خاتمی نیوز- نقدهایی در جستجوی فهم و اصلاح

بهبوداوضاع جهان درگرو برخوردفعالانه ونقدمتعهداست.شعاراصلاح طلبی رابرخی دادندولی درعمل...

خاتمی نیوز- نقدهایی در جستجوی فهم و اصلاح

بهبوداوضاع جهان درگرو برخوردفعالانه ونقدمتعهداست.شعاراصلاح طلبی رابرخی دادندولی درعمل...

نه همین لباس است نشان آدمیت

با انصاف مقایسه کنید.... این دخترک با خاتمی نسبتی ندارد... بی دلیل نیست که در انتهای مراسم چلچراغ (مردی با عبای شکلاتی) هم به آن دختر بیش از بیست ساله هم با بی حیایی جلوی دوربین گفت: ای کاش می تونستم شما رو هم ببوسم!!؟؟ این بی حیا دختر خود را هم که سن زیادی دارد جلوی مردهای نامحرم فراوان بوسیده بود و در ایتالیا با چهار زن نا محرم دست داده بود و در مراسم سالگرد دوم خرداد دیپلماسی مالشی فراوانی نسبت به یک نامحرم دیگر داشت.  تازه این مسایل جدید الحدوث پرده از کارهای هشت ساله اش و همپالگی اش با سرمایه داران زالوصفت و احزاب بیگانه گرا برداشت... خدا در ادامه رحم کند.... واقعا که شکایت۵۰۰۰ طلبه ازخاتمی واقعا به حق بود... او آبروی روحانیت را هم دارد می برد... گرچه بسیاری از طلبه ها پوشیدن لباس روحانی توسط او را برای فریب و سوء استفاده از احساسات مذهبی می دانند...

http://i8.tinypic.com/4p3iosm.jpg

خاتمی جون و حجتیه!؟

حجت الاسلام اشکوری در گفتگو با رجانیوز:
سخنان خاتمی، تکرار عقاید حجتیه و غیرعلمی است

 یک استاد حوزه و دانشگاه در واکنش به سخنان اخیر سید محمد خاتمی تصریح کرد: برای ظهور امام زمان (عج)، نیاز به بستر سازی وجود دارد که قطعاً صدور انقلاب از جمله زمینه های این بستر سازی خواهد بود.

 حجت اسلام عبدالمجید اشکوری در گفتگو با رجانیوز، سخنان اخیر خاتمی مبنی بر اینکه "مسئله دیگر اگر بتوانیم ارایه الگو است و نه اینکه داعیه جهانی داشتن، ما روایت داریم که هر پرچمی که داعیه جهانی شدن داشته باشد، طاغوت است"، را تکرار عقاید حجتیه و غیر علمی خواند و گفت: انقلاب امام خمینی برای زمینه سازی ظهور بقیه الله اعظم نیاز به جهانی شدن و صدور فرهنگی به کشورهای دیگر جهان دارد.

 وی با بیان این مطلب که در انقلاب اسلامی، کشور، فرد یا افرادی حکومت انفرادی و سلطنتی ندارند، افزود: زمانی جهانی شدن یک حکومت، خلاف شرع است که آن حکومت در انحصار یک فرد باشد ولی انقلاب ما توسط مردم صورت گرفت و اداره آن نیز در دست مردم است.اشکوری ادامه داد: در حکومت دینی عمل به دین و اقامه دین دو رکن اصلی به شمار می آید که البته در شکل گیری این حکومت اقامه ی دین نقش بستر سازی را برای عمل به دین یعنی همان تشکیل حکومت اسلامی دارد.وی جهانی شدن انقلاب را مثالی مصداقی از اقامه دین دانست و در ادامه خاطرنشان ساخت: بستر سازی برای ظهور امام زمان(عج)، یک تکلیف شرعی است.

 این محقق و نویسنده همچنین در واکنش به این سخنان خاتمی در خصوص برقراری عدالت میان ادیان مختلف در زمان ظهور امام زمان(عج)اظهار داشت: با ظهور حضرت، تمام ادیان و مذاهب می توانند در کنار یکدیگر زندگی عدالت محوری را تجربه کنند ولی این گونه نیست که غیر مسلمان و شیعه حکومت را در دست گیرد، چرا که این دور از عدالت است. حجت الاسلام اشکوری در پایان تأکید کرد: باید با تقویت جنبه های مختلف امامت و ولایت مداری، توطئه های بیگانگان را خنثی کرد چرا که آنان با ترویج تفکرات لیبرالی خود می خواهند امامت و ولایت را در تقابل با ملت قرار دهند.

 گفتنی است سید محمد خاتمی در مراسم جشن نیمه شعبان، بخشی از اعتقادات انجمن حجتیه و روایت مورد استناد آنان مبنی بر اینکه "هر پرچمی که در زمان غیبت داعیه جهانی شدن داشته باشد، طاغوت است" را مورد تأکید قرار داده بود.

منبع: http://www.rajanews.com/News/?14669

خاتمی جون!کدام را باور کنیم؟شعارامام زمانت یادست دادنت بازنان...

 توبه ای معادل مرگ

 ... برخی از دوستان ما نسبت به بخشی از جامعه بی اعتنا شدند، این گله خصوصی است از روزنامه‌های دوم خردادی، یک روزنامه یک صفحه جبهه و جنگ نداشت... ما نباید به مسائل فرهنگی و خانواده شهدا و فرهنگ ایثار و شهادت بی اعتنا می شدیم...
(مشاور امنیتی سید محمد خاتمی، خبرگزاری فارس ، 14/5/86)

 دور جدید از سفر های تبلیغاتی سید محمد خاتمی در حالی با محوریت حضور و سخنرانی در اماکن مذهبی شکل گرفته است که اخیرا برخی از چهره ها و شخصیت های اصلاح طلب نیز به صورت صریح و یا غیر صریح بر اشتباهات گذشته ی خویش مبنی بر عدم پایبندی و توجه به اصول مذهبی و اعتقادات مورد احترام جامعه صحه گذاشته اند. در حالیکه تا چندی پیش در گفتگو با بسیاری از اصلاح طلبان به سختی  می شد سخنی دال بر اذعان بر اشتباهات گذشته دوران اصلاحات به خصوص در زمینه ی مسائل فرهنگی و عقیدتی  شنید، اما هم اکنون و با نزدیک شدن به زمان انتخابات،  بسیاری از سران و بزرگان اصلاحات نیز با صراحت بر عدم پایبندی این جریان نسبت به مسائل ارزشی مورد قبول جامعه سخن می گویند.

 بی شک در کارنامه ی درخشان و زرین  افتخارات جماعت مدعی اصلاحات مبنی بر پایبندی به اصول اسلام و روحانیت، نام هاشم آغاجری همچون نگینی می درخشد! کسی که در سخنرانی های تاریخی خویش(!) نسبت به اسلام و تشیع و روحانیت از کمترین لطف ممکن! دریغ نکرد و سپس با حمایت جمعی که داعیه دار اسلام مدرن و روشنفکری بودند و در عین حال دارای قدرت، از حداقل حکمی که سزاوار آن بود، گریخت و بدین ترتیب موجب شد تا برای یک بار دیگر چهره حقیقی کسانی که دم از اصول و مبانی اسلام و انقلاب می زدند هویدا شود، هر چند که آن جماعت تا پیش از آن ماجرا نیز بارها میزان صداقت در گفته ها و شعارهای  خویش را عیان کرده بودند ولی به نظر می رسد ماجراهای هاشم آغاجری و به تبع آن حمایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت از وی، حتی برای خوشبین ترین افراد که اندک امیدی به جریان موسوم به اصلاح طلب را داشتند، تبدیل به سندی متقن و غیر قابل انکار و البته تلخ مبنی بر پشت کردن به تمامی ارزش ها و مبانی دینی توسط طیف حاکم و اکثریت صاحبان قدرت در آن روزها بود...

 آیا  گروهی که هم اکنون دم از اسلام و انقلاب می زنند همان هایی نیستند که 8 سال فرصت سازی برای تعالی ارزش ها را نه تنها تبدیل به فرصت سوزی کردند، بلکه با ثبت ننگین ترین اقدامات و سخنان نسبت به ارزش ها و باورهای مورد قبول ملت، صفحاتی تاریک از تاریخ این مرز و بوم را رقم زدند؟ به نظر می رسد شخص آقای خاتمی که اینک و بعد از چند سال متوجه شده است پشت کردن به باورهای دینی و ارزش های مورد قبول مردم چه عواقبی برای آنها  می تواند داشته باشد، باید در مدت 8 سالی قدرت را در دست داشت مانع اقدامات شرم آور اطرافیانش که بسیاری از ارزش ها را وارونه ساخت می گشت.

 به نظر می رسد 8 سال دوران ریاست جمهوری و به تبع آن دسترسی بر تمام شاخه های فرهنگی و اجرایی کشور فرصت بسیار مناسب تری بود تا سید محمد خاتمی در مساجد و جلسات مذهبی متعدد ظاهر می شد و برای ملت از اعتدال و یا ظهور منجی سخن می گفت(!) گویا شرایط بهتری هم در اختیار آقای خاتمی بود تا در آن به اقصی نقاط کشور سفر کند و در مساجد بزرگ هر شهری از بازگشت به مبانی انقلاب و حفاظت از جمهوری اسلامی سخن بگوید و گویا آن قدر موقعیت های مناسبی در اختیار بوده است تا در آن...

 البته قطعا نباید از جریانی که بستر اصلی بوجود آورنده آن سکولاریزم بوده و از همان ابتدا نیز اعتقاد چندانی بر حضور و دخالت دین در عرصه های مختلف نداشته است، انتظاری جز آنچه که ذکر آن به صورت بسیار مختصر رفت، برود. هنوز جمله ی معروف خاتمی که می گفت حتی اگر دین هم جلوی آزادی بایستد درهم خواهد شکست از اذهان پاک نشده است. دقت در همین جمله نمایانگر سطح دید و اندیشه شخص خاتمی به عنوان سر شناس ترین شاخص جریان دوم خرداد  نسبت به مقوله دین است. یعنی به جای اینکه کسی بیاید و آزادی را در دین جستجو و تعریف کند، دین را در آزادی جستجو کند و به دنبال تطبیق دیانت با آزادی باشد تا آزادی با دیانت!حال چه شده است که این جماعت پس از مدت ها که مسند قدرت را به خاطر همان تفکری که به آن افتخار می کردند از دست داده اند  حاضر به دفاع از همان دین شکننده ی خود در مقابل آزادی شده اند؟ 

حال آنان را چه شده است که همان دینی را که کمر همت بر نابودیش بستند و آغاجری ها از غیر معصوم بودن معصومین می گفتند و ازسوی  طیف دارای قدرت آن زمان همه نوع حمایت می شدند،  به یک باره به این نتیجه رسیده اند که مساجد اصلی ترین پایگاه برای جلب آرای مردمی است؟اگرچه به نظر می رسد پس از انتشار فیلمی از خاتمی که در حال دست دادن با زنان ایتالیایی نمایش داده می شد، تلاش فراوانی برای بازسازی این چهره مخدوش آغاز شده و ترتیب دادن برنامه های مذهبی با محوریت مساجد با حضور خاتمی نیز در راستای بازسازی همین آبروی از دست رفته است. 

به هر حال، نه تنها آحاد ملت، نه تنها تمام مدعیان اصلاحات، بلکه شخص سید محمد خاتمی نیز به خوبی می داند که انجام سفر های مختلف به شهرهای بزرگ کشور و حضور در مساجد جامع، و یا به عنوان آخرین نمونه سخنرانی در شب نیمه شعبان در مسجد حضرت ولی عصر تهران، نه تنها دیگر نشانی از بازگشت حقیقی و اصیل به اسلام و مبانی دینی و ارزشی ندارد، بلکه حربه ای کاملا نخ نما شده توسط جریانی است که در گذشته بارها امتحان خود را نسبت به پایبندی به اصول و ارزش ها نشان داده اند  و جدای از نمونه هایی که به دلیل اختصار و صد البته حرمت قلم به اختصار بیان گردید، جریان شناسی ظهور دوم خرداد و تباین آشکار بسیاری از خطوط فکری آن با مبانی اسلام  موضوعی است که پرداختن به آن در این قلم نمی گنجد و باید به صورت مجزا و جداگانه ای مورد بررسی قرار گیرد لذا هم اینک نیز باور کردن بازگشت به مشی اعتدال و اسلام و مبانی دینی که هر روز توسط ارگان های رسمی و غیر رسمی اصلاح طلبان عنوان می شود و هم چنین برنامه های تبلیغاتی که با محوریت حضور در اماکن مذهبی و سخنرانی هایی با موضوعات دینی در حال انجام است، به همان مقدار مضحک است که عنوان شود روز سیاه است و شب سفید! چرا که اساسا پذیرش مشی اعتدال و بازگشت به مبانی و ارزش ها با جریان موسوم به دوم خرداد در تناقض است ، زیرا شکل گیری این جریان بر یک روند کاملا سکولاریزه و بی ارتباط با دین و مذهب شکل گرفته و این نکته ای است که بسیاری به آن اذعان داشته اند و شیخ مهدی کروبی در گفتگوی اخیر خود با فارس با گفتن این جمله نه تنها با عموم مردم بلکه با بسیاری از همفکران و همطرازان خود نیز در این رابطه که آیا آنها پس از رسیدن به قدرت به شعارهای حال حاضر خود پایبند هستند یا خیر پاسخ گفت: «... من هیچ شبهه ندارم اگر دوباره پیروز شویم و یک مقدار جلو برویم همان قضایا و تند روی ها شروع خواهد شد ...» مجمل آنکه شیخ کروبی صراحتی را در پرده لفافه آمیخته و اذعان می کند: توبه گرگ، مرگ است!    منبع: امیرحسین ثابتی http://www.rajanews.com/News/?14606

البته حرف های خاتمی در این مراسم هم خواندن دارد. حرف هایی که ثابت می کند اینها فقط دارن از دین مردم سوء استفاده می کنند و سودای قدرت دارند نه هوای دیانت مردم و مراسم امام زمان هم در دستان اینان ملعبه ای برای کسب قدرت است: این حرف ها را از سایت جناب شیخ کروبی (اعتماد ملی) آورده ام: تیتر خبر مربوطه در این سایت هم چنین بود:

خاتمی در مراسم بزرگداشت نیمه شعبان:
هیچکس حق ندارد برای مردم تصمیم بگیرد!

سخنران ویژه این مراسم سیدمحمد خاتمی بود. بسیاری از شاعران و نویسندگان و اهالی فرهنگ و ادب و هنر و مسوولا‌ن احزاب و جمعی از وزرای کابینه اصلا‌حات که حالا‌ دیگر همه جزو مدیران خانه‌نشین هستند هم به این مراسم آمده بودند، اما در میان حاضران در سالن جوانان بیش از دیگران حضور داشتند. سیدمحمد خاتمی در این مراسم با موضوع مهدویت که خودش برای اولین بار آن را در سازمان ملل مطرح کرد سخنرانی نمود، هرچند که نتوانست نسبت به فضای سیاسی که در آستانه انتخابات شکل گرفته ابراز نگرانی نکند و بنابراین از دیدگاه‌های امام‌(ره‌) درباره جمهوریت نظام سخن گفت و بر حضور افراد با سلیقه‌های گوناگون در انتخابات و به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت از سوی مردم تاکید کرد و نسبت به روزی که جز شش هفت نفر سایرین در امر تعیین سرنوشت اجتماعی جامعه صاحب حق دانسته نشوند هشدار داد. خاتمی گفت: <‌هیچ‌کس حق ندارد برای شما تصمیم بگیرد. هیچ‌کس قیم شما نیست. یک دانشجو و بازاری همان اندازه حق دارد که یک عالم و مجتهد [ حق دارد]و ارزش رای آنها در تعیین سرنوشت اجتماعی یکی است. این نظر صریح امام بود. خدا نکند از این پایین‌تر بیاییم و به روزی برسیم که جز 200، 300 نفر سایرین را در امر انتخابات واجد حق تصمیم‌گیری ندانیم و یا پایین‌تر از این بیاییم و در نهایت جز شش هفت نفر سایرین را در امر تعیین سرنوشت اجتماعی جامعه صاحب حق ندانیم. امروز کسانی که وابسته به برخی مراکز مهم هستند و درخور احترام هستند و وجودشان هم لا‌زم است، مطالبی را در مورد انتخابات و صلا‌حیت‌ها می‌گویند که جای نگرانی دارد.> وی افزود: <‌حق حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش نه حقی عادی که حقی الهی است، اما امروز گرایش‌هایی که امام(ره) و راه ایشان را قبول نداشتند و در سال 56 در بحبوحه درگیری‌ها حاضر نشدند به دستور امام عمل کنند و جشن‌های نیمه شعبان را تعطیل کنند و می‌گفتند حاج‌آقا روح‌ا... زیاد از این اشتباه‌ها می‌کند، این بار هم اشتباه کرده، صاحبان همان گرایش‌ها امروز می‌گویند امام به جمهوری و حاکمیت مردم بر سرنوشت‌شان اعتقاد نداشت. العیاذبالله امام قصد فریبکاری داشت؟ آیا در تصویب قانون اساسی جدیت وجود نداشت؟ آیا این گفتار اهانت به امام و ملت نیست؟ این همه تاکیدات حضرت امام(ره) روی میزان بودن رای ملت و انتخاب همه ارکان نظام بر پایه رای مردم که در قانون اساسی نیز آمده است دلیلی بر ناصحیح بودن ادعاهایی که در مورد عدم اعتقاد امام به اصل جمهوریت مطرح می‌شود، نیست؟> رئیس‌جمهور پیشین تاکید کرد: <‌در اوایل انقلا‌ب برخی می‌گفتند مردم، دانشجویان و... مسائل را تشخیص نمی‌دهند و علما کارها را انجام دهند که امام(ره) نیز چنان نهیب سختی به آنان زد که برای همیشه به عقب نشستند ولی امروز متاسفانه دوباره در حال زنده شدن هستند. امام گفتند یک روز کسانی می‌گفتند روحانیت و علما نباید در سیاست دخالت کنند که این سخن خیانت است. امروز هم می‌گویند به جز علما و روحانیون کسی در سیاست دخالت نکند که خیانتی بس بزرگ‌تر است. آن روز می‌گفتند دویست نفر عالم حق دخالت در امر را ندارند. امروز می‌گویند جز آن200 نفر کسی حق دخالت ندارد....

چالب است که بعد از این سخنان این سایت مطالب جناب خاتمی درباره مهدویت را می آورد... متن کامل را در سایت روزنا بخوانید: http://www.roozna.com/Negaresh_site/FullStory/?Id=45286...

جناب خاتمی!دروغگودشمن خداست!خدا بوسیله زن ایتالیایی هم رسوامیکند

شهادت خانم مائوریتزا(زن ایتالیایی که خاتمی با او دست داد) علیه دروغگویی خاتمی!

آدرس عکس: http://i7.tinypic.com/4lj5g94.gif

جهان نیوز:
 زنی ایتالیایی که بر اساس یک فیلم منتشره در برخی سایت ها ، با سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران دست داده است ، در مصاحبه ای چگونگی رو در رو شدن خود و دخترش با خاتمی و دست دادن با او را تشریح نمود و از اینکه این اتفاق موجب ایجاد جنجال شده ابراز تاسف کرد. به گزارش سرویس بین الملل «جهان» خانم مائوریتزا 51 ساله و از فعالان صلح در مصاحبه با روزنامه کوریره دلاسرا تصریح می کند که او با خاتمی دست داده و دخترش نیز که در کنارش بوده همین کار را کرده است. وی می گوید: «من در قسمت خروجی منتظر ماندم تا وی نزدیک شود ، سپس دستم را مودبانه و به طور عادی دراز کردم تا با او دست دهم. این حرکتی عادی و مودبانه بود و من هرگز فکر نمی کردم که این دست دادن بتواند عکس العملی این چنین ایجاد کند. من هرگز نشنیده بودم که که طبق قوانین اسلامی تماس دست مردان با زنان ممنوع است.»

به اون دختره بدجوری زل زده بود بی...حیا

 مائوریتزا می افزاید:« من به کنفرانس خاتمی رفته بودم زیرا می بینم که رئیس جمهور سابق ایران نقطه مهمی ارتباطی میان دو جهان متفاوت است و از آنچه اتفاق افتاد متاسفم . فکر می کنم که یک مسئله برای هیچ ایجاد شده باشد. یک مسئله مربوط به آنها که نمی خواهم وارد آن شوم.» گفتنی است پس از انتشار فیلم دست دادن خاتمی با چهار زن ایتالیایی در برخی سایت های داخلی و خارجی، دفتر رئیس جمهور سابق چنین موضوعی را تکذیب کرد.

منبع: http://jahannews.ir/pages/view.php?id=7372

تحریف مواضع انقلابی حضرت امام(ره) توسط هاشمی رفسنجانی

 

نقدی گذرا بر خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1363

«کتاب به سوی سرنوشت» خاطرات سال 1363 آقای هاشمی، مانند دیگر خاطرات ایشان قابل تأمل است. کتاب مذکور هفتمین کتاب خاطراتی آقای هاشمی است که از سوی «دفتر نشر معارف انقلاب» یعنی، انتشارات ویژه خاطرات وی، انتشار می‌یابد.

در تمام کتاب‌ها، خاطرات روزانه آقای هاشمی ثبت شده است. این که در بحران‌های لحظه‌ای سال‌های آغازین انقلاب و داشتن مسؤولیت‌های متعدد، چگونه این «روزنگاری»‌های نیازمندِ «فرصت و فراغت» توسط شخص ایشان جمع‌آوری گردیده است، شگفت‌آور است.به هر حال با توروق گذرای کتاب، نکاتی در خور ارائه برای مردم وجود دارد. مردمی‌که یا امکان خریدن کتاب را با قیمت 7000 تومان ندارند و یا فرصت مطالعه آن را!  چند نمونه کوچک و در خور تأمل عیناً از متن کتاب قابل توجه است:

 1. پنج‌شنبه 15 شهریور:

رضا هاشمیان عموزاده و علی شریفیان، همشیره‌زاده که در لیبی تحصیل می‌کند، آمدند. رضا برای گرفتن بورس تحصیلی برای آلمان شرقی کمک می‌خواست.

 2. دوشنبه 22 بهمن:

تمام روز در منزل بودم. مطالعه و استراحت داشتم. بچه‌ها به «آبعلی» رفته‌اند. در منزل تنها ماندم.

 3. جمعه 4 آبان:

در منزل ماندم. استراحت و مطالعه کردم. مهدی و یاسر برای یادگیری اسب سواری رفتند4. شنبه 11 اسفند:

اول شب آقای دکتر ولایتی آمد درباره سفر آینده‌ام به ژاپن و چین مذاکره کرد. هم‌چنین گفتم: نظر من این است که در صورت پیروزی در عملیات، امام دستور بدهند که شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر شوروی» از موضع قدرت، حذف شود.

 نکته دیگر که نیازمند دقت است، کابرد واژه «دکتر» برای آقای حسن روحانی و «محافظه‌کار» برای جناح راست، در آن سال است، و نیز تصریح بر ماندن در خانه و استراحت کردن و مطالعه‌نمودن و فیلم دیدن در روزهای مختلف هفته!

 اما علاوه بر نکات بسیار کوچک فوق دو مسأله مهم و قابل شرح در کتاب وجود دارد:

 الف: مخالف حضرت امام رحمت‌الله علیه با ادامه کار حزب جمهوری اسلامی. این مسأله سبب ملاقات‌های بسیار، مذاکرات و توضیحات و توجیهات فراوان با ایشان گردیده است. اما نتیجه حاصله آنچنان که در خاطرات آقای هاشمی ضبط شده عبارتند از:

ـ ممنوع شدن ائمه جمعه از عضویت در حزب توسط حضرت امام (ره)

ـ ممنوعیت افراد بسیج از عضویت در حزب که با تعبیر نویسنده کتاب، این دو کار حزب را لاغر می‌کرد و کارایی و اعتبار حزب را کاهش می‌داد.

 در نهایت ملاقات 12 اسفند با حضرت امام رحمت‌الله علیه قابل توجه و دقت است که خلاصه آن این بود که امام، نظر مساعدی با اصل حزب ندارند، و نظر ایشان این است که روحانیون در حزب نباشند ولی نهی نکرده‌اند. اما ائمه جمعه را قاطعاً از عضویت در حزب منع کرده‌اند. با انحلال حزب هم مخالفت ندارند. ولی دستور انحلال نداده‌اند.

بدین ترتیب می‌توان به روشنی «تضاد»، «تقابل» و «مخالفت صریح» حزب‌گرایی و حزب‌سازی و پافشاری بر تحزب به معنای «پایه دمکراسی» را با خط، مرام و مشی تئوری و عملی حضرت امام سلام‌الله علیه دید. در نتیجه آقایان هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، کروبی و حتی عسکر اولادی و دیگر مدعیان هم‌سویی، هم‌گرایی و نزدیکی حتی عاطفی با امام رحمت الله علیه چگونه با حزب‌سازی و حزب‌گرایی به مصاف با آن حضرت برخاسته‌اند؟! علاوه بر آنکه احزاب مورد نظر این افراد شامل لیبرال‌ها، سوسیال‌ دمکرات‌ها و مسلمانان تغییر ایدئولوژی داده «کارگزاران» و «دگراندیشان» مشارکت و ملحدان از هر فرقه و گروه می‌شود.

 ب ـ مطلب اساسی دیگر در نامه اعتراضی جامعه مدرسین به آقای هاشمی و پاسخ وی یافت می‌شود. این نامه‌ها مربوط به یک خطبه هاشمی است که در آن هم به مسأله اقتصاد کشور و هم نکته‌ای در ارتباط با باورها و احکام شرعی پرداخته شده است. بدون ورود به محتوای اصلی نامه‌ها و موضع‌گیری جانبدارانه یا مخالف نسبت به موضوع آن، چند نکته کلیدی نیازمند دقت است.

 ـ دفاع هاشمی رفسنجانی از کنترل محض اقتصاد توسط دولت و مخالفت صریح با خصوصی‌سازی

ـ تأکید هاشمی بر آمار و ارقام گزارشات اقتصادی توسط مراکز رسمی دولت و نفی هرگونه تحلیل و گزارش اقتصادی و غیر آن

ـ نهی کامل جامعه مدرسین از مخالفت با گزارش‌های رسمی دولت در مورد مسایل اقتصادی، با این توضیح که: «مخالفت با آمارهای دولتی، مسؤولان سطح بالای جمهوری اسلامی را متهم به «دروغگویی و اغوا کردن» می‌کند.

ـ تذکر تأکیدی آقای هاشمی به جامعه مدرسین، به عنوان منتقدان برنامه‌های اقتصادی دولت و مخالفان با آمار ارائه شده از سوی هاشمی و غیرواقعی خواندن آن با این عبارت که: «مشاوران شما عینک تیره سوء ظن به مسؤولان اجرایی به چشم زده‌اند.»

ـ توصیه‌ هاشمی به جامعه مدرسین مبنی بر «تشویق دولت در اقدامات اقتصاد دولتی و جلوگیری از اختلاف‌ها برای خلع سلاح مخالفان.»

ـ تأکید تصریحی هاشمی به این که «هدف من حمایت از محرومان و جلوگیری از برداشت‌های کاذب و بی‌مورد مال‌اندوزان و سودپرستان است که در این روزها ممکن است به فکر افتاده باشند که در آینده به اسم آزادی اسلامی، منابع ثروت مردم و جامعه خوان یغمای آن‌هاست.»

 در این بخش می‌توان پرسید: از سال 1363 تاکنون چقدر فاصله است تا دیدگاه، اعتقاد و عمل یک مرد واژگونه شود؟ و نیز چگونه ممکن است منتقدانی چون جامعه محترم مدرسین این‌گونه مورد توصیه، تأکید و نفی و طرد قرار گیرند، اما امروز هاشمی و طیف لیبرال‌ و دمکرات و ملحد و معاند جمع شده زیر چتر او، تخریب‌گران سیاست‌های اقتصادی دولتی باشند که مورد تأیید همه‌جانبه رهبری است. اضافه بر آن که این مهم بنام «دل نگرانی»، «دغدغه» و ... نامیده می‌شود.

 همچنین چرا آن روز یک انتقاد کارشناسانه ـ‌ حتی مخالف ـ جامعه مدرسین با اتهام «عینک تیره سوءظن» از سوی آقای هاشمی تخریب می‌شود. اما امروز هر دروغ و تخریب و شایعه و تهمتی «عین دمکراسی» و «اصول‌گرایی» و «اصلاح‌طلبی» تفسیر می‌گردد؟ و در پایان از چه روی آن روز هاشمی دل نگران آینده‌ای است که یغماگران ثروت مردم و جامعه را ببلعند، به همین دلیل در حمایت از محرومان علیه جامعه مدرسین قد علم کرده و امروز؟!

 مطلب دیگر نامه جامعه مدرسین اشاره به سخنان هاشمی در تقبیح «تراشیدن سر» است که آن را خلاف سنت ابراهیمی علیه‌السلام خوانده‌اند، و قبح بیشتر مسأله را در تقارن گفته‌های هاشمی با زمانی که گویا ایام حج تمتع و حکم شرعی تراشیدن سر حجاج بوده، ذکر نموده‌اند. جامعه مدرسین به ویژه به این جمله هاشمی تأکید کرده‌اند که وی «تراشیدن سر را از سنت‌های بت‌پرست‌های طرف‌های شرق با تعبیرات طنزگونه و اهانت‌آمیز نسبت به مقام علماء اعلام خوانده است.»

 البته پاسخ هاشمی رفسنجانی بیش از پیش نگرش او را به مسائل شرعی و موقعیت شناسی و ملاحظات نسبت به باورهای دینی و مذهبی مردم می‌نمایاند.دقت در اسامی امضاء‌کنندگان نامه جامعه‌ مدرسین اسرار بسیاری را بازخوانی خواهد کرد. در میان امضاءها، نام‌های آیت‌الله مکارم شیرازی، آیت‌الله یزدی، مرحوم آیت‌الله روحانی، مرحوم آیت‌الله تهرانی، آیت‌الله شرعی، آیت‌آلله استادی، آیت‌الله مظاهری، آیت‌الله راستی و آیت‌الله خرازی وجود دارد.خواندن مفصل خاطرات هاشمی، عبرت‌آموزی‌های بیشتر و برداشت‌های عینی‌تری را به دنبال خواهد داشت. فاعتبروا یا اولی الالباب.(http://ansarnews.com/?usr=news/detail&nid=1439

داستان سقوط و قدرت طلبی و شهوت و شهرت و ....

راهکار جدید سایت بازتاب برای جذب مخاطب

وقتی "تسهیل قانون ارتکاب جرایم جنسی کودکان در آمریکا" و "ادعای ارتباط عشقی خبرنگار خارج‌نشین با علی دایی" دو تیتر متوالی از اخبار ویژه سایت بازتاب را دیدم برای روند نزولی سایتی که مدعی اصولگرایی است بسیار متاسف شدم. با یک جستجوی ساده متوجه می توان شد بیش از صد عنوان از اخبار این سایت به عناوین اینچنینی می پردازد که اغلب بازدیدکنندگان قابل توجهی نیز داشته است و به نظر می رسد در روزهای پس از فیلتر شدن این سایت این روند سرعت بیشتری گرفته است.
سایت بازتاب در فروردین امسال خود مدعی شد  بنا بر بررسی‌های انجام شده، تعداد بینندگان این سایت که تا پیش از فیلتر به 240 هزار بیننده در روز رسیده بود، پس از انجام فیلتر تا سطح یکصد هزار بیننده در روز کاهش یافته است. این در حالی است که یک هفته قبل از این آمار تیتری با عنوان "ظهور فرقه جدید انحراف جنسی" مورد بازدید بیش از 74 هزار بیننده قرار گرفته است یعنی بالاترین جذابیت را در بین دیگر اخبار در میان بازدیدکنندگان داشته است. نکته جالب در بسیاری از این قبیل اخبار بازتاب لید گنگی است که برای خبر انتخاب گردیده که خود باعث علاقه خواننده به باز کردن خبر و دیدن محتویات آن گردد.
جالب اینجاست که ذیل این خبر یکی از خوانندگان بازتاب اظهار نظری نموده و از سوی هم مجوز نشر یافته است: "مسئول محترم سایت بازتاب من یکی از بازدید کنندگاه پرو پاقرص سایت شما هستم و در زمان فیلتر بودن سایت چه اولین بار و چه دومین دفعه کلی ایمیل زدیم که این پایگاه خبری پر مخاطب باز بشه.درسته این خبر بسیار دردناکه و وجدان جامعه رو باید بیدار کرد ولی هر منکری رو انسان در اذهان عمومی پخش نمیکنه. ... من احساس میکنم بعضی از خبرها داره فقط کفه جذب مخاطبشون سنگین میشه" چنین اظهار نظری از سوی دیگر مخاطبان سایت بازتاب نیز در ذیل برخی دیگر از اخبار آن آمده بود و از اینرو گمان نمی رود مسئولین سایت بازتاب متوجه آثار منفی رفتار خود نبوده باشند.
توضیح بیش از این در خصوص مطالب منتشره از سوی این سایت شاید خود بخشی از اشاعه فحشا محسوب گردد و از اینرو به دیگر شاهد مثالها اشاره ای نمی گردد.
اما نکته قابل تامل در اینجا حضور چهره های موجه در چنین سایتی است. اشخاصی که خود را همچنان وفادار به آرمانهای برادران شهیدشان در سپاه می دانند و قلم زدن را نوعی جهاد می دانند. این گروه که خود را اصولگرا می دانند چرا سکوت کرده اند. جالب اینجاست که چندی پیش دکتر محسن رضایی با قبول ارتباط فکری مجموعه بازتاب با او درباره اصولگرایان واقعی چنین گفته بود:" با این ویژگی‌ها می‌توانیم جریان محافظه‌کار را از جریان اصولگرا جدا کنیم. اصولگرایان به اندیشه سیاسی امام معتقدند. آنها معتقدند که در سیاست خارجی باید شجاعت همراه با منطق باشد و در سیاست داخلی معتقدند که اخلا‌ق، سیاست، مردم و نخبگان در سیاست باید همراه با هم باشند.اصولگرایان واقعی معتقدند که اخلا‌ق باید نقش جدی در سیاست ایفا کند و از عوام‌فریبی و کلا‌ه گذاشتن بر سر مردم به شدت پرهیز کنند لذا حتی برای دفاع از دین هم حاضر نیستند کلا‌هبرداری و عوام‌فریبی و شارلا‌تان بازی را در سیاست دخالت دهند." حال باید از آقای رضایی پرسید آیا این رفتار سایتی که به لحاظ عاطفی و فکری به شما نزدیک هستند اخلاق محور است؟ آیا از مصادیق اصولگرایی اشاعه منکر نیز می باشد؟  آیا روحانیونی که مطالبشان در این سایت منتشر می شود گزارش زشت این سایت در معرفی فیلمها و بازیگران غیراخلاقی هالیوود و دیگر گزارشهای مشابه را خوانده اند؟ و آخرین سوال هم از بازتابی ها؛ آیا جذب مخاطب تا این حد ارزش دارد؟   سپهر نیوز:شناسه: 6038   دوشنبه، 8/5/1386 http://sepehrnews.ir/?p,6038