دیدار اخیر دکتر محمود احمدی نژاد با حضرت آیت الله مصباح یزدی به گمان برخی بوقهای شارلاتان داخلی می توانسته بهانه ی جدیدی برای انحصار سیاسی وعقیدتی دولت نهم باشد.اکثر روزنامه های خوش آب و رنگ مانند اعتماد ملی هم میهن وشرق در صفحات اول و دوم خود بطور مفصل به این دیدار پرداخته اند. ازجمله روزنامه هم میهن مطلبی با عنوان "مرید و مراد" به چاپ رسانده و در آن به رابطه ی صمیمانه و پیوند اعتقادی دولت نهم و موسسه امام خمینی قم پرداخته.رابطه ی مدیران اجرایی که به عنوان تجلی عملی ایده های تئورسینها و آکادمیسینها در بطن اجتماع مشغول بکارند اتفاقی عجیب و ناشناخته نیست. اگر سیستمی آشفته و بی برنامه نباشد طبیعتا از راهبردهای کلی مبتنی بر مفروضات نظری خاص پیروی خواهد کرد و متعلق به گفتمان ویژه ای در حوزه اندیشه خواهد بود.
شکست خوردگان سوم تیر خیلی زود دستبکار شدند تا با اتهامات متعدد دولت نهم را ترسناک جلوه دهند. عبدالکریم سروش دو سال پیش هنگامیکه کروبی نامزد مورد علاقه اش - که بارها علنا از او حمایت کرده بود- با اقبال مواجه نشد به تحلیل اندیشه های محمود احمدی نژاد مشغول شد. سروش در مصاحبه مفصلی با یکی از شبکه های معروف ماهواره ای که از امریکا پخش می شود احمدی نژاد را تربیت یافته ی اندیشه های "احمد فردید" و تئوریسین خشونت و فاشیسم معرفی کرد! ماجرای امروز ودستپاچگی روزنامه های فوق الذکر نیز دنباله ی همان ماجراست. غافل از اینکه بسیاری از این جنجالها خود مایه اعتماد بیشتر مردم نسبت به اهداف وایدههای دولت نهم خواهدبود.
چه مرحوم سید احمد فردید و چه آیت الله مصباح یزدی را استاد آموزگار محمود احمدی نژاد بدانیم در هر حال دوستان این سوال را برایمان تازه کردند که: پس استاد آموزگار خاتمی چه کسی بوده است؟ یا به عبارت خودشان او مرید کدام مراد بوده است؟
عبدالکریم سروش؟ مصدق؟ عزت الله سحابی؟ استاد انجمن حجتیه که پدر مسوول دفترش بود؟کارل پوپر؟ فراسیس فوکویاما؟ ... هنوز دنبال نظریه پردازی می گردیم که در آرائش اقتصاد لیبرالیستی و اباحیگیری فرهنگی و ژستهای چپ و لباس روحانیت و حرکتهای خلاف شرع راجمع کرده باشد!هنوز هم متعجبم که عکسهای میرحسین موسوی و ژستهای چپ و هوراهای سازمان مجاهدین و تربیت یافتگان نومحافظه کاران غربی و سیاست بازان اهل مماشات و نهایتا عکسهای هاشمی رفسنجانی همه و همه چگونه پیرامون خاتمی به نمایش در آمدند!
بی تردید این نخستین بار است که اراده ی معطوف به عمل بدنه ی اجرایی دولت جمهوری اسلامی ایران را میتوان در بنیادهای تئوریک نظام جستجو کرد و بر همین اساس مطالبات آرمانگرایانه ای از آن داشت. بی شک این نخستین بار است که نخبگان رشد یافته در سپهر ارزشی انقلاب اسلامی و حتی مخالفان و معارضان آن می توانند ریشه های فکری دولت و بدنه ی اجرایی را رهگیری کنند آنگاه حمایت کنند یا به نقد بپردازند و یا مطالبه گر باشند و بر خلاف انبوه موضعگیریهای ضد و نقیض دوران اصلاحات آنان سردرگم نیستند و یقینا نگرانی شدید آقایان از همین جا آب میخورد.
شما بگویید به نظر شما چه کسی «مراد» خاتمی بوده است؟
خوب معلومه مرید آمریکاست.
خبرگزاری عزیز خسته نباسید, یه در زدن عکس ها به این خاتمی بیچاره رحم کنید.
خفه جیگر . (وای ببخشید برادر ! یادم نبود شما جیگر را یک واژه ی مستهجن قلمداد می کنید !! )
اصلاح می کنم : خفه برادر عزیز !(عزیز را به چشم برادری خدمتتان عارض شدم! پس خواهشا احساس خاصی بهتان دست ندهد ! آخر شما ها جنبه ندارید که حتا یک دختر از کنارتان رد شود !!)
حیف خاتمی که تو بخوای با این مغز محدودت ( یه چیزی تو مایه های سایز نخود !) راجع بهش فکر کنی و اینکه این فکر های جوکت رو تو یه وبلاگ بنویسی !!
خاتمی مرید کیه ؟!؟ مرید مردم ایران . مردمی که توی خفقان و کثافت کاری های پشت پرده ی بعضی ها گم شده ان . مردمی که تا میان حرف بزنن بعضی ها اسلام رو چماق می کنن و می زنن تو سرشون . این"؛بعضی ها" شامل خیلی هاست . مثلا اون احمق هایی که انتظار دارن احکام ۱۴۰۰ سال قبل رو الان اجرا کنن !!!!
راستی به اون نویسنده و صاحب نظر محترمی که اون بالا نظر داده از طرف من بگو اینقدر به ذهنش واسه حل کردن سوال شما فشار نیاره !!! می ترسم مغزش ارور بده !!!!