانست بانک های انگلیس را به زانو درآورد می شناسند. (9) در سال 1997 هم ماهاتیر محمد نخست وزیر مالزی سوروس را متهم کرد که بر آن است تا پول مالزی را بی ارزش کند. (10)

     سوروس موسسه جامعه باز (11) را در سال 1979 در نیویورک ایجاد کرد. امروزه او شبکه ای از این قبیل موسسات را در سرتاسر اروپای مرکزی و شرقی، شوروی سابق و اوراسیای مرکزی و همچنین آفریقای جنوبی، گواتمالا و ایالات متحده و... دارد. (12) او همچنین کتاب هایی نیز در زمینه های مختلف سیاسی اقتصادی چاپ و منتشر کرده است. او همچنین موسساتی چون بنیاد ملی برای دموکراسی (13) و موسسه خانه آزادی(14) را نیز زیر نظر دارد.


 پی نوشت ها:

1-          ای کاش اعترافات کامل نمایش داده می شد تا هم نسبت برخی عناصر داخلی با خارج از کشور شفاف شود و هم ابعاد دیگر ماجرا

2-          George Soros

3-          http://www.wtfman.info

4-          Open Society

5-          Market Economises

6-          Budapest

7-          Totalitarianism

8-          Black Wenesday

9-          http://en.allexperts.com/e/g/ge/george_soros.htm

10-      کتاب جورج سوروس و انقلاب های مخملین – چاپ انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران – ص11

11-       Open Society Institute

12-       کتاب جورج سوروس و انقلاب های مخملین – چاپ انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران – ص11

13-       National Endowment for Democracy

14-       Freedom House – آدرس اینترنتی: http://www.freehaleh.org

 

منبع: وبلاگ محراب اندیشه http://mehrabeandishe.blogfa.com/post-61.aspx