خاتمی نیوز- نقدهایی در جستجوی فهم و اصلاح

بهبوداوضاع جهان درگرو برخوردفعالانه ونقدمتعهداست.شعاراصلاح طلبی رابرخی دادندولی درعمل...

خاتمی نیوز- نقدهایی در جستجوی فهم و اصلاح

بهبوداوضاع جهان درگرو برخوردفعالانه ونقدمتعهداست.شعاراصلاح طلبی رابرخی دادندولی درعمل...

شما قضاوت کنید...

مقایسه شاخصهای اقتصادی دولتهای هشتم و نهم

 در گزارش زیر به بررسی آمار مقایسه ای شاخصهای کلان اقتصادی در 2 دولت خاتمی و احمدی نژاد به استناد آمار رسمی بانک مرکزی پرداخت. به گزارش رجانیوز به نقل از مهر، آمارهای رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد متوسط رشد اقتصادی کشور طی سالهای 1379 تا 1383 معادل 5.5 درصد بوده است. براساس این گزارش، رشد اقتصادی کشور در سال 79 معادل 5 درصد بود که در سال 80 به 3.3 درصد کاهش یافت. اما در سال 81 این رشد به مرز 7.5 درصد رسید. در ادامه رشد اقتصادی ایران با یک روند نزولی در سال 82 به 6.7 درصد و در سال 83 به 4.8 درصد کاهش یافت. این در حالی است که رشد اقتصادی ایران در سال 84 به 5.7 درصد افزایش یافت. گفتنی است از مردادماه 84 دولت نهم روی کار آمده و عملکرد اقتصادی سال 84 را نیز باید به حساب دو دولت هشتم و نهم نوشت. در این میان، با وجود فشارهای آمریکا، رشد اقتصادی ایران در سال 85 رشد جدید 6.2 درصد را تجربه کرد. آمارهای رسمی بانک مرکزی نیزاز افزایش رشد اقتصادی ایران به 6.8 درصد طی نیمه اول امسال حکایت دارد. وزارت امور اقتصادی و دارایی هم معتقد است که رشد اقتصادی ایران باز هم افزایش خواهد یافت.

 تورم: به استناد آمار رسمی بانک مرکزی، متوسط نرخ تورم طی سالهای 1379 تا 1383 معادل 14.1 درصد بوده به نحوی که نرخ تورم در سال 79 معادل 12.6 درصد، در سال 80 معادل 11.4 درصد، در سال 81 معادل 15.8 درصد، در سال 82 معادل 15.6 درصد و در سال 83 معادل 15.2 درصد گزارش شده است.این در حالی است که نرخ تورم در سال 84 معادل 12.1 درصد و در سال 85 معادل 13.6 درصد بوده است. نرخ تورم در دوازده ماهه منتهی به دی ماه سالجاری نیز 17.5 درصد گزارش شده است.

 نقدینگی: گزارش مهر می افزاید: متوسط رشد نقدینگی طی سالهای 1379 تا 1383 معادل 28.9 درصد از سوی بانک مرکزی اعلام شده است. برهمین اساس، رشد نقدینگی در سال 79 معادل 29.3 درصد، در سال 80 معادل 28.8 درصد، در سال 81 معادل 30.1 درصد، در سال 82 معادل 26.1 درصد و در سال 83 معاد 30.2 درصد بوده است. در همین حال، رشد نقدینگی در سالهای 84 و 85 به ترتیب به 34.3 درصد و 39.4 درصد رسیده است. البته باید توجه داشت که هم اکنون مهار تورم و نقدینگی به اولویت اول بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. نرخ رشد نقدینگی در هشت ماهه اول امسال به 35.7 درصد رسیده است.

 صادرات غیرنفتی: آمارهای رسمی بانک مرکزی نشان می دهد صادرات غیر نفتی کشور در سال 1379 معادل 4.181 میلیارد دلار، در سال 80 معادل 4.565 میلیارد دلار، درسال 81 معادل 5.271 دلار، درسال 82 معادل 6.636 میلیارد دلار و در سال 83 معادل 7.537 میلیارد دلار بوده است.این در حالی است که صادرات غیر نفتی در سالهای 84 و 85 به ترتیب به 10.546 و 13.079 میلیارد دلار افزایش یافته است. جدیدترین آمار گمرک ایران نیز نشان می دهد صادرات غیر نفتی به 12.6 درصد در دهه ماهه اول امسال رسیده است.

 واردات: همچنین آمار واردات کشور از روند افزایشی آن طی هفت سال اخیر حکایت دارد به طوری که میزان واردات در سال 79 معادل 15.086 میلیارد دلار، در سال 80 معادل 18.129 میلیارد دلار، در سال 81 معادل 22.036 میلیارد دلار، در سال 82 معادل 29.561 میلیارد دلار، در سال 83 معادل 38.199 میلیارد دلار، در سال 84 معادل 43.085 میلیارد دلار و در سال 85 معادل 49.292 میلیارد دلار بوده است.همچنین در 10 ماهه ابتدای سالجاری 36 میلیارد و 68 میلیون دلار کالا وارد کشور شد که در مقایسه با مدت مشابه سال قبل7.6 درصد افزایش داشته است.

 صادرات نفت و گاز:  ین گزارش می افزاید: درآمد کشور از محل صادرات نفت و گاز در سال 79 معادل 24.280 میلیارد دلار، در سال 80 معادل 19.339 میلیارد دلار، در سال 81 معادل 22.966 میلیارد دلار، در سال 82 معادل 27.355 میلیارد دلار و در سال 83 معادل 36.315 میلیارد دلار بوده است.

این نوع درآمد کشور طی سالهای 84 تا 85 با رشدی شدید مواجه شد به طوری که در سال 84 به 53.820 میلیارد دلار و در سال 85 به 62.458 میلیارد دلار رسید.همچنین به استناد گزارش‌های خزانه‌داری کل کشور، درآمدهای نفتی در سال‌های 84 و 85 با احتساب صادرات فرآورده‌های نفتی و میعانات گازی معادل 95.9 میلیارد دلار بوده است.

منبع: http://www.rajanews.com/News/?23864

نوه امام بودن هیچ امتیازی محسوب نمی شود...

حساب امام عزیزازنوه هایش کاملا جداست.سوء استفاده ازاسم امام توهین به اوست.

***نوه امام بودن هیچ امتیازی محسوب نمی شود. پسر امام دهم(علیه السلام) هم که عموی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود ناکار از آب درآمد و ادعا کرد که من امام زمانم! او معروف شد به جعفر کذاب. متاسفانه امروزه عده ای به صرف نوه امام خمینی بودن حصار آهنین عدم نقد به دور خود کشیده اند که این اصلا درست نیست. نمی دانم که چه شده رادیو فردا و خبرگزاری صهیونیستی آسوشیتدپرس هم اعتراضات علی اشراقی نوه امام را اینچنین پوشش می دهند. خود حضرت روح الله (قدس سره الشریف) که فرموده بودند اگر دشمنان از ما تعریف کنند معلوم است که راهمان غلط است.

 

فریب این قبیل تبلیغات انتخاباتی دوم خردادی ها را نخواهیم خورد. هنوز یادمان نرفته که...

***به طور واضحی امروزه چند نوه امام که گرایشات دوم خردادی دارند مثل  سیدحسن خمینی و علی اشراقی دارند ... می کنند. امیدوارم که عاقبت اینها مثل سید حسین خمینی فرزند آقا مصطفی(رحمه الله علیه) نشود. اصلاح طلبان بی دین هم که تا دیروز آرمان های امام را لگدکوب می کرده اند امروز از بغض احمدی نژاد و انقلاب اسلامی که جلوی منفعت های نامشروع اینها را گرفته است طرفدار نوه های امام شده اند!  امام  و آرمانهایش را رها کرده اند و طرفدار نوه های دوم خردادی امام شده اند. دلم به حال امام عزیز و احمدی نژاد می سوزد که همه جناح های قدرت طلب علیه او و خط امام چنین موضع گرفته اند. حالا معنای این حدیث را می فهمم که علی علیه السلام را به دلیل شدت عدالت طلبی اش کشتند. 

 

راه امام مشخص است. ملاک خود امام و سخنان جامع ایشان هستند...

***اگر ملاک حرف نوه امام باشد که سید حسین خمینی حرف دیگری می زند و پس فردا ها ممکن است نتیجه امام که جای نوه را می گیرد ادعای دیگری داشته باشد. مگر انقلاب ما برای براندازی همین بازی ارث و میراثی نبود! مگر بعد از 25 سال خانه نشینی و بعد از 5 سال از حکومت امیرالمومنین (ع) و 10 سال امام حسن (ع) 4 نفر نگفتند که ما هم پسر اصحاب نزدیک رسول خدا هستیم و حکومت مال ماست و ما از یزید برتر و محق تریم ( عبدالله پسر زبیر، عبدالله پسر عمر، و 2 نفر دیگر ) حال اگر در ایران نیز پس از 20 سال نتیجه امام همچنین ادعایی بکند نظام باید چه عکس العملی را نشان دهد؟ هر کس در جای خود محترم است اما باید این مسئله که شخصی بخواهد از نسبش سوئ استفاده را بکند و یا دیگران از نسب دیگری سو استفاده را بکنند (کما اینکه الان غربی ها از سید حسین خمینی تحت عنوان نوه امام سوئ استفاده بر علیه جمهوری اسلامی می کنند) اصلا درست نیست و باید یک زمانی قطع شود مورد دیگر شبیه این داماد نوه امام (محمدرضا خاتمی ) و یا علی اشراقی است که الان اداعاهایی دارند. نباید گذاشت این گونه مسائل در جامعه باب شود که هر کس نسبش را به رخ دیگری بکشد. باید به فکر آینده بود از 10 سال دیگر خیلی از انقلابیون بازنشسته می شوند و یا با احترام به سینه خاک سپرده می شوند (قصدم توهین نیست بلکه بررسی آینده است و حساب احتمالات) حال در آنوقت اگر قرار باشد جای شایسته سالاری هر کس از نسبش استفاده کند آنوقت چه؟ این می شود آسیب نظام که هر کس به پشتوانه نسبش کاره ای بشود نه شایستگی اش. این مسئله در حوزه بیت امام به خاطر جایگاه والای ایشان بسیار حساس می شود که از این جایگاه سوئ استفاده نشود.

 

***به خاطر حفظ راه امام من هرگز به این نوه های امام رای نمی دهم***

***در این رابطه این خبرها جالب است:

-عباسعلی کدخدایی در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس درباره برخی شایعات در خصوص علت عدم‌ احراز صلاحیت علی اشراقی نوه امام از سوی هیئت نظارت بر انتخابات گفت: صلاحیت علی اشراقی نوه حضرت امام خمینی (ره) به دلیل عدم ارائه مدرک تحصیلی لازم برای کاندیداتوری انتخابات مجلس هشتم در موعد مقرر، احراز نشد. وی افزود: مطابق بند 4 ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی، داوطلبین بایستی مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد یا معادل آن را ارائه دهند. کدخدایی در پایان از همه داوطلبینی که صلاحیتشان به دلیل عدم ارائه مدارک تحصیلی و نقص پرونده احراز نشده است، خواست تا مدارک لازم را برای کاندیداتوری مجلس شورای اسلامی تحویل دهند تا شورای نگهبان در فرصت قانونی مقرر پرونده آنان را بررسی کند. / منبع: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8611200645

 

-علی اشراقی برای نخستین بار با برنامه "خبرها و نظرها"ی تلویزیون صدای امریکا درباره انتخابات مجلس گفتگو کرد. وی در این مصاحبه مواضع اپوزیسیونی علیه نظام مطرح نکرده است اما اصل گفتگوی نوه امام راحل (ره) با صدای امریکا اقدامی نادر است./ منبع:http://www.rajanews.com/News/?23962

 

-تخریب جاهلانه، دفاع منفعت طلبانه: http://www.rajanews.com/News/?23675

-سخنی با حجت‌الاسلام سید حسن خمینی:http://www.irdc.ir/article.asp?id=1468

-خبررادیو فردادراین باره:http://www.radiofarda.com/Article/2008/02/08/f8_Iran-election_Eshraghi.html

-نظر رادیو ضدانقلابی زمانه:http://www.zamaneh.ir/Show.aspx?Id=4869

-نظر سایت ضد انقلاب ایران امروز در این باره:http://www.iran-emrooz.net/index.php?/news2/15365/

اعتماد به نفس و خودباوری.... دانشجو یعنی بچه های یزد...

حتما نمودار درختی بیانات بسیار با همیت آقا در جمع مردم یزد را ببینید:

http://farsi.khamenei.ir/Data/Media/PDF/FA/861012A.pdf

متن سخنرانی مهم اقا  در جمع مردم شهیدپرور یزد:

http://farsi.khamenei.ir/FA/Speech/detail.jsp?id=861012A

عکس های گویا و دشمن کور کن استقبال مردم استان یزد و شهرستان ابرکوه از ولی امرشان:

http://farsi.khamenei.ir/FA/Picture/detail.jsp?id=861015A

http://farsi.khamenei.ir/FA/Picture/detail.jsp?id=861013A

http://farsi.khamenei.ir/FA/Picture/detail.jsp?id=861014A

 

دیدار با دانشجویان

حالا می‌فهمیدی که این شور و نشاطی که به جان شهر نشسته است از کجا آب می‌خورد. جوان‌ها روی پا بند نبودند. با اینکه برای ورود به سالن ورزشگاه امام علی(ع) دانشگاه یزد خیلی معطل شده بودند اما اثری از خستگی یا شکایت در چهر‌ه‌شان نمی‌دیدی.یکی پشت بلندگو رفته بود وجوان ها را هماهنگ می کرد که باتفاق سرودی را بخوانند. یکصدا می خواندند: ما عاشقان کوی حسینیم   ما پیروان پیر خمینیم...

تا این یکی قسمت چه کسی باشد!
بالاخره این جمعیت بی‌قرار، با آمدن آقا آرام گرفت و ایشان هم هر از چند گاهی با لبخندی پاسخ دست تکان دادن‌های جوان‌ها را می‌دادند. طبق معمول هم جماعتی رفته بودند آن جلو وحالا بعد از آمدن آقا و هجوم جمعیت آن وسط سرپا مانده بودند و کم کم خود را بیرون می کشیدند. چند نفری از اساتید و دانشجویان به نمایندگی از دانشگاهیان یزد پشت تریبون رفتند و مطالبی را گفتند. از جمله اینکه:قبل از انقلاب دانش‌سرای عالی یزد به عنوان تنها دانشگاه این استان، 200 دانشجو داشت و امروز یزد حدود 000/60 هزار دانشجو دارد با حدود 38 واحد دانشگاهی.

نماینده انجمن اسلامی هم بعد از بیان مطالبش رفت و دست ایشان را بوسید و آقا هم خوش و بشی با او کردند و البته تقاضای دیگری هم داشت و بالاخره چفیه به دست و در حالی که چشم‌های حسرت‌بار سخنرانان قبلی را به دنبال خود می‌کشید خیلی سرحال آمد و نشست. آقا هم قبل از آغاز بیانات خود عبا را از روی دوش برداشته، چفیه دیگری انداختند. مطمئناً خیلی‌ها داشتند راه ‌کارهای رسیدن به این یادگار ارزشمند و متبرک را در ذهن‌شان مرور می‌کردند ومحترمانه نقشه می کشیدند. تا این یکی قسمت که باشد! 
 نه سیلوی شرقی و نه گندم غربی:
آن روزها تمام سیلوهای ایران را روس ها می ساختند. برای انبار کردن گندم هایی که از آمریکا وارد می کردیم سیلو می خواستیم و سیلو سازی هم تخصص می خواست و ما هم که فکر می کردیم کارما نیست!یکبار بچه های جهاد سازندگی تصمیم گرفتند که خودشان آستین بالا بزنند و یک سیلوی کوچک ایرانی بسازند. به محض مطرح شدن این پیشنهاد، مخالفت ها بالا گرفت:سیلو سازی یک تکنولوژی پیشرفته می خواهد که ما نداریم! بی خود پول بیت المال را به هدر ندهید. امکان ندارد چند متخصص تازه کار داخلی بتوانند از عهده این کار برآیند.علیرغم تمام "نمی شودها" و "نمی توانیم ها"، دولت به جوان ها اعتماد کرد و در عرض چند ماه سیلویی کوچک به عنوان نمونه سر پا شد...هم اینک کشور ما جزء بهترین سیلوسازان جهان به حساب می آید.***

آقا خاطرات دوران ریاست جمهوری اش را تعریف می کرد و می گفت:"از این می ترسم که روح اعتماد به نفس در شما جوانان رشد لازم را پیدا نکند."

مخاطب اصلی‌ام در باب اعتماد به نفس شمائید:
آقا برای اشاره و تأکید بر اعتماد به نفس، جمع جوان‌ها را انتخاب کرده بودند. کسانی ‌که اتکا به نفس‌شان آینده را می‌سازد و خود کم بینی‌شان، آرزوهای یک ملت را بر باد می‌دهد.اشاره کردند به موفقیت‌های گذشته؛ زمانی که ملت، خود و استعدادهای خود را باور کرده و نتیجه گرفته بود، و فرمودند که امروز به شدت محتاج این اعتماد به نفس هستیم.

حسن ختام
آقا دعا می‏کردند و جوانها دست به آسمان برده بودند: پروردگارا ! این جوانهاى عزیز را، این دلهاى پاک و نورانى و روشن و بااستعدادِ تقرب به خودت را هرچه بیشتر نورانى کن؛ آنها را به خودت هرچه بیشتر نزدیک کن؛ آنها را عاقبت به خیر کن. پروردگارا ! آینده‏ى این کشور را که به دست این جوانها ساخته خواهد شد، از امروز و گذشته‏ى آن بمراتب بهتر و زیباتر قرار بده.

***

دیدار با خانواده ی شهدا

چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
سیلی سرد روزهای پس از جنگ و غم از دست دادن عزیزان، صورت ها را چین انداخته بود و موها را سپید کرده بود. سن و سال دارها آنقدر زیاد بودند که جوان تر ها کمتر به چشم می آمدند. سال ها بود که ابرهای رحمت کویر چشم گذاشته بودند که رهبرشان بیاید و سرافراز مقابلش بنشینند و تماشایش کنند و ببارند.مگر می شود این صورت های آفتاب سوخته و دست های پینه بسته، زخم و گرهی در زندگی نداشته باشند. صورت ها یشان گواه موثقی بود از رنجی که می کشند و دردی که در سینه دارند؛ اما هیچ سخنی از آن همه درد در میان نبود.نفهمیدم چطور این مردمان صبور و رنج کشیده، مثنوی مصیبت هایشان را بسته بودند و مخزن اسرارشان را گشوده بودند!هیچ سخنی از گرفتارهای زندگی روزمره و بی پولی و بی کسی و ... در میان نبود. همه اش حرف دل بود و دل بود و دل

سفره ی رنگین
"
چرا از مهمان ها پذیرایی نمی کنید؟!"این را که گفت خیالمان راحت شد که الان بساطی پهن می کنند و دلی از عزا در می آوریم، چندین کیلومتر راه آمده بودیم و بدجوری گرسنه بودیم. سفره را که وا کردند، وا رفتیم: نان خشک و پیاز برایمان آوردند. یک هندوانه از بم خریده بودیم، با اجازه ی صاحب خانه هندونه را هم پاره کردیم و سفره مان رنگین تر شد.

***

جنگ دو تا از پسرهایش را از او گرفته بود. قبل از سخنرانی اقا روی جایگاه رفت و متنی را که نوشته بود از طرف همه پدران شهید تقدیم آقا کرد. بعد از جلسه رفتیم و از او خواستیم خاطره ای تعریف کند. او هم رفت به دوران جوانی اش و سفری که به تبعید گاه آقا در زمان شاه داشته؛ سفر مردم یزد به ایرانشهر برای دیدن آقا و دوست صمیمی شان آقای راشد یزدی.

پیرمرد زبل
دیر آمده بود. مطمئن بودم که نمی تواند داخل جمعیت جایی پیدا کند. با این حال عجله ی چندانی برای ورود به سالن نداشت. تا جماعت خبرنگارها و فیلمبردارها را دید، جلو آمد و سلام کرد. شال سبز رنگش را طوری به سرش بسته بود که توجه همه را جلب می کرد. به خصوص توجه فیلمبردارها را!

***

مانده بودم چطور از مقابل آن همه جمعیتی که جلوی در ایستاده بودند گذشت و خود را به داخل رساند. ایستاده بود و به جایگاه نگاه می کرد. جایی که حدود 50 متر با آن فاصله داشت. آمدن و رسیدن به نزدیکی های آقا در میان آن همه جمعیتی که به طور فشرده کنار هم نشسته بودند تقریبا غیر ممکن بود.

***

سکوت در مجلس برقرار شد و همه آماده ی شنیدن سخنان رهبر شدند.

"درود بر خمینی سلام بر خامنه ای"، "درود بر خمینی سلام بر خامنه ای" ...

همان پیرمرد بود با همان شال سبز عجیب و غریب روی سرش، اما نه در آن فاصله! پیرمرد حالا جای دبشی نزدیکی های اقا پیدا کرده بود و با صدایی رسا از جمعیت شعار می گرفت. توجه تمام دوربین ها را هم به خود جلب کرد. نقشه پیرمرد گرفته بود. آقا سکوت کردند تا پیرمرد شعارها و صلواتش را تمام کند و بنشیند، در طول این مدت هم با لبخند نگاهش می کردند. بعد اینطور شروع کردند:"هر طرف که نگاه می کنم کسانی هستند که یادگار شهیدان عزیزمان هستند...دل های ما هم مثل شما عزیزان لبالب از احترام و عشق به شهدای این سرزمین است."

ودل ها لرزید و چشم ها بارید... 

آفرین بر این مردم و بر این  ولی حق

منبع: http://farsi.khamenei.ir/FA/News/86/h-1013A.jsp

تا کور شود هرآنکه نتواند دید...

پیوند گل و پروانه

 پیوند عاشقانه وزیبای ولیّ و مردمش در دارالعباده یزد

     هزار مثل منی فدای یک  قدمت آقا جان

آقا،حسابی ما را شرمنده کرد.از اینکه دیر رسیده بود از سیل جمعیت مشتاق عذرخواهی کرد؛ تازه دیر رسیدن کاروان آقا، به خاطر وقت ناشناسی همراهانشان نبود، بلکه به خاطر بدی هوا و برف و مه شدید گردنه علی آباد بین یزد و ابرکوه بود! آقا درس خضوع و خشوع را با عملش به مردمم یاد داد.

به دلیل دور بودن از پایتخت، حکومت های پادشاهی ظالم و بی توجه، طی دو سه قرن اخیر کاری به ابرقوی ما نداشتند. مردم هم باورشان نمی شد که عالی ترین رهبر سیاسی- مذهبی- اجتماعی شیعیان جهان می خواهد به شهر آنها بیاید؛ ولی آقا نه تنها آمد که برای مردمم صمیمیت و صداقت هم به همراه آورد و از آنها معذرت خواهی هم کرد.

واقعا حکومت ولایت فقیه زیباست، حکومت حکیمی بر فرزانگان که  رهبر، مردمش را به حساب می آورد، حتی در شهرهای قدیمی که چند صد سال به انها بی توجهی شده باشد و اکنون با بی کاری و اعتیاد و محرومیت درگیر باشند. 

 بالاخره آقا به ابرکوه آمد و مردم، گرم و سر از پا نشناخته، به استقبالش شتافتند و از خاک پایش مرهمی ساختند برای التیام دردهایشان و رنجهایشان. شهر باستانی من، روز شنبه پانزدهم دی ماه 1386 بهاری شده بود و نهال های امید سراسر شهر را به سبزی آراسته بودند. نمی دانم  چقدر مردم قدر این حکومت فقاهت و دین را بدانند و در راه اعتلای کشوری که ولی دارد بکوشند؛ اما بسیاری از مردم روز پانزده دی 1386 با رساترین فریادها در دل خود به شیاطین و مردم دنیازده و بی ولایت جهان، با افتخار گفتند:«اِنَّ لَنا مولا وَ لا مولا لَکُم» دنیا باید در حسرت ولی ما بمیرد!

 استان یزد در این سفر تاریخی با جهان ثابت کرد که استان دارالعباده است و نسل جدید بیش از نسل های گذشته به آرمان های قدسی اسلام و اعتلای انقلاب پای بند است.

شهر من دیگر به کوه گنبد عالی، این بنای عظیم مقبره ای و سرو پنج هزار ساله و مسجد جامع بزرگ و مناره های تاریخی ان نمی نازد به این می نازد که پس از سالها، ساعتی مفتخر به داشتن میهمانی عزیز و گرانقدر داشت و با مولای خود به گفتگوی صمیمانه ای نشست. این شعر را از طلبه ای ابرقویی(محمدعلی صالح زاده) به گوهر وجود مولایم تقدیم می کنم:

         گفتند رهیده ای  وآرام  نه ای               درباغ خیال خم ابروی که ای

         گفتند بگو به قصد قربت گفتم                سیدعلی الحسینی الخامنه ای

عکس های زیبای این استقبال بی نظیر مردم از ولی امرشان رادرسایت دفتررهبری ببینید:http://farsi.khamenei.ir/FA/Picture/detail.jsp?id=861015A  متن بیانات آقا را ببینید: در این دو منبع: دفترحفظ ونشرآثارحضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی) و همچنین: پایگاه دفتر مقام معظم رهبری مدظله العالی با تشکر از وبلاگ شهر من ابرکوه .....

نوکران و مخالفان واقعی صهیونیسم وفراماسونری رابشناسیم...

 

  نسخه جدید نامه ذلت بار 127نفره منتشر شد:
غنی‌سازی را تعلیق کنید!

 گروهی از فعالان سیاسی، مطبوعاتی در همسویی و هماهنگی کامل با کشورهای غربی (رژیم صهیونیستی، امریکا) با صدور بیانیه ای خواستار تعلیق غنی سازی سوخت هسته ای از سوی مقامات جمهوری اسلامی شدند.به گزارش رجانیوز، در قسمتی از این بیانیه مرعوبانه آمده است: «حکومت و ملت ایران نیز باید از فرصت فراهم شده، استفاده کرده و با ارسال  پیام های روشن و گام های عملی، پس از آن دائر بر پذیرش سیاست "تعلیق در برابر تعلیق" زمینه را برای تحکیم صلح در ایران و منطقه و جهان فراهم آوردند»! امضاکنندگان این بیانیه که همنوایی سوال برانگیزی با خواسته های غیرقانونی و افزون طلبانه شورای امنیت و نظام سلطه بروز داده اند، در حالی از مقامات جمهوری اسلامی می خواهند که "غنی سازی" را متوقف کند که دبیرکل آژانس بین المللی در آخرین گزارش خود، فناوری هسته ای ایران را صلح آمیز و در راستای استفاده غیرنظامی ارزیابی کرده بود. در قسمت دیگری از این بیانیه، با عصبانیت تمام از مسئولان ایران خواسته شده است که نباید مسأله غنی سازی به یک موضوع حیثیتی و ملی! تبدیل شود و تا دیر نشده باید به خود آیند و سیاست "تعلیق در برابر تعلیق" و یا هر راهکار مفید! دیگری را بپذیرند، چون فردا خیلی دیر است! 

طی چند ماه اخیر برخی چهره های جریان تجدیدنظر طلب مانند "شیرین عبادی"، "ابراهیم یزدی" و "احمد شیرزاد" عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و ... با مطرح کردن خطر حمله نظامی و "اعلام شرایط ویژه" در صدد بودند مسئولان جمهوری اسلامی را برای تعلیق تحت فشار قرار دهند. در این میان، احمد شیرزاد از جایگاه یک استاد فیزیک، در مقاله ای با کمترین مایه علمی و دانشگاهی، ادعا کرده بود می تواند با ساخت سدهای آبی بیشتر و استفاده از انرژی خورشیدی نیازهای خود را برآورده کند و از هیچ احتیاجی به "انرژی سوخت هسته ای" ندارد. با این حال، به دنبال عدم تأثیرگذاری چشمگیر این تاکتیک بر افکار عمومی داخل، هدایت کنندگان مراکز استراتژیک و مطالعاتی (تینک تانک ها) امریکا، یکی از رویکردهای خود برای توقف دانش هسته ای ایران را با عنوان «تهدید از خارج، فشار از داخل» عنوان نموده اند.یکی از برجسته ترین تئوریسین های این رویکرد، "ریچارد آرمیتاژ" معاون اسبق وزیر امور خارجه و از شخصیتجهای برجسته جریان موسوم به "جریان وزارت خارجه ای" در امریکاست.

 آرمیتاژ و دیگر همفکران وی در مؤسسه تحقیقات وابسته به وزارت امور خارجه آمریکا نظیر مؤسسه تحقیقاتی "هاسون" و "انستیتوی سیاست خارجی" بر این باورند که دولت جمهوری اسلامی تکنولوژی هسته ای را به عنوان مؤلفه ای محوری در حفظ امنیت ملی قلمداد کرده و آن را به عنوان یک باور پذیرفته شده، هرروز به متن جامعه تزریق می کند. آرمیتاژ با تأکید بر تأثیرگذاری باور توده های مردم در سیاست گذاری دولت ها، این ایده را مطرح می کند که دولت امریکا باید حداکثر توان خود را برای بی اثر کردن تبلیغات دولت جمهوری اسلامی در مورد انرژی هسته ای به کار بندد تا پرونده هسته ای، حمایت داخلی خود را از ایران را از دست بدهد. بدین ترتیب، دولت جمهوری اسلامی خود مجبور خواهد شد تا به خواسته های اروپا و امریکا تن در دهد. استراتژی آرمیتاژ برای تحقق این طرح کلی، به راه انداختن بحث های داخلی در مورد مخاطرات (القاء شده شرایط ویژه) دستیابی به فناوری هسته ای و اقدامات ایران در راستای غنی سازی است. آرمیتاژ بر این باور است که با به راه افتادن این مباحث، دولت جمهوری اسلامی سعی خواهد کرد تا با ابزار احساسات و بی اطلاعی مردم، جریان را احساسی کرده و از احساسات ملی استفاده کند. آرمیتاژ در ادامه از آگاهی دادن علمی(!) با استفاده از روشنفکران داخلی غرب و ابزارهای خارجی مانند رسانه هایی چون صدای امریکا، رادیو فردا و غیره به عنوان ابزار خنثی کردن اقدامات دولت جمهوری اسلامی یاد می کند.

 بیانیه 333 نفره موسوم به "فراخوان جدید صلح خواهی" آنچنان با ادبیات ذلت باری تنظیم شده است که بسیاری از روزنامه ها و سایت های نزدیک به امضا کنندگان آن نیز حاضر به انتشار کامل آن نشده اند.این بیانیه را می توان نسخه دوم، نامه معروف 127 نماینده مجلس ششم دانست که 2 ماه پس از حمله امریکا به عراق توسط فراکسیون مشارکت مجلس آماده و از مقامات عالی کشورخواسته شد، هرچه زودتر «جام زهر» دیگری را نوشیده و دست از تقابل با امریکا بردارند. بیانیه موسوم به "فراخوان جدید صلح خواهی" به امضاء برخی اعضاء سازمان مجاهدین انقلاب، سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، حزب مشارکت، نهضت آزادی، ملی مذهبی ها، برخی روزنامه نگاران دگراندیش، اپوزیسیون خارج نشین، دفتر تحکیم وحدت شاخه علامه، بیت منتظری و بقایای باند مهدی هاشمی، دفتر ادوار تحکیم وحدت و ... رسیده است. رجانیوز برای ثبت نام خائنین به ملت در تاریخ اسامی، 333 امضاکننده بیانیه مزبور را منتشر می نماید:

 محمد آزادى، حمید آصفی، هاشم آقاجری، ، سامر آقایی، ناصر آملی، عباس ابوذری، هادی احتظاظی، منوچهر احتشامی، حمید احراری، طاهر احمدزاده، حسن احمدی، محسن احمدی، نعمت احمدى، محمود احمدیان، محمدرضا احمدی نیا، مصطفی اخلاقی،‌ ، ساجد اردبیلی، یدالله اسلامی، مرتضى اشفاق، حسن افتخاراردبیلی، جلال اقتدارى، اعظم اکبرزاده، زهرا اکبرزاده، علی رضا اکبرزادگان، علی اکرمی، محمود امیر احمدى، عبدالمجید الهامی، مهدی امینی زاده، حسین انصاری راد، مصطفی ایزدی، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، فرشته بازرگان، محمد نوید بازرگان، کمال الدین بازرگانى، مختار باطولی، روح‌اله باقرآبادی، ایرج باقرزاده، پروین بختیارنژاد، اکبر بدیع زادگان، محمد بذرپور، ایمان براتیان، رحمت الله برهانى، محمد بسته نگار، مهدی بسته نگار، محمد حسین بنی اسدی، عماد بهاور، محمد بهزادى، حمید بهشتى، محمد به فروزى، راضیه بوستانکار، مرضیه بوستانکار، جلال بهرامی، صفا بیطرف، مسعود پدرام، جعفر پناهی،  رضا پویان، حبیب الله پیمان، مجید پیمان، عبدالرضا تاجیک، عباس تاج‌الدینی، هادی تفنگچی، مصطفى تنها، رضا تهرانى، غلامعباس توسلى، محمد توسلى، محمدرضا توسلى، مجید جابرى، جلال جلالی زاده، علی جمالی، فرشته جمشیدی، مجتبی جهانی، رضا حاجى، مجید حاجی بابائی، بهمن حافظى، طه حجازى، حمید حدیثی، علی حدیثی، حسین حریرى، آیدین حسنلو، بهزاد حق پناه، جمشید حقگو، وحید حقیقی، على حکمت، منیژه حکمت، ابوالفضل حکیمى، عبدالکریم حکیمى، مجید حکیمى، محمد رضا حمسى، محمد حیدری، جعفر خائف، نبی اله خانزاده مرخالی، ابراهیم خوش سیرت، مهدی خدادادى، امیر خرم،  حسین خطیبی، محمد خطیبی،  مجتبی خندان، اسماعیل خوش محمدى، ناهید خیرابی، هوشنگ خیراندیش، محمدعلى دادخواه، محمد دادفر، رسول دادمهر، محمد دادیزاده، محمدمهدى دانشیان، محمد حسن داوودی ،  فریبا داودی مهاجر، محمود درد کشان، محمود دل آسایى، امیرخسرو دلیرثانی، عباس دهقان نژاد، مصیب دوانى، ابراهیم دینوی، محمد صادق ربانى، تقی رحمانی، محمدجواد رجائیان، علیرضا رجایى، امیر رزاقی، سمیرا رزاقی، سهراب رزاقی، محمد صادق رسولی، بهمن رضاخانی، احد رضائى، اصغر رضائى، بیوک رضائى، عبدالعلی رضائی، سعید رضوى فقیه، حسین رفیعى، مهدى رهنما، رضا رئیس طوسى، جمال زره ساز، علی زرین، اکبر زمانی، محمد ابراهیم زمانى، پرویز زندى نیا، احمد زیدآبادى، محمد رضا زهدى، علیرضا ساریخانى، احمد ساعی، نسرین ستوده، عزت الله سحابى، فریدون سحابى، هاله سحابى، عیسی سحر خیز، محمد سرچمى، محمود سعیدزاده، بیوک سعیدی، علی اشرف سلطانی ، عبدالفتاح سلطانی، مرتضی سلطانیه، محمد جواد سلیمانی، علی سیاسی راد، سید محمد علی سیف‌زاده، محمود شاددل بصیر، ابراهیم شاکرى، تقى شامخى، على شاملومحمودی ، محمد شانه چى، حسین شاه حسینی، جواد شرف‌الدینی، محمد شریف، کاظم شکری، مازیار شکوری گیلچالان ، الله وردى شمبورى، محمود شمس الواعظین، احمد شهامت دار، حسن شهبازی، احمد شیرزاد، فیروزه صابر، هدی صابر، محمد صاحب محمدی، هاشم صباغیان، احمد صدر حاج سیدجوادى، رضا صدر، سمیرا صدری، باقر صدری نیا، مهدی صراف، لطیف صفری، مظفر صفری، بیژن صفسری، فضل الله صلواتى، حمید رضا صمدی، کیوان صمیمى، جلیل ضرابی، على اشرف ضرغامى، فریدون ضرغامى، اعظم طالقانى، حسام طالقانى، طاهره طالقانى، نرگس طالقانى، اکبر طاهرى، رئوف طاهرى، محمد طاهرى، امیر طیرانی، کیان ظهرابی، سید جعفر عباس زادگان، روئین عطوفت، باقر علائی، علی علوی، علی رضا علوى تبار، محمدباقر علوى، رضا علیجانی،  على علیزاده نائینى، محمد جعفر عمادى، محمود عمرانى، على اصغر غروى، علیرضا غروى، ماجد غروى ، سعید غفارزاده، مسعود غفاری، على غفرانى، مهدى غنى، فریده غیرت، باقر فتحعلی بیگی، پویان فخرآیی،  مقصود فراستخواه، غفار فرزدى، شهین فرزین پژوه، حسن فرح آبادی، لیلی فرهادپور، فاطمه فرهنگ خواه، حسن فرهودی نیا، حسن فرید اعلم، مرتضی فلاح، ارسلان فلاح حجت انصاری، بهرام فیاضی، احمد قابل، حسین قاضیان، عباس قائم الصباحی، خسرو قشقایى، ماهرو قشقایى، رحمانقلى قلى زاده، مهدی قلی‌زاده اقدم، عبدالحسین قمی زاده، عبدالمجید قندى زاده، نظام الدین قهارى،  مصطفى قهرمانى، حجت الله قیاسى، رحمان کارگشا، امیر حسین کاظمی، مرتضى کاظمیان، هادی کحال‌زاده، محسن کدیور، خسرو کردپور، مسعود کردپور، علیرضا کرمانی، على کرمى، فریدون کشکولی، پروین کهزادى، یعقوب کوثرى، بهناز کیانی، بیژن گل افرا، فاطمه گوارائی، علی اصغر گواهی، اکبر گنجی، مسعود لدنى، حسین لقمانیان، احسان مالکی پور، محمد تقى متقى، حسین مجاهد، محسن محققى، نرگس محمدی، نوشین محمدی، محمد محمدى اردهالى، سید على محمودى، حسین مدنی، سعید مدنى، ماشاءالله مدیحى، مرضیه مرتاضی لنگرودی، فرید مرجائی، مصطفى مسکین، رضا مسموعى، ضیا مصباح، لیلا مصطفوى، مصطفى مصطفوى، عباس مصلحى، محمد جواد مظفر، مهدی معتمدی مهر، ضیاء مصباح، احمد معصومی، یاسر معصومی، خدیجه مقدم، مرتضى مقدم، فهیمه ملتى، کاظم ملکی، احمد منتظرى، سعید منتظرى، خسرو منصوریان، کیوان مهرگان، سیدرضا موسوى سعادتلو، سید علی موسوی خوئینی، عبدالله مومنی، على مومنى، محمود مومنى، امیر میرخانى، وحید میرزاده، فرشته ناصرگیوه چى، حسن نراقى، محمود نعیم پور، احمد نعمت زاده، جعفر نقمی، محمود نکوروح، امیر نکوفر، محمد تقى نکوفر، علی نکونسبتی، سید حمید نوحى، امیر حسین نوربخش، فخرالسادات نوربخش، منوچهر نوربخش، حسین نوری زاده، غلامرضا نیک صفت ، احمد هادوی، هادى هادى زاده یزدى، ناصر هاشمی، خلیل هراتی، مراد همتی، علیرضا هندى، احسان هوشمند، رسول ورپایى، منصور وفا، باقر ولى بیک، جلیل ولى بیک، رحیم یاورى، على فرید یحیایى، میر محمود یگانلی، حنیف یزدانی پور، کاظم یزدى، ابراهیم یزدى، حسن یوسفى اشکوری، حسن یوسفیان آرانی.//منبع:  رجانیوز

جل الخالق! اگر سال پیش بیانیه می دادند که فشارها زیاد بود شاید می شد اسم اینها را لااقل عاقل ترسو گذاشت! ولی حالا که آژانس بین المللی و ۱۶ سازمان اطلاعاتی آمریکا هم تا حدی به نفع ما رای داده اند چرا!؟؟ چند نفر آنها در دولت قبلی مسئولیت داشتند؟! واقعا که عقل برخی چارپایان هم بیش ازاین نوکران صهیونیسم وترسوهای غربزده است...

اما خوشبختانه تا این مملکت روحانیت انقلابی را دارد از کید دشمنان و یاران بی هویتشان مصون است. بخوانید نامه حمایت آمیز برخی از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم در حمایت و تشکر از اقدامات دولت دکتر احمدی نژاد در بحث هسته ای:

نامه شماری ازاساتیدوطلاب حوزه علمیه قم درحمایت ازمواضع رییس‌جمهور

شماری از اساتید و طلاب حوزه علمیه قم در نامه‌‌ای به رییس‌جمهور با حمایت از مواضع وی در مساله هسته‌‌ای، شکست استکبار جهانی در این عرصه را مقدمه پیروزی‌‌های آینده ملت ایران دانستند.   شماری از اساتید و طلاب حوزه علمیه قم در نامه‌ای به محمود احمدی‌نژاد با اشاره به گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا درباره پرونده هسته‌ای ایران، این عقب‌نشینی رسواکننده از سوی استکبار جهانی را مرهون پیروی مسؤولان نظام اسلامی از اندیشه‌های ناب حضرت امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه دانستند.

در این نامه آمده است: «اعتراف مذبوحانه دولت آمریکا به پیروزی ملت مومن و آزاده ایران در مصاف بزرگ و همه‌جانبه هسته‌ای‌، مسأله‌ای است که از ابعاد مختلف قابل تأمل است. تأمل پیرامون این مسأله از یک سو پیام‌های روشن و آشکاری برای دوستان و دشمنان امت اسلامی در پی دارد و از سوی دیگر چشم ما را به روی آفاق مبارک آینده خواهد گشود و همچون شاخصی آزمون شده، مسیر حرکت پرامید ما را به سوی قله‌‌های سعادت بشری نشان خواهد داد.»

امضاکنندگان این نامه در ادامه با تبریک این پیروزی الهی به ملت و دولت ایران افزوده‌اند: «در این راستا توجه به مسایل ذیل ضروری می نماید‌:

1- بدون شک این پیروزی، تحقق وعده الهی و از مصادیق قوانین قطعی و ضروری خلقت در پیروزی حق بر باطل است.

2- این پیروزی نشان داد شیوه‌‌های منفعلانه و مرعوبانه که از سر خودباختگی و خودبیگانگی است و همواره عنوان واقع‌گرایی و امثال آن به دروغ به آنها نسبت داده می‌شود به چه میزان از واقعیات عینی و روابط واقعی حاکم بر مناسبات بین‌المللی دور و بیگانه‌‌اند. ترس و ناامیدی از جمله عوامل قطعی زوال ملت‌ها، فرهنگ‌ها و اندیشه‌‌هاست و آنان که نسبت به این حقیقت جهل مرکب دارند پیش از هر چیزی در زوال و نابودی خود می‌کوشند.

3- این پیروزی نشان داد که راه امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه، که همان اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم  است و خود را در تفکر دلنشین بسیجی ظاهر کرده است، تنها راه پیروزی ملت ایران و امت اسلامی است.

4- این پیروزی، بی‌هیچ گفت‌وگویی پیروزی اسلام پیروزی راه و اندیشه امام خمینی، پیروزی ولایت فقیه و رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی)، پیروزی ملت مسلمان ایران و پیروزی رئیس‌جمهور مکتبی برآمده از متن اعتقاد راسخ و خلل‌ناپذیر ملت ایران است.

5- نظام سلطه به مدت پنج سال، تمامی امکانات دیپلماتیک و تبلیغاتی خود را برای تحمیل اراده نامشروع خود بر ملت ایران به کار گرفت و در نهایت خسته و وامانده در برابر ملت ایران مجبور به خضوع و تسلیم شد. این حقیقت نشان‌دهنده عمق و گستره قدرت ملت ایران است. اطمینان و اتکاء به این قدرت که متصل به قدرت لایزال الهی است اگر به درستی سامان یابد می‌‌‌تواند دیگر مشکلات داخلی و خارجی ملت ایران را برطرف کند و ملت مسلمان ایران را به جایگاه شایسته خود ارتقا دهد. در حل مشکلات جاری کشور باید به درستی ظرفیت‌ها و منابع قدرت بی‌نظیر ملت مسلمان ایران را شناسایی و آنگاه با ساماندهی درست عناصر اقتدار ملی، مشکلات و موانع را برطرف کنیم.

6- اکنون نظام سلطه در این معارضه دشوار با شکست روبه‌رو شده و اعتبار و حیثیت خود را از کف داده است. این شکست البته شکستی غافلانه و ناگهانی نبود و به وضوح حکایت از ضعف و ناکارآمدی نظام سلطه در تنفیذ اراده نامشروع خود بر بشریت دارد. می‌توان این شکست را یک مرحله اساسی از سلسله شکست‌‌های نظام سلطه دانست که ان شاء‌الله می‌تواند در نهایت هیمنه پوشالی استکبار را در هم شکند.

7- ساده‌انگاری است اگر گمان کنیم که این شکست نقطه پایانی بر دشمنی‌‌های استکبار با ملت ایران است. از این رو تلاش برای حفظ وحدت و انسجام ملت قهرمان ایران همچنان اهمیتی مضاعف دارد. وحدت، رمز اقتدار ماست و باید در مقابل رذالت‌ها و دشمنی‌های آینده، هوشیاری و وحدت خود را حفظ کنیم‌.

8- حفظ وحدت و همبستگی میان ملت ایران، خود وابسته به اتخاذ راهکارها و راهبردهای موثری در این زمینه است که می‌توان به مواردی از جمله عدالت‌گستری و مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، تبیین موقعیت و تبلیغات صحیح پیرامون شرایط، دشواری‌ها و فعالیت‌ها، استفاده از خرد جمعی‌، نفی رویکردهای افراطی غیر منطقی‌، از بین بردن زمینه‌های ذهنی اختلاف و جدایی همچون سوءتفاهم‌ها و تنگ‌نظری‌ها، تلاش در جهت تحقق مشارکت حداکثری در تمامی شؤون اجتماعی و طرد و انزوای غوغاگران بی‌عمل اشاره کرد.»  

گفتنی است، حجج اسلام فیاضی، میرسپاه، خسروپناه، مجتبی مصباح، فنایی و شماری دیگر از اساتید برجسته و طلاب حوزه علمیه قم این نامه را امضا کرده‌اند.

منبع: http://www.ansarnews.com/?usr=news/detail&nid=2676

لابی قوی خاندان ه... در ایران/پرونده جاسوسی موسویان

از سوی سایت حامی متهم پرونده جاسوسی هسته ای:
دستپاچگی از ادامه تعقیب موسویان

  یک سایت منتسب به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت که از بدو بازداشت حسین موسویان تلاش فراوانی برای تطهیر این متهم انجام داده و پس از اعلام قرار منع تعقیب وی در 2 مورد اتهام جاسوسی و انتقال اطلاعات به بیگانگان، جشن رسانه ای به پا کرده بود، ساعاتی پس از نقض قرار منع تعقیب، واکنشی دستپاچه نشان داد.به گزارش رجانیوز، این سایت، در خبری که با عنوان "پرونده موسویان تنها در خصوص تبلیغ علیه نظام مفتوح است"، منتشر کرد، نوشت: «دادستان تهران قرار تعلیق تعقیب که در خصوص یکی از اتهامات سید حسین موسویان صادر شده بود را مغایر با موازین قانونی تشخیص داد و با نقض آن دستور ادامه تعقیب موسویان را صادر کرد.»

 این سایت همچنین افزود: «لازم بذکر است که حقوق دانان و کارشناسان قضایی معتقدند با توجه به بیانیه منتشر شده از سوی دادستان تهران، این دستور  تنها در خصوص اتهام تبلیغ علیه نظام بوده است. زیرا تنها در این مورد تعلیق تعقیب صادر شده بود. موسویان بر اساس رای صادره از سایر اتهامات مطرح شده که عبارت بودند از  جاسوسی و ارائه اسناد به بیگانگان  تبرئه شده بود.  همچنین علیرضا جمشیدی سخنگوی قوه قضائیه سه شنبه گذشته نیز صراحتا در جلسه مطبوعاتی اخیر خود گفته بود: "موسویان در مورد جاسوسی و نگهداری اسناد محرمانه بی گناه شناخته شده است."به این ترتیب با دستور دادستان تهران رای تعلیق تعقیب در خصوص اتهام تبلیغ علیه نظام در  شبعه بازپرسی دیگر بررسی خواهد شد.»

گردانندگان این سایت که گویا با الفبای حقوق آشنایی ندارند، مطالب بیان شده توسط سخنگوی قوه قضائیه را نیز تحریف کردند. سخنگوی دستگاه قضایی، درخصوص 2 مورد اتهامی جاسوسی و ارائه اطلاعات به بیگانگان، از لفظ "بی گناه" استفاده کرده بود و از آنجا که در دادسرا اساساً یکی از 3 نوع قرار "منع تعقیب"، "مجرمیت" و "موقوفی" صادر می شود، مقصود وی از این سهو بیان، قرار منع تعقیب بوده است. گفتنی است در این مرحله چنانچه دادستان نسبت به این قرار اعتراض نمی کرد، تعقیب متهم نیز ادامه پیدا نمی کرد، مگر اینکه وزارت اطلاعات به عنوان شاکی تقاضای تجدیدنظر می کرد یا مستندات جدیدی به این پرونده اضافه می شد.با این حال، به دنبال نقض قرار منع تعقیب موسویان، بازپرس جدیدی برای پرونده انتخاب خواهد شد.در مورد اتهام سوم موسویان نیز که بازپرس قبلی تبلیغ علیه نظام را احراز و قرار مجرمیت صادر کرده بود، بازپرس جدید تحقیقات را ادامه خواهد داد.گفتنی است مدیریت سایت آفتاب با "محمدحسن.م" مشاور رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت و سردبیر فصلنامه این مرکز می باشد. همچنین "مسعود.س" عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی دیگر عضو هیئت امنای این سایت می باشد./ http://www.rajanews.com/News/?19402

هنوز دادگاهی تشکیل نشده که موسویان تبرئه شود

در حالی که هنوز کیفرخواستی از سوی دادستانی به قاضی  پرونده موسویان ارجاع نشده است، سخن از تبرئه او گفته می شود.روزنامه «اعتماد» روز گذشته مدعی شده بود: قاضی برای متهم یکی از پرونده‌هایی که اخیراً سروصدای زیادی به پا کرده، حکم برائت صادر کرده است، اما این حکم فعلاً منتشر نخواهد شد. ظاهراً اتهاماتی که به متهم یادشده وارد کرده‌اند، در دادگاه اثبات نشده است. اتهام نامبرده جاسوسی هسته‌ای بوده است.پس از این خبر بود که سایت های خبری با این استدلال که اعتماد نزدیک به طیف حسن روحانی به شمار می‌رود و نخستین خبر درباره بازداشت موسویان را نیز منتشر کرده بود، خبر از تبرئه وی دادند.
جالب اینجاست که یکی از سایتهای خبری در حالی خبر از تبرئه موسویان داده بود که یکی از خبرنگاران آن در وبلاگ شخصیش در خبریش مدعی گردیده است هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکنون ۳بار با قاضی حداد تماس داشته و افزوده است: گفته میشود محور گفتگو ها حول تبرئه موسویان که متهم به جاسوسی است بوده است.
وی با یادآوری اینکه محسنی اژه ای وزیر اطلاعات نیز چندی قبل از احضار مکرر قاضی پرونده موسویان خبر داده بود ، بر اساس شنیده هایش یکی از اتهامات موسویان را انتقال یک سند فوق سری به سفارت انگلیس عنوان نموده است.سایتی که خبرنگار برجسته اش چنین در وبلاگ خود نوشته است، همینک مقاله ای از محمود سریع القلم (مشاور ارشد حسن روحانی که در همین پرونده احضار شده بود و پس از آن دیگر به مجمع نمی رفت) بر صفحه اول خود دارد.
این سایت پس از نقل خبر روزنامه اعتماد با اشاره به سخنان وزیر اطلاعات که به خبرنگاران گفته از محرز بودن اتهام جاسوسی موسویان گفته بود، می نویسد: تبرئه احتمالی وی می تواند ضربه ای به طرفداران احمدی نژاد باشد که طی ماه های گذشته به صراحت از وی به عنوان جاسوس هسته ای نام برده اند.  بد نیست به آخرین خبر خبرنگار مذکور نیز اشاره شود؛ وی که در کنار وبلاگ خود این سخن چرچیل را نوشته است که سیاستمدار یک مدل فکر میکند یک مدل حرف میزند و یک مدل متفاوت با دو مدل دیگر عمل میکند، از تکمیل پرونده حسین موسویان خبر داده و اتهامات وی را تجسس در امور امنیتی، همکاری با سرویس های امنیتی بیگانه،  ارتشاء، خیانت به میهن و... اعلام نموده است و یادآور شده است اگر در این پرونده اعمال نفوذی صورت نگیرد موسویان حداقل به انفصال از مشاغل دولتی و پرداخت جریمه سنگین به همراه حبس محکوم میشود.نکته جالب اینجاست که به رغم آنکه غلامحسین الهام، وزیر دادگستری و سخنگوی دولت صبح امروز در نشست هفتگی با خبرنگاران ، با اشاره به بررسی پرونده جاسوس هسته‌ای ابراز امیدواری کرده بود که با تشکیل دادگاهی علنی نگرانی افکار عمومی برطرف و برخی از سؤالات پاسخ داده شود، چرا که با دادگاه علنی هیچ اتهامی به هیچ دستگاهی نخواهد چسبید، سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد که موسویان از اتهامهای جاسوسی و نگهداری اسناد محرمانه تبرئه شده است.در همین حال یک منبع مطلع به خبرنگار سپهر گفت: دادگاهی هنوز برای موسویان تشکیل نشده است که بخواهد حکم برائت داده شود.
وی خاطر نشان کرد: پرونده همچنان در مراحل بررسی زیر نظر حداد معاون دادستان انقلاب به سر می برد و برای صدور حکم برائت لازم است دادگاهی با حضور دادستان، قاضی و متهم حاضر گردند که اصولا چنین جلسه ای برگزار نشده است. معاون امنیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران در مرداد ماه نیز گفته بود تحقیقات از سیدحسین موسویان ادامه دارد و هنوز قرار مجرمیت یا کیفرخواستی برای این پرونده صادر نشده است.در همین حال بسیج دانشجویی اعلام کرده است ساعت 13:30 امروز در مقابل قوه قضائیه (جنب مجلس قدیم) تجمعی اعتراض آمیز برگزار خواهد کرد./http://www.sepehrnews.ir/print.php?10709


نگاهی مجدد به کارنامه موسویان

در حالیکه هفته گذشته نماینده تشکلهای دانشجویی دانشگاه علم و صنعت هشدار داد که زمزمه‌ها‌یی درباره برخی اعمال نفوذها برای تطهیر پرونده جاسوس هسته ای به گوش می‌رسد، همزمان با این برنامه، حسین موسویان در جوار‌ها‌شمی رفسنجانی در همایشی با عنوان "اتحاد ملی" حضور یافت. این مراسم در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت برگزار شد که موسویان پیش از بازداشت به اتهام امنیتی، معاونت پژوهشهای بین الملل آن را برعهده داشت. موسویان که در 10 اردیبهشت سال جاری بازداشت شده بود، پس از بازداشتی 9 روزه با قرار وثیقه 200 میلیون تومانی آزاد شد و مرکز تحقیقات استرات‍ژیک در بیانیه ای با تصویر چهره ای قهرمان از وی، رسانه‌ها‌یی را که پیگیر این پرونده امنیتی بودند، به جوسازی متهم کرد. این حضور او باعث طرح مجدد نام او در رسانه‌ها‌ی داخلی و خارجی گردید.


موسویان کیست؟

وی در سال 1336 در یک خانواده تاجر فرش در کاشان متولد شد. در سال 1355 به امید ادامه تحصیل راهی آمریکا شد، ولی با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و در جهادسازندگی کاشان،  وزرات ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی به کار مشغول شد. به دلیل تسلط به زبان انگلیسی، مدتی نیز مدیر مسئول روزنامه ی انگلیسی تهران نایمز بود. در سال 1364 به سمت مدیرکل امور مالی مجلس منصوب شد و شاید از گذر همین ارتباط بود که وی به وزارت امور خارجه نقل مکان می‌کند. از زمانی فعالیت‌ها‌ی دیپلماتیکش شروع شد که به عنوان مدیر کل اروپای غربی در دستگاه وزارت خارجه ی علی اکبر ولایتی منصوب شد و سپس  به مسکو و برلین می‏رود. 
با تیره شدن روابط ایران و آلمان بر سر ماجرای میکونوس، دوران طولانی مدت سفارت موسویان نیز خاتمه می‏یابد و یک سال بعد، اخباری درباره یک سفر مشکوک به قبرس در رابطه با مذاکره با آمریکا به نمایندگی از سوی یک شخصیت سیاسی، با همراهی شخصیت‌ها‌یی همچون جواد ظریف انتشار می‏یابد.پس از تفویض اختیارات پرونده ی هسته ای به حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امینت ملی، وی از جمعی از دیپلماتهای نزدیک به خود از جمله موسویان، ناصری و زمانی برای همکاری دعوت به عمل می‏آورد و از این پس موسویان که امروز به اتهام جاسوسی در روند محاکمه به سر می‏برد، در تمامی مذاکرات محرمانه مرتبط با پرونده ی هسته ای حضور داشته و در جریان جزئیات تام و زیر و بم این پرونده قرار می‏گیرد.
موسویان بیش و پیش از آنکه یک دیپلمات باشد یک تاجر تمام عیار بود. سفیر ایران در آلمان که با مدرک فوق دیپلم راهی دیار فرنگ شده بود، با مقتضیات تجارت دربزرگترین کشور صنعتی اروپا به سرعت آشنا شد. با حسین تابت بکتاش، که در ایران معمولا با هتل بزرگ داریوش شناخته و یک قلم از سرمایه نجومی وی در جزایر قناری خلاصه می‏شود، ارتباط برقرار کرد و زمینه فعالیت و سرمایه گذاری وی در ایران را نیز فراهم ساخت. رشد سریع موسویان هر چند نشانه‌ای از جامعه‌ی باز در ایران هست، با این حال تا اندازه‌ای اعجاب‌انگیز است، خصوصا وقتی که دانسته شود ایشان فاقد تحصیلات کافی و تخصصی در زمینه دیپلماسی می‌باشد. جالب این است که موسویان مشاور سیاست خارجی کسانی بود که بیشتر ادعای تدبیر و تعقل را داشتند و به تکنوکرات‌ها شهرت یافته بودند. موسویان سفیر سابق ایران در آلمان (1369-1376) بخشی از خاطرات ماموریت 7 ساله خود در آلمان را در کتابی تحت عنوان "چالشهای روابط ایران و غرب؛ بررسی روابط ایران و آلمان" منتشر کرده است که‌ها‌شمی رفسنجانی در بخشی از مقدمه خود بر این کتاب نوشته است:  تحقیق حاضر که توسط جناب آقای دکتر سید حسین موسویان سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در آلمان متحد و دیپلمات برجسته به انجام رسیده...
روزنامه الشرق الاوسط درباره او نوشته است: وی روابط خود را نه فقط با‌ها‌شمی رفسنجانی بلکه با پسر او مهدی تقویت کند. این روزنامه که همزمان در کشورهای عربی و برخی کشورهای اروپایی و آمریکا منتشرمی شود، افزود: روابط نزدیک موسویان و پسر‌ها‌شمی رفسنجانی به حدی رسید که رفسنجانی وی را مکلف کرد در یکی از سفرهای پنهانی پسرش به کشوری عربی، مهدی را همراهی کند که در این سفر پایه‌ها‌ی روابط آینده راهبردی بین ایران و کشورهای عربی در دوره دوم ریاست جمهوری‌ها‌شمی رفسنجانی بنا نهاده شد.از دوستان موسویان می‌توان به سیروس ناصری، جواد ظریف‌، محمدرضا امیرخیزی،‌ محمدتقی حسینی و محمدرضا البرزی(که هم‌اکنون از طرف خاتمی به بهانه پیگیری امور طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها در ژنو قرار دارد و گفته می‌شود در آن‌جا قامت گزیده و از بازگشت به ایران خودداری می‌کند) اشاره کرد.
او کتاب دیگری نیز دارد که توسط مرکز مطالعات مجمع منتشر گشته است به نام «مدیریت بحران»، او در بخشی از آن چنین نوشته است: ماموران آژانس طی دوره‌ای از بازدید‌ها از ایران،‌ متوجه شدند که 5/0% از گاز هگزا فلوراید اورانیم از منابع ایران کم شده است. آن زمان مقامات ایرانی گفتند این نیم درصد بواسطه نشت از منبع، هدر رفته است. اما ناظران آژانس گفتند این گاز ماهیتی دارد که در صورت بیرن آمدن از منبع، به سرعت به جامد تبدیل می‌شود. نکته اینجاست که در این کتاب گفته شده، ما این 5/0% را برای آزمایش به سانتریفیوژها تزریق کردیم. این یعنی افشای اسرار امنیتی کشور از طریق یک مرجع رسمی. این یکی از علنی ترین مواردی است که از وی منتشر گردیده است.
همچنین موسویان پس از آزادی بار دیگر در محل کار خود در مرکز تحقیقات استراتژیک حاضر شد و نامه‌ها‌ را نیز با همان عنوان قبلی امضا می‌کرد. وزیر اطلاعات در جلسه کمیسیون امنیت ملی مجلس ضمن تأکید بر اینکه جرم سخنگوی سابق تیم هسته ای از نظر این وزارتخانه محرز است، افزوده بود این فرد از حضور در مرکز تحقیقات مجمع منع شده است. از سوی دیگر طی ماههای اخیر‌ها‌شمی رفسنجانی و حسن روحانی که جداگانه درباره موسویان مورد سوال خبرنگاران قرار گرفتند، از اظهارنظر صریح خودداری کرده و روشن شدن نتیجه را به آینده موکول کردند. این در حالیست که در آزادی همراه با قرار وثیقه موسویان برخی منابع از اعمال نفوذ نزدیکان وی خبر داده بودند و شنیده شده یکی از دلالان نزدیک به کارگزاران از طریق شرکت سرمایه گذاری ساختمان طی سالهای 82 و 83، تعداد 12 واحد از آپارتمانهای برج بین المللی تهران را بدون ارزیابی توسط کارشناسان رسمی دادگستری و مصوبه هیأت مدیره و برگزاری مزایده، به ارزش بسیار پایین تر از ارزش واقعی آن به افراد خاصی واگذار کرده است.  شنیده شده وثیقه او نیز توسط یک شرکت ساختمانی که او سهامدارش بوده است فراهم گردیده است.حسین موسویان در حالی برای اولین بار پس از بازداشت به فاصله 2 صندلی از رفسنجانی در مقابل دوربین‌ها‌ و در یک همایش علنی قرار گرفت که پرونده اتهام امنیتی وی همچنان مفتوح است و رأی قطعی در این خصوص صادر نشده است. هفته نماینده یکی از تشکلهای دانشجویی دانشگاه علم و صنعت در دیدار با رئیس جمهور، ضمن تقدیر از ورود شجاعانه وزارت اطلاعات به پرونده جاسوس هسته ای، از برخی زمزمه‌ها‌ برای تطهیر و تبرئه متهم این پرونده ابراز نگرانی کرد و به رئیس جمهور هشدار داد که حق ندارید در مقابل خائنین به ملت عقب نشینی کنید.رئیس جمهور در پاسخ به این سوال خاطرنشان کرد: «در قضیه هسته ای آنجا که با آن گرفتاری در حال عبور از موانع بودیم، بخش عمده ای از موانع، همین موانع داخلی بودند. حالا ان شاءالله این ماهها بگذرد و در یک جمع دانشجویی، این مقطع تاریخی را که حساسترین مقطع تاریخی ماست، بیان کنیم. حوادثی گذشت که برای آینده عبرت است. از مسیرهای گوناگون طراحی کردند که ما را به سازش بکشانند. دستشان در دست بیگانه بود.» وی در بخش دیگری از اظهارات خود افزود: «تا جایی جلو رفتند که اطلاعات درون سیستم را به طور منظم به بیگانه در ملاقاتهای هفتگی می‌دادند. اینکه چه خبر است و تعابیری با این مضمون که چرا کوتاه می‌آیید و غلظت قطعنامه‌ها‌یتان کم است. پیاز داغش را زیاد کنید تا عقب نشینی کنند. برای همین فرد پرونده درست می‌شود، قاضی پرونده را تحت فشار سنگین قرار داده اند که تبرئه کند. البته ملت ایران اجازه نخواهند داد که با نفوذ سیاسی واقتصادی که دارند آنها را به عقب نشینی وادار کنند.با مردم و خدا عهدی بستیم و نمی‏نشینیم نگاه کنیم اگر دست از فشارها بر ندارند و کسی هوس کند که کوتاه بیاید به ملت ایران  معرفی خواهد شد. در قضیه هسته ای ما بخاطر حساسیتهای آن مراقبت کردیم و فعلاً چیزی نگفته ایم.» به نظر می‌رسد قرار گرفتن موسویان در کنار رفسنجانی نوعی اعمال فشار غیرمستقیم پیش از صدور رأی دادگاه صالحه باشد./http://www.sepehrnews.ir/?p,10306

اصلاح طلبان بهانه جو و قدرت طلب حقیقت را نمی بینند

 

  احمدی نژاد که در دانشگاه کلمبیا آبرو و عزت ایرانیان را به رخ جهانیان کشانده بود...به ایران بازگشت... جنبش خودجوشی برای استقبال بی سابقه از رئیس جمهور در داخل کشور آماده می شد و شرایط برای مانور تبلیغاتی همه جانبه آماده بود. شاید هر دولتی در این شرایط قرار می گرفت، بیشترین بهره برداری را انجام می داد. اما دولتمردان ضمن تشکر از مردم بساط استقبال را برچیدند که بیایید به جای استقبال به شکرانه این موفقیت، سجده شکر به درگاه ایزدمنان بگذاریم.

اصلاح طلبی از تاج زاده تا اکبر گاف!

 

در فضایی که از یک سو فحاشی ها نسبت به رئیس جمهور اوج می گرفت و بر آن بود تا به هر بهانه ای ولو نحوه پوشش و سخن گفتن احمدی نژاد، انتخاب مردم را به سخره بگیرد و از سوی دیگر استمداد خودباختگان داخلی دموکراسی غربی از محافل بیگانه، می رفت تا فرصتی دوباره در تاریخ غوغاسالاری ها بیافریند، تقدیر الهی برگی زرین از تاریخ انقلاب را رقم زد. هژمونی فراگیر رسانه های محافظه کار غرب شکست و اوج استیصال مدعیان آزادی بیان به تصویر کشیده شد.

 هنوز نه سخنرانی دانشگاه کلمبیا رقم خورده بود و نه حضور در سازمان ملل. نطفه غوغاسالاری ها شکل می گرفت و تخریب و توهین به عنوان تنها طریق نجات ورشکستگان سیاسی کشور در دستور کار قرار گرفته بود. تاج زاده می گفت:«رئیس جمهور حتی حرف زدن هم بلد نیست و چنان صحبت می کند که گویی از اصول اولیه اداره کشور چیزی نمی داند!!!» و کارگزاران می نوشت:« استفاده از ادبیات عامیانه در سخنرانی ها، حاضر شدن در مجامع عمومی بدون لباس رسمی به خوبی تمایل رئیس دولت نهم را برای بی اعتنایی به هر آنچه در عالم سیاست به عنوان سنت پذیرفته شده است نشان می دهد.» و چه قرابتی بود با نصیحت امثال مسعود بهنود که: «شاه شدى کسوت شاهى بپوش!»

 خیرخواهان از عدم ضرورت سفر می گفتند: «ای کاش آقای رئیس جمهور به نیویورک نمی‏رفتند!» و در این فضا بود که نامه تاسف برانگیز اکبر گنجی خطاب به بان کی مون منتشر شد. نامه ای که امضای 300 روشنفکر جهان را با خود داشت و عمق نگاه اصلاحاتیان در احیای از دست رفته ای به نام آزادی را به نمایش می گذاشت! در آن نامه تلویحا از شورای امنیت خواسته شده بود تا در مورد نقض حقوق بشر در ایران هم وارد عمل شود:«ملّت ایران از خود می پرسند که آیا شورای امنیت سازمان ملل فقط برای تعلیق غنی سازی اورانیوم قاطعیت و کارآیی دارد، اما زندگی مردم ایران که حقوق اساسی آنها روز به روز به نحو فزاینده مورد تعرض قرار می گیرد از منظر آن شورا مهم تلقی نمی شود؟»

 لحن گستاخانه گنجی چنان بود که حتی واکنش عزت الله سحابی را هم برانگیخته بود: «... جوان بودن آنها و نیز فقدان تجربه های عمیق سیاسی، آنان را زود دچار سرخوردگی می کند و دیدید که برخی از آنان چگونه از صحنه مبارزه ملی کنار رفتند. آقای گنجی و افشاری به راحتی از صحنه مبارزه ملی کنار رفتند و دخالت خارجی را یک راه حل جدی می دانند، در حالی که یک مبارز باتجربه ملی به سادگی به این نتیجه نمی رسد» در این نامه ایران صاحب یک حکومت خودکامه لقب گرفته بود و نسبت به حقوق منتقدان داخلی هشدار داده می شد:« آقای دبیر کل! آیا جنابعالی مطلع اید که در ایران منتقدان و دگراندیشان و دگرباشان قانوناً از " حق حیات " محروم هستند؟!!!» و این پارادوکس را رقم می زد که جناب گنجی اگر منتقد و دگر اندیش و دگرباش هستند پس چرا زنده اند و اگر نیستند چرا چنین قلم به دست گرفته اند؟!!!

 مدعیان اصلاح طلبی که در پوشش شعارهای پرطمطراق و مجلل خویش وابستگی به بیگانگان را در دستور داشتند و راه برون رفت از همه مشکلات کشور را پادرمیانی غرب و دشمنان دیرین ایران می دانستند، اوج دغدغه خویش را به نمایش گذارده بودند. درست در این شرایط بود که سخنرانی رئیس جمهور دانشگاه کلمبیا در دفاع تاریخی از ملت ایران رقم خورد و توجه جهانیان را به خویش مشغول کرد. بیانات احمدی نژاد آنقدر برای غرب گران تمام شد که نمایندگان آمریکا درصدد ارائه طرحی برای محدود کردن حضور مسئولین سایر کشورها در خاک آمریکا بر آمدند.

 جهان یکپارچه به اعتراف نشست. شیمون پرز: «مسوولان دانشگاه کلمبیا در اجازه به احمدی نژاد اشتباه فاحشی کردند.» هاآرتص (تل آویو): «اسرائیل بزرگترین خسارت را از سفر احمدی نژاد دید... برای ماه ها، اسرائیل تلاش زیادی کرد تا از آنچه در نیویورک اتفاق افتاد، جلوگیری کند اما احمدی نژاد توانست نشان دهد که ایران در برابر جهان نیست بلکه ایران علیه اسرائیل است.» فاکس نیوز: «وضع پیش آمده درباره احمدی نژاد ناامید کننده است.» لس آنجلس تایمز: «می توان با اطمینان اعلام کرد که احمدی نژاد با پیروزی آمریکا را ترک کرد.» راسیسکایا گازیه: «تسلط و هنرنمایی  ماهرانه رئیس جمهور ایران باعث حیرت همه مجریان رسانه ای شد.» و...

 در داخل نیز موجی از تحسین برخواست. نامه ارزشمند روسای 8 مرکز دانشگاهی، پژوهشی تهران منتشر شد. 200 نماینده مجلس از رئیس جمهور تقدیر کردند. مهاجرانی نوشت:« ...به گمانم رقابت‌های سیاسی در داخل و نقد و نظر هایی که به جای خود درست و بهنگام است، نباید موجب شود که در داوری منصف نباشیم. این سخنرانی، رئیس جمهور و ایران را در موضع مظلومیت و حقانیت قرار داد» و...

 با طلوع موج گسترده ای که از دانشگاه کلمبیا آغاز شد، فضاسازی ها شکست. دیگر نه مجالی برای نامه کذایی اکبر گاف باقی ماند و نه فرصتی برای عرض اندام توهین ها و تمسخر های اهالی کشتی روشنفکری! شاید این معنای والای قرآن کریم بود که درخشید که «تعز من تشاء و تذل من تشاء» و «لله العزه جمیعا» جنبش خودجوشی برای استقبال بی سابقه از رئیس جمهور در داخل کشور آماده می شد و شرایط برای مانور تبلیغاتی همه جانبه آماده بود. شاید هر دولتی در این شرایط قرار می گرفت، بیشترین بهره برداری را انجام می داد. اما دولتمردان ضمن تشکر از مردم بساط استقبال را برچیدند که بیایید به جای استقبال به شکرانه این موفقیت، سجده شکر به درگاه ایزدمنان بگذاریم.

 شاید امثال شیرزاد هدف رئیس جمهور از سفر را باز هم خوراک تبلیغاتی داخلی بدانند و همه چیز را در چهارچوب ذهنی بسته تحلیل کنند، اما یقیناً مردم خود معنای این همه را، از ابتدا تا انتها می فهمند. مردم می دانند چه کسانی عزت و سربلندی ایران اسلامی را دنبال می کنند و چه کسانی می کوشند تا از غرب فرشته نجات بسازند و فرش سرخ برای اجانب پهن کنند. چه کسانی در پی مصالح کشورند و چه کسانی به دنبال منافع خویش. مردم می فهمند.

 منبع:http://www.rajanews.com/News/?16310گروه سیاسی- محمد مهدی تهرانی