بررسی عملکرد مطبوعات دوم خردادی
پژوهشگر: دکتر جهاندار امیری
چکیده: یک تاکتیک مطبوعات زنجیرهای این بود که با توجه به مجوزهای فراوانی که گرفته شده میبود میتوانستند جای همدیگر را به راحتی پر کنند. اگر روزنامههایی مثل جامعه، خرداد و نشاط به دلیل تندروی و تخلفهای قانونی توقیف میشدند، بلافاصله روزنامههای دیگری همچون توس، فتح و آزادگان با همان کادر و رویکرد جایگزین آنها میشدند و به صورت صریح و آشکار قانون را دور میزدند. "امتیاز روزنامهی جامعه براساس حکم قضایی لغو شد و مدیر مسئولی آن از فعالیت مطبوعاتی منع گردید، اما دستاندرکاران جامعه تلاش کردند با استفاده از راهی که قانون برای آنها مهیا ساخته بود با مجوز قانونی روزنامهای دیگر و مسئولیت قانونی فردی دیگر حیات مطبوعاتی خود را ادامه دهند. " زبان و ادبیات دوم خردادی ترکیبی از قدرت، سیاست، هیجان و عامهپسندی بود تا با ایجاد التهابهای کور اجتماعی، آتشبازی حجیمی علیه مبانی انقلاب و ارکان نظام به راه بیاندازند و آن را وادار به تسلیم و انفعال کنند.
مطبوعات رکن اساسی توسعهی سیاسی و جامعهی مدنی بوده و از آنها با عنوان رکن چهارم دموکراسی نام برده میشود. اطلاعرسانی، بیان صادقانهی خواستهها و مطالبات مردمی نقدهای سازنده و راهکارهای مفید از کارکردهای مثبت یک جامعهی مطبوعاتی توسعه یافته است و بدون شک اگر مطبوعات خود فاقد شاخصهای توسعه یافتگی باشند، اگرچه در کوتاه مدت شاید، منشأ اثر باشند، اما در نهایت خود به ابزار رکود، عقبماندگی، اغتشاش و اختلاف تبدیل میشوند و نه تنها کمکی به توسعهی اجتماعی و سیاسی نمیکنند، بلکه مانع جلو رفتن آن هم میشوند. در ماههای اولیهی بعد از دوم خرداد گروههایی همچون مجمع روحانیون مبارز، کارگزاران سازندگی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به همراه چهرههای برجستهی جریان چپ، سکاندار جبههی پیروز بودند و عملکردهای مطبوعاتی آنها تا حدودی معقول و منطقی بود. با تشکیل حزب مشارکت و شکلگیری گروهی پیشرو برای هدایت جریان اصلاحطلبی، آنها به این نتیجه رسیده بودند که میتوانند از زیر سایهی معنوی بزرگان و پیشکسوتان خود خارج شوند و هدایت جریان اصلاحطلبی را با ابزار مطبوعاتی خود به عهده بگیرند. در ماههای نخست ریاست جمهوری آقای خاتمی، احمد بورقانی که معاون وزیر ارشاد وقت شده بود، به اندازهی لازم و حتی فراتر از آن، مجوز انتشار روزنامه و هفتهنامه از طریق هیأت نظارت بر مطبوعات، به بهانهی آزادی و توسعهی سیاسی و مدنی صادر کرده بود. با این اقدام هر تعداد روزنامه و هفتهنامه توقیف و توسط نهادهای نظارتی بسته میشدند، تعداد دیگری میتوانستند جای آنها را پر کنند. رشد مطبوعات در سالهای پس از دوم خرداد به گونهای بود که تعداد 550 عنوان و تیراژ 5/1 میلیون به بیش از 1000 عنوان و تیراژ 3 میلیون رسید. 1 ظاهر قضیه تلاش در جهت افزایش مطبوعات، آزادیهای اجتماعی و استفادهی شهروندان از حق ابراز نظر و اندیشه بود و در خصوص مطالب و تصاویر نشریات، اصل بر آزادی و برائت بود، مگر آنکه براساس نص صریح قانون و حکم دادگاه مطبوعات با حضور هیأت منصفهی برخی نشریات دچار محدودیت قانونی شوند. اساسیترین نکته در شروع به کار مطبوعات دوم خردادی، توجه به چگونگی شروع، اهداف و انگیزههای آنها بود که عمدتاً توسط چهرههای مطبوعاتی حلقهی کیان، ملی- مذهبیها و لیبرالها راهاندازی و هدایت میشدند. جلاییپور در مورد چگونگی شروع به کار روزنامهی جامعه و انتخاب شمسالواعظین به عنوان سردبیر و محسن سازگارا به عنوان مدیرعامل و اهداف روزنامه مینویسد: [غیر از عنصر شایستگی، با این دو در زمینههای دیگر نیز همفکری و همخوانی داشتم. اولاً هر سه نفر از شاگردان دکتر سروش و دارای اشتراک نظری بودیم. ثانیاً هر سه نفر به آزادی اعتقاد داشته و احترام میگذاشتیم، البته آزادی برای همه، نه آزادی برای دوستان و آشنایان، ثالثاً از لحاظ سیاسی در طیف میانهروها قرار میگرفتیم، در اندیشه و فرهنگ به پلورالیسم، در سیاست داخلی به دموکراسی، در سیاست خارجی به همزیستی بینالمللی و در اقتصاد به اقتصاد کارخانهای و رقابت در بازار جهانی اعتقاد داشتیم، رابعاً در حرکت اجتماعی از موضع جامعهی مدنی نه از موضع قدرت سیاسی همنظر بودیم. ]2 مطبوعات دوم خردادی برخلاف وظایف مطبوعاتی که نباید دنبال قدرت و نفوذ در ساختار قدرت باشند به صورت عملی میخواستند نقش احزاب در کنار دولت داشته باشند. به همین دلیل به صورت ادامهی منطقی ساختار اجتماعی برای نفوذ در ساختار سیاسی ظاهر شدند 3و مطبوعاتیها با فعالیت خود به دنبال کسب قدرت سیاسی در جامعه برآمدند و از دیوار سیاسی جامعه بالا رفتند و درصدد قرار گرفتن در رأس هرمهای قدرت برآمدند. برخی مطبوعاتیها به این نتیجه رسیده بودند که اگر خطشکنی و حریمشکنی آنها جسورانهتر و شجاعانهتر باشد را حتی در لیستهای انتخاباتی و پستهای مدیریتی قرار میگیرند. آنها برخی از نویسندگان نظام شاهی و مخالفین جمهوری اسلامی را به کار گرفتند و به صورتی گروهی خطشکن وارد حوزههای ممنوعه و خط قرمزهای نظام شدند تا با تاکتیک فتح سنگر به سنگر نهادهای نظام، طرفداران جمهوری اسلامی را وادار به عقبنشینی و انفعال کنند. یک تاکتیک مطبوعات زنجیرهای این بود که با توجه به مجوزهای فراوانی که گرفته شده میبود میتوانستند جای همدیگر را به راحتی پر کنند. اگر روزنامههایی مثل جامعه، خرداد و نشاط به دلیل تندروی و تخلفهای قانونی توقیف میشدند، بلافاصله روزنامههای دیگری همچون توس، فتح و آزادگان با همان کادر و رویکرد جایگزین آنها میشدند و به صورت صریح و آشکار قانون را دور میزدند. [امتیاز روزنامهی جامعه براساس حکم قضایی لغو شد و مدیر مسئولی آن از فعالیت مطبوعاتی منع گردید، اما دستاندرکاران جامعه تلاش کردند با استفاده از راهی که قانون برای آنها مهیا ساخته بود با مجوز قانونی روزنامهای دیگر و مسئولیت قانونی فردی دیگر حیات مطبوعاتی خود را ادامه دهند. ]4 زبان و ادبیات دوم خردادی ترکیبی از قدرت، سیاست، هیجان و عامهپسندی بود تا با ایجاد التهابهای کور اجتماعی، آتشبازی حجیمی علیه مبانی انقلاب و ارکان نظام به راه بیاندازند و آن را وادار به تسلیم و انفعال کنند. [طی این سالها با بهانههای مختلف علاوه بر مبانی و اصول انقلاب از جمله حکومت دینی، ولایت فقیه، قانون اساسی، استکبارستیزی، استقلال و... ارکان و نهادهای قانونی نظام از رهبری و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام گرفته تا سپاه و بسیج و صدا و سیما و شورای عالی انقلاب فرهنگی در معرض شدیدترین تهاجمات سیاسی و مطبوعاتی جریان تجدیدنظرطلب و رادیکال قرار داشتند. ]5 شیوهی توپخانهای آنها، تیترهای مشابه و حملات هدایت شدهی آنها زبانزد شده بود. آنها با شفاف نکردن مرزهای خود با ضدانقلاب و حملات خود، عملاً خطوط قرمز نظام را در عرصهی منافع و امنیت ملی نادیده گرفته و در جایگاه مخالفین نظام قرار گرفته بودند. ملی- مذهبیها را به عنوان صاحبان اصلی انقلاب معرفی کرده 6 و با شعار ایران برای همهی ایرانیان مرزهای خودی و غیرخودی و انقلابی و ضدانقلاب را نادیده گرفتند. ذکر نمونهها و مواردی از مطالب افراطی این روزنامهها در حمله به نهادهای نظام و مقدسات میتواند گویای شیوهی عملکرد مطبوعاتی آنها باشد که به مواردی از آنها در زیر اشاره میشود. 1- امروز به جای استکبار جهانی بهتر است به استکبار ملی که در داخل قدرت انحصاری دارد پرداخت. اگر با نظام تکقطبی آمریکایی مخالفیم با سیاست تک قطبی داخلی هم باید درافتاد. 7 2- اصلیترین چالش انقلاب اسلامی مقابله با آثار و بازماندههای دیدگاههای تمامیتخواهان در میان انقلابیون و نهادهای برآمده از انقلاب است که از مهمترین خصیصههای آنان شخصیتپرستی و اصالت رهبر است. 8 3- گفتارها و نوشتارهای متکبرانه و خودپسندانه آکنده از نفرت و کینه و پردهداری و تحقیر و توهین نسبت به اکثریت ملت ایران، گفتمان حاکم بر ایران در طول دو دههی انقلاب بوده است. 9 4- پس از انقلاب به جای ارتباط دین و سیاست، نهاد دین و قدرت یکی شد و دین به خدمت قدرت درآمد. 10 5- به طور کلی انقلاب ما عاقلپرور و متفکرپرور نبوده و روز به روز فضا برای تفکر عوامانه بازتر میشود و فضای تفکر اندیشمندانه بسته میشود. 11 6- کار دادگاه ویژهی روحانیت زندانی کردن روحانیون آزاداندیش و مستقل است. 12 7- دشمنی تمام دین با ما، انبوه مشکلات اقتصادی جوانان، بیپولی و بیکاری ثمرهی سالها شعار تند و توخالی و پیشپاافتادهی دوران انقلاب است. 13 8- پس از انقلاب نیز، آمریت کهنهی دورهی شاهنشاهی باقی مانده و افراد کمسواد سرکار آمدهاند و کهنهپرستی همچنان رواج دارد. 14 9- ارزشهای دینی دائماً در تغییراند، اگر روزی فاطمه (س) میگفت بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند، امروز کسی نمیتواند این را بپذیرد. 15 10- سر حسین بن علی را نزد عبیدالله و سر عبیدالله را نزد مختار و سر مختار را نزد مصعب و سر مصعب به پیش عبدالملک نهاده شد... خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت، میوهای جز خشونت به بار نمیآورد. هیچکس حق ندارد، به صرف اینکه خود را حق و دیگران را باطل بداند، دست به خشونت بزند. 16 تندروی، افراطیگری، ایجاد روحیهی یأس و بدبینی، هنجارشکنی، توهین به مقدسات و ارکان نظام توسط این روزنامهها به گونهای بود که هیچ حاشیهی امنی حتی برای مقدسات هم قائل نمیشدند و از حادثهی عاشورا تا بحث انتظار و ظهور را متعرض شدند به گونهای که وزیر ارشاد اهل تساهل و تسامح را هم وادار به انتقاد از آنها کرد و توضیحاتی داد که گویای همه چیز میتواند باشد. [شکی نیست که من جزء جناح اصلاحگرا و طرفدار ایجاد فضای باز به شمار میروم، ولی اگر من عضو هیأت منصفه بودم، نظر به تعطیلی توس میدادم. این روزنامه به جای روشن کردن افکار عمومی، اوضاع سیاسی را بحرانی کرد... سرپرستان و مدیران این روزنامه تعدادی از نویسندگان و روزنامهنگاران را گرد خود جمع کردند که بعضی از آنها از نویسندگان زمان شاه سرنگون شده هستند که به آنها اجازهی نوشتن مقالات و تحلیلهایی دادند که بر برخی از اصول، مبانی و ارزشهای دینی مورد اعتقاد مردم شبهه وارد میساخت و برخی از مراجع دینی را مورد اهانت قرار دادند. اینان در اصول اولیهی نهادهای دینی با اندیشههای دستگاه مذهبی شک و شبهه انداختند... آنها همانند کسانی بودند که درخت نوپای آزادی و شاخههای آن را میشکستند به آن گمان که دارند میوهی آزادی میچینند. ... من مقالههایی برضد رئیس قوهی قضائیه در توس خواندم که مرا بسیار شرمنده ساخت، با این وجود که من با وی اتفاقنظر ندارم. نویسندهی این مقالات کسی است که از جماعت و گروه فرح پهلوی بوده است و با سادات به اسرائیل سفر کرده است. او پیش از انقلاب اسلامی معروف بوده است که مقالات بسیار تندی برضد انقلاب مینوشته است. ]17
پی نوشت ها: .1 هوشنگ جیرانی، در جستوجوی حاملان جدید اصلاحات، روزنامهی شرق، سه شنبه 2 تیر 1383، سال اول، شمارهی 221 2 . حمیدرضا جلاییپور، پس از دوم خرداد، نگاهی به جامعهشناختی به جنبش مدنی ایران، انتشارات کویر، تهران، 1378، ص 44 .3 محمد قوچانی، برادر بزرگتر مرده است، پیشین، ص 41 4 . نشریهی راه نو، قوهی قضائیه، ایجاد التهاب، شمارهی 16، تاریخ 17/5/77 .5 بهمن اسماعیلی، انتخاب مجلس هفتم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران، تهران، 1384، صص 40- 39 6 . حسن یوسفی اشکوری، روزنامهی عصر آزادگان، 13/8/78، ص 3 .7 سعید رضوی فقیه، صبح امروز، 12/8/78، صص 3 و 6 8 . علیرضا علوی تبار، صبح امروز، 23/11/78، ص 16 .9 ناصر ایرانی، عصر آزادگان، 25/8/78، ص 7 10 . صبح امروز، 14/9/78، ص 1 .11 عزتالله سحابی، روزنامهی فتح، 2/12/78، ص 8 12 . مجتبی لطفی، روزنامهی خرداد، 4/7/1378، ص 6 .13 هفتهنامهی پیام هاجر، 25/8/78، شمارهی 292، ص 4 14 . هفتهنامهی آبان، 13/9/1378، ص 7 15. عبدالکریم سروش، ماهنامهی زنان، دی ماه 1378، شمارهی 59 16 . اکبر گنجی، خون به خون شستن محال آمد، محال، صبح امروز، 24 فروردین 1378 17. حمید کاویانی، جراحی در قدرت، مؤسسهی نشر و تحقیقات ذکر، تهران، 1379، صص 140- 139 و یاسر مرادی، نگاهی به قانون مطبوعات، دوشنبه 19 بهمن 1383
منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی:http://www.irdc.ir/article.asp?id=1479 |