دوستی کامنتی منتقدانه گذاشته بود که دیدم روح حرفش مخلصانه است لذا به احترام او متن کامل مطلبش و چند نکته ای که برایش نوشتم را می آورم:
دلیل دوستیت را آنجا نوشم؛چون با این کارها ارج و قربش را بالا بردی. ؛ضمنا شما که سنگ دولت مهرورز احمدی نژاد را به سینه می زنی ای کاش امروز جلو وزارت علوم بودی و می دیدی که مهرورزان چه رفتاری با مردم می کنند.بریتیش کانسل دیگر امتحان ielts برگزار نمی کند و این امتحان را حالا وزارت علوم می گیرد دریغا دریغا که انگلیسی های به نظر شما نا مسلمان رفتارشان از وزارت علومی مسلمان دولت احمدی نژاد با مردم بهتر است امروز مسئول ieltsl وزارت علوم به دختر خانمی می گفت همه مردم ایران دروغگویند .خوب مگر همین مردم نبودند که این پاپتی ها را به قدرت رساندند.آقای محترم من سیاسی نیستم نه احمدی نژاد را دوست دارم نه خاتمی من یک بچه محصل متولد سالهای اولیه انقلابم انقلابی که فقط ظلم مسئولینش در ذهنم مانده به عنوان بچه ای که هنوز به خیلی ناپاکیها آلوده نشده می خواهم نصیحتی به شما کنم بیایید به جای قلم زدن به نفع این وضرر آن به خاطر خدا قلم بزنید بیایید مشکلات نسل بی هویت من را بنویسید امروز با خودم می گفتم نکند امامان و پیامبران ما هم مثل سردمداران این مملکت دروغین باشند دیگر ته مانده ایمانم هم دارد از دست می رودآیا احمدی نژاد خوب متدین شما جایی را برای شکایت از وزارتخانه هایش گذاشته صادقانه می پرسم اگر هست معرفی کنید
برایش چنین نوشتم:
با سلام به جناب بی نام
دوست من!
ممنون که منطقی برایم نوشتی و به من تذکر به خیر دادی.
خدا می داند که در سالهای حکومت خاتمی و دوستانش که حالا معلوم شده بعضا عامل آمریکا و صهیونیسم جنایتکار بوده اند از غصه های خرابکاری های غربگرایانی چون خاتمی و انهدام فرهنگی نسل جوان به اسم آزادی و لیبرالیسم چقدر ناراحت می شدم. برایم غیرقابل تحمل بود و هست. اتفاقا من همشهری خاتمی هستم. ولی عملکردش را که با وجدانم بررسی می کنم می بینم که او اشتباهات زیادی کرده و باید گفته شود والا اشتباهات تبدیل به رویه و عرف مردم می شود و ارزشها عوض شده و باید در منجلاب فساد جنسی و سیاسی و فکری همه بسوزیم.
دوست من!
رفتار چند کارمند را نباید حمل بر همه کرد. آنها غلط کرده اند اگر چنین رفتاری که شما می گویی داشته اند. باید با پیگیری های من و تو و برخورد مسئولان بالاتر این معضل در هر دولتی که باشد حل شود.
عزیز من!
امامان و پیامبران را مطالعه کن که دیگر چنین بی محابا حرف نزنی. خدا می داند با مطالعات ده ساله ام بر ادیان اسلام و مسیحیت و یهودیت و بودایی گری و ماتریالیسم و لیبرالیسم و کمونیسم و ... نتیجه ای جز تمسک به اسلام در تمام عرصه های دینی و علمی نگرفته ام. به همین دلیل است که از ضایع کردن اسلام به دست برخی چنین برمی آشوبم. ایمانمان باید راسخ تر از اقدام چند مسئول باشد.
دوست عزیز!
شما نمی توانید هم احمدی نژاد را دوست ندارید هم خاتمی را؟! اگر این دو را می شناختید محال بود هر دو را دوست ندارید بالاخره یا رومی می شدید یا زنگی! تجربه نشان داده احمدی نژاد پاسخگوتر از قبلی ها بوده است. شما به بازرسی وزارتخانه و حراست وزارتخانه و بازرسی ریاست جمهوری تذکر دهید. در وبلاگ رئیس جمهور هم می توانید مشکل خود را بنویسید. نامه به شخص رئیس جمهور در یکی از سفرها یا بازدیدهایش هم موثر بوده است.باز هم ممنون. اگر حرفی و تذکری داشتی خوشحال می شوم برایم بازگو کنی.
عبرت دو سویه !
1- «نفوذ» با هدف تخریب صورت می پذیرد و «نفوذی »ها غریبه هایی هستند که هر چند ظاهر خویش را همرنگ و همسو با کانونی که در آن نفوذ کرده اند، می آرایند ولی از آنجا که به سوی تخریب- و در مواردی براندازی- می روند، بی گمان در مواضع و عملکرد خود رد پا و آثاری باقی می گذارند که با سمت و سوی کانون نفوذ ناهمخوان است و چشم های تیزبین می توانند با دقت در این ناهمخوانی به هویت عامل نفوذی پی ببرند.
در کلام خدا درباره یکی از نشانه های اهل نفاق آمده است «هنگامی که به آنان گفته می شود در زمین فساد نکنید، می گویند ما در پی اصلاح هستیم.»
2- چهارشنبه شب و پنجشنبه شب هفته گذشته، سه تن از عوامل نفوذی سازمان های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل که مدتی قبل شناسایی و بازداشت شده بودند در یک برنامه تلویزیونی با عنوان «به اسم دموکراسی» بخشی از مأموریت خود برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران را بازگو کردند. این برنامه و پخش اعترافات آنها اگرچه اقدامی در خور تقدیر بود و می تواند هشدار و عبرتی برای غفلت زدگان- و نه کسانی که خود را به خواب زده اند- باشد ولی حرکتی دیر هنگام و در پاره ای از موارد «نوشداروی بعد از مرگ سهراب» بود زیرا هویت جاسوسانی که اعترافات آنها پخش شد، از سال ها قبل معلوم بود و اگر دستگاه اطلاعاتی و برخی دیگر از مراکز مسئول به موقع وارد عمل شده بودند بسیاری از عملیات تخریبی آنان نظیر، آشوب آفرینی، توهم پراکنی، سرقت اطلاعات طبقه بندی شده نظام و مخصوصاً فریب شماری از جوانان ساده اندیش و کم اطلاع صورت نمی پذیرفت. بنابراین اعترافات مأموران یاد شده اگرچه برای مردم آگاهی بخش و برای کسانی که در معرض فریب هستند، عبرت آموز است، اما این همه آنچه باید نیست، بلکه مسئولان محترم نیز باید از این ماجرا عبرت بگیرند و از کنار نشانه های هشداردهنده با کم توجهی و بی خیالی عبور نکنند، چرا که به قول سعدی «سرچشمه شاید گرفتن به بیل، چو پر شد نشاید گذشتن به پیل». و در این باره گفتنی هایی هست.
3- آنچه سه مامور بازداشت شده سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل طی دو برنامه تلویزیونی به آن اعتراف کردند فقط بخش بسیار اندکی از گزارش هایی بود که پیش از این و طی 15 سال گذشته بارها به تفصیل و با استناد به اطلاعات آشکار در روزنامه کیهان به چاپ رسیده بود و البته هیچگاه گوش شنوایی نبود و اکنون نیز آنان که بازداشت شده اند فقط 3 حلقه از زنجیره نه چندان کوتاهی هستند که هنوز در عرصه های مختلف کشور حضور فعال دارند و تقریباً هویت تمامی آنها از سوی کیهان و با استناد به اطلاعات و اسناد آشکار افشاء شده است.
4- به عنوان مثال و فقط به عنوان مثال، کیهان در اوایل دهه 70 - یعنی 15 سال پیش- با استناد به اطلاعات و اسناد آشکار به هویت چند تن از عوامل نفوذی بیگانگان از جمله «رامین جهانبگلو» اشاره کرده بود. در آن هنگام مسئولان اطلاعاتی کشور به آسانی از کنار ماجرا گذشتند و یکی از روزنامه ها که دست اندرکاران آن همزمان در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری حضور داشتند و بعدها در پوشش اصلاح طلب و البته با شعاری دیگر به میدان آمدند، به حمایت از او برخاستند و در حالی که گزارش کیهان کاملاً مستند بود، هیچ مسئولی پی گیر ماجرا نشد. کیهان اما، بازهم به افشای هویت افرادی نظیر رامین جهانبگلو، شائول بخاش و همسرش هاله اسفندیاری و... ادامه داد.
در اواسط دهه 70 نگارنده با شکایت دست اندرکاران روزنامه های زنجیره ای از جمله لطیف صفری و حمیدرضا جلایی پور به دادگاه احضار شد و در بخشی از دفاعیات خود درباره رامین جهانبگلو که با روزنامه های یاد شده همکاری نزدیک داشت گفت: «گردانندگان روزنامه های زنجیره ای به خوبی می دانند که رامین جهانبگلو یکی از افراد بدسابقه و کینه توز علیه مردم و نظام اسلامی است. وی با امضای بیانیه ای در خارج از کشور، جمهوری اسلامی ایران را «نظام قرون وسطایی» نامیده است و...» در آن دفاعیه - که در کتابی با عنوان یک سینه سخن منتشر شد- به هویت بسیاری از گردانندگان و نویسندگان روزنامه های زنجیره ای به طور مستند اشاره شده.
در برنامه «به اسم دموکراسی» به وابستگی «علی افشاری» و «محسن سازگارا» اشاره شد که پیش از این روزنامه کیهان بارها به عملکرد ضدانقلابی آنان پرداخته و از رابطه آنها با محافل وابسته به «سیا» و «موساد» خبر داده بود و...
اعتراف کنندگان برنامه «به اسم دموکراسی» به «طرح براندازی نرم» و محافل و مجامعی نظیر بنیادهای «سوروس»، «کارنگی»، «بروکینگز» و «سازمان NED» اشاره کردند و این در حالی است که روزنامه کیهان طی یادداشت ها و گزارش های فراوان از هویت این بنیادها پرده برداشته و برخی از رابطین آنها در داخل کشور را معرفی کرده بود.
جاسوسان بازداشت شده از «جامعه باز»، کتاب «کارل پوپر» و تبلیغ این دیدگاه که هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد، سخن گفته و تاکید کردند که ترویج این دیدگاه انحرافی به منظور مقابله با اعتقادات دینی مردم صورت می پذیرفته و به عنوان یک دستورالعمل از سوی بنیاد سوروس و سرویس های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل به ماموران وابسته به این مراکز ابلاغ می شده است. این اعتراف در حالی است که کیهان طی 15 سال گذشته بارها از رابطه سردمدار ترویج این دیدگاه انحرافی با برخی از محافل اطلاعاتی بیگانه پرده برداشته و از کمک 6 میلیون دلاری «شورای روابط خارجی آمریکا» برای چاپ آثار او خبر داده بود ولی آب از آب تکان نخورد!...
اکنون به خبر زیر که در کیهان 6/3/83 چاپ شده بود و اندکی از بسیارهاست توجه کنید؛
«پس از انتشار خبر مربوط به برگزاری کنفرانس ایرانی-آمریکایی موسوم به «دموکراسی در ایران» که در آن عبدالکریم سروش، شیرین عبادی، حسین بشیریه، اعظم طالقانی و سیمین بهبهانی در کنار عبدالکریم لاهیجی و خانبابا تهرانی ( دو تن از دارندگان سابقه ارتباط با منافقین)، علی انصاری، هرمز حکمت قرار گرفته و هر دو دسته مذکور نیز در حضور لاری دایمن و جرج شولتز وزیر خارجه اسبق آمریکا به تبادل نظر با یکدیگر پرداختند، خبر جدید حاکی است نشست دیگری تحت عنوان «ایران بعد از خاتمی» ساعت 8.30 دقیقه صبح فردا-پنج شنبه- در مرکز وودرو ویلسون WOOD ROW WILSON- واقع در ساختمان رونالد ریگان در نزدیکی کاخ سفید- برگزار خواهد شد.در نشست فردا، احمدی ، حسین بشیریه، در کنار رامین جهانبگلو، عباس میلانی، گلی ترقی و نیره توحیدی راهکارهای حاکم کردن شرایط مطلوب کاخ سفید در «ایران بعد از خاتمی» را مورد بحث و بررسی قرار خواهند داد.
جالب اینکه پس فردا-جمعه- هم دومین نشست پنتاگون درباره بررسی راه های مهار «شیعه انقلابی» در هتل ماریوت واشنگتن با حضور مزدوران مسلمان نمای آمریکا برگزار می شود که همزمان با آن شیرین عبادی در مرکز وودرو ویلسون به سخنرانی خواهد پرداخت.
آنچه که در بررسی های کیهان درباره تحرکات جدید کاخ سفید برای ساماندهی جریانی متشکل از عناصر داخل و خارج ایران قابل تهمل جلوه می کند، ماهیت مراکز گرداننده نشست های مذکور و اهداف اعلام شده آنها از پرداختن به موضوع ایران است. بانی نخستین کنفرانس از سری نشست های جدید اپوزیسیون، انستیتوی هوور (Hoover) بود که از مهمترین مراکز تحقیقاتی دست راستی های جمهوریخواه و پاتوق چهره های معروف نومحافظه کاران است که در شمال کالیفرنیا و در کنار دانشگاه استنفورد قرار دارد. کاندولیزا رایس مشاور امنیتی بوش و رامسفلد وزیر دفاع فعلی آمریکا پیش از روی کارآمدن جناح نو محافظه کار در این مرکز مستقر بودند.»
لاری دایمن از شرکت کنندگان در نخستین نشست اخیر که سروش و بشیریه و شیرین عبادی در آن حضور داشتند- مسئول امور خاورمیانه انستیتوی هوور و مشاور پل برمر- حاکم آمریکایی عراق اشغالی- است. وی در تاریخ 83.1.20 (8آوریل) و در آستانه تشدید حملات اشغالگران آمریکایی و انگلیسی علیه شهرهای شیعه نشین عراق طی مقاله ای در روزنامه وال استریت جورنال، ایران را عامل تشنج این شهرها دانست.
دایمن همچنین دو روز بعد (10 آوریل) در مصاحبه با جیم لوب خبرنگار شبکه خبری اینترپرایزسرویس گفت: ما باید به رژیم ایران بگوییم اگر این کارها را در عراق متوقف نکنند، ما همان بازی را با آنها انجام خواهیم داد. ما در ایران بی ثباتی ایجاد خواهیم کرد.»
5- افراد بازداشت شده فقط چند حلقه از یک زنجیره هستند که از سال ها قبل تحت سرپرستی سرویس های اطلاعاتی بیگانه- مخصوصاً سازمانهای سیا و موساد- در داخل کشور فعالیت دارند. رد پای این جریان در آشوب های دانشجویی، اعتصابات و اداره برخی از روزنامه های مدعی اصلاحات و... به وضوح دیده می شود. سال گذشته بعد از بازداشت رامین جهانبگلو این جریان وابسته به بیگانگان با صدور بیانیه ای که بیش از 600 امضاء زیر آن بود به بازداشت وی اعتراض کرد و همزمان عوامل اصلی جریان یاد شده برای پاک کردن سرنخ ها دست به کار شدند که البته برخی از امضاکنندگان بیانیه از اصل ماجرا بی خبر بوده اند و بی خبر تر آن که در ایران اسلامی کمترین زمینه ای برای پروژه هایی نظیر براندازی نرم! وجود ندارد.
6- این روزها دنباله جریان یاد شده که موقعیت خود را در خطر می بیند دست به ترفند تازه ای زده و تلاش می کند اقدامات این جریان آمریکایی- اسرائیلی را در حد و اندازه تبلیغ یک دیدگاه متفاوت با دیدگاه نظام معرفی کند و متأسفانه برخی از محافل متعهد نیز به غفلت و یا به دلیل نفوذ عواملی از همین شبکه، این تلقی را دامن می زنند و حال آن که جریان مورد اشاره یک شبکه جاسوسی وابسته به آمریکا و موساد است و میان ترویج یک دیدگاه و جاسوسی برای دشمنان تابلودار تفاوت از زمین تا آسمان است.
حسین شریعتمداری http://kayhannews.ir/860430/2.htm
هم دستان هاله اسفندیاری در ایران چه کسانی هستند؟ |
| |||||||
وی هم چنین گفته که در داخل کشور با عمادالدین ب و در خارج از کشور نیز با دکتر حسین ب ، رابطه نزدیک داشته و از آنها مشاوره می گرفته است. هاله اسفندیاری رئیس مرکز تحقیقات ایران شناسی که به جرم جاسوسی و تلاش برای براندازی نظام دستگیر شده ، در اعترافات خود مطالبی را در مورد ارتباط با برخی سیاسیون مطرح نموده است.
به گزارش سایت بولتن نیوز؛ وی در اعترافات خود اذعان کرده که در حوزه زنان با حقیقت جو، شادی صدر و فریبا داوودی مهاجر و ... ارتباط نزدیک داشته و جلسات زیادی با آنها برگزار کرده است. این در حالی است که چندی پیش اخبار مربوط به کمک های مالی موسسه هلندی هیفوس، به برخی گروه های فعال زنان، از جمله شادی صدر و.... منتشر شده بود. اسفندیاری در اعترافات خود ادامه داده که؛ ما ngo ها را تامین مالی می کردیم و مدیریت 600 نفر ایرانی که عمدتا روزنامه نگار و دانشگاهی بودند و از کشورهای آمریکا ، کانادا و انگلیس بورس دریافت کرده بودند، با من بوده است. وی هم چنین گفته که در داخل کشور با عمادالدین ب و در خارج نیز با حسین ب،رابطه نزدیک داشته و از آنها مشاوره می گرفته و در روزهای آخر و قبل از دستگیری نیز با ع ، محمد ق و عزت الله س جلساتی داشته است. اسفندیاری در بخشی از اعترافات خود به برنامه های در دست اقدام برای مشوش کردن وبراندازی نظام اشاره کرده و آورده است: ما امسال را در ایران سال تنش اعلام کرده بودیم. منبع: ۱۴ تیرماه ۸۶ بولتن نیوز
|
دم خروس عقاید انحرافی حجاریان و دوستان دوم خردادی پیداشد!
بشیریه که استاد دانشگاه و استاد سعید حجاریان بوده است، پس از انتخابات سوم تیر، به دلیل سرخوردگی ناشی از پیروزی دکتر احمدی نژاد، اعلام کرده که دیگر در ایران نخواهد ماند. با بررسی های به عمل آمده ابعاد تازه ای از نویسندگان و چهره های پشت پرده برنامه چهارم توسعه به دست آمده است. به گزارش خبرنگار بولتن نیوز؛ در این برنامه که برخی از قسمت های آن از جمله بخشی که بر لزوم رابطه با اسرائیل اشاره داشته است، به دلیل افتضاح کاری تهیه کنندگان آن پس از انتشار بلافاصله از بازار جمع آوری شد، افرادی چون حسین بشیریه، نظریه پرداز مطرح جبهه دوم خرداد، نقش کلیدی را برعهده داشته اند. بنا بر این گزارش؛ بشیریه که استاد دانشگاه و استاد سعید حجاریان بوده است، پس از انتخابات سوم تیر، به دلیل سرخوردگی ناشی از پیروزی دکتر احمدی نژاد، اعلام کرده که دیگر در ایران نخواهد ماند و پس از آن جذب یکی از دانشگاه های اروپایی شده و مدت هاست که در خارج از کشور اقامات گزیده است . این در حالی است که هاله اسفندیاری؛ در اعترافات خود به ارتباط با بشیریه و مشورت با وی برای پیشبرد اهدافش اذعان کرده است. گفتنی است که بشیریه؛ اساسا با بینش دینی و تاثیر آن بر حکومت به شدت مخالف بوده و حتی عباراتی مانند اینکه از افتخار می کند که از جوانی دستان خود را به وضو نیالوده است، از وی نقل می شود. شایان ذکر است که حجاریان و افکار غرب گرای وی شدیدا تحت تاثیر استادش قرار داشته و با وجود انحرافات بیان شده، چنین شخصی نقشی موثر در تدوین برنامه چهارم و جمع آوری کتاب مستندات آن داشته است.
حسین بشیریه متولد سال 1332 ، همدان...
لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران، فوق لیسانس رفتارشناسی سیاسی از دانشگاه اسکس انگلستان و دکترای تئوری سیاسی از دانشگاه لیورپول....و اما بعد...
وی استاد لیدرهای اصلاحات به حساب می اید و افرادی همچون سعید حجاریان را در زمره شاگردان مخلص خود دارد، بسیاری وی را سروش دهه 80 می دانند اما تفاوتی که میان وی و سروش غائلند ان است که سروش را استاد حوزه اندیشه فلسفی- دینی اما بشیریه را استاد حوزه فلسفی- اجتماعی می دانند.وی در دوران اصلاحات از فعالین مرکز استراتژیک نهاد ریاست جمهوری بود و هم اکنون خارج از کشور به سر می برد بسیاری وی را در اروپا ساکن می دانند اما او در امریکا ساکن است.
وی که بیشتر تخصص تاریخیش گویا تاریخ معاصر و به خصوص دوران پهلوی است به رسم هم قطاران معاصر خود همچون کسروی هرساله مراسم کتاب سوزان دارد، جالب انکه وی کتاب تاریخ کوبا را که خود شخصا از فیدل کاسترو دریافت کرده بود را هم در مراسم کتاب سوزان خود به اتش کشیده و مقید است که هر ساله این اقدام را انجام دهد. برادر وی جزء قضات دیوان عالی کشور است. حسین بشیریه از استادان علوم سیاسی دانشگاه تهران بوده و تاثیر عمیقی بر قشر دانشجویان روشنفکر دارد او در اوایل دهه 70 به ایران امد ولی تا اواسط این دهه وزارت ارشاد اجازه انتشار اثار به وی نداد...
برادر زاده وی یعنی طهمورث بشیریه فارغ التحصیل دانشگاه تهران در رشته حقوق جزا و جرم شناسی در مقطع دکترا بوده و یکی از محبوبترین شاگردان دکتر ازمایش استاد برجسته حقوق جزا است و هم اکنون در حال تدریس در دانشگاه علامه طباطبائی، شهید بهشتی و دانشگاه های ازاد مرکز و شمال می باشد. طهمورث سال گذشته به مدت شش ماه و مصادف با جام جهانی در المان ساکن بود!رفتارها و نظرات بسیاری از سران اصلاحات را باید در ارای و تفکرات حسین بشیریه جستجو کرد شخصی که گرچه شاگردانش میانه دار جریان اصلاح طلبی بودند اما خودش همیشه در حاشیه و بیشتر نقش یک نظاره گر را ایفا می کرد، وی بیش از 25 جلد کتاب و صدها مقاله درحوزه علوم سیاسی تاریخ معاصر و به خصوص جامعه شناسی سیاسی به چاپ رسانده است بسیاری وی را پدر جامعه شناسی سیاسی در ایران میدانند.
حال جالب انکه گفته می شود هاله اسفندیاری در اعترافات خودش به ارتباط با بشیریه برای پیشبرد اهدافش اشاره کرده است و جالبتر انکه بدانیم وی یکی از عناصر پشت پرده و نویسندگان برنامه چهارم توسعه است در برنامه چهارم توسعه قسمتهایی مبنی بر لزوم رابطه با رژیم صهیونیستی گنجانده شده بود که بعد از انتشار بلافاصله از بازار جمع اوری شد و گویا در این ماجرا بشیریه نقش کلیدی داشته است. جمله ای از وی منقول است که: از افتخارات من این است که از جوانی دست خود را با وضو نیالوده ام! ؟!؟ (+)ایمیل حسین بشیریه را می توانید در زیر مشاهده کنید ( وی اکثر اوقات ان لاین می باشد!):hosseinbashiriyeh@yahoo.com
منبع: http://ermineh.blogfa.com/post-65.aspx
اعتراف مخملی/آشنایی بیتری با جورج سوروس و انقلابهای مخملی اش:
هم اندیشی: وقتی کمیسیون مشورتی دیپلماسی عمومی در آمریکا در سال 2001 اعلام کرد که «فرهنگ، اطلاعات و ارتباطات ابزار استراتژیک امنیت نوین ایالات متحده هستند»، معلوم بود که توصیههای مندرج در پروژه مطالعاتی مربوط به استراتژی امنیت ملی آمریکا -که قبل از ریاست جمهوری جورج بوش به وسیله جمهوریخواهانی چون دیک چنی و کاندولیزا رایس تدوین شده بود - تمرکز شدیدی روی «برخورد نرم» با دولتهای هدف خواهد یافت.
به گزارش هم اندیشی به نقل از مهر در استراتژی مفصل مذکور تاکید شده که تاسیس و حمایت از بنگاههای فرهنگی و رسانهای و جایگزینی ارزشهای آمریکایی به جای ارزشهای بومی در کشورهای هدف باید مورد توجه جدی قرار گیرد. بنگاهها و موسساتی که تا حد امکان فعالیت خود را در پوششهای خیرخواهانه، حقوق بشری و البته غیردولتی پنهان نمایند. بنیاد «سوروس» یا «جامعه باز» (Open Society) یکی از همین موسسات هستند که بلافاصله و در دهه گذشته توسط یک میلیاردر یهودی موثر در لابی صهیونیزم آمریکا به نام «جورج سوروس» برای سرمایه گذاریهای اقتصادی و در عین حال مطالعات حقوق بشری تاسیس شد. اگر «رابرت مرداک» امپراتور یهودی رسانههای بزرگ جهان، آشکارا اقدام به خرید و توسعه شبکه رسانهای خود میکند، «جورج سوروس» ظاهرا مدلی نهانی از همین نفوذ رسانهای – فرهنگی را پیگیری میکند.
آنچه که رسانههای رسمی آمریکا در مورد شخصیت و انگیزههای «سوروس» منتشر کردهاند، عباراتی نظیر «نوع دوست و نیکوکار» و «علاقهمند به گسترش دموکراسی، حقوق بشر و توسعه اقتصادی در کشورهای مختلف جهان» بوده است. در عین حال BBC آژانس خبری دولت انگلیس نیز چنین تعریفی دارد: «بنیاد جامعه باز با هدف پیشبرد دموکراسی، رعایت حقوق بشر، اصلاحات اقتصادی و حقوقی و سیاسی... حمایت از رسانههای مستقل از دولتها و... در کشورهای مختلف جهان فعالیت میکند. »
در برابر تعاریف یاد شده، «سوروس» در بیش از 30 کشور جهان این «فعالیتهای خیرخواهانه» را دنبال میکند! کشورهایی که برای امنیت ملی آمریکا از جهات مختلف «کشور هدف» به حساب آمده و بسیاری از آنها سالها پس از حضور این بنیاد دچار تغییرات عمده سیاسی و حتی فروپاشی شدند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان محلی، فعالیت این بنیاد در کمربندی از کشورهای آسیای میانه با هدف کاستن از نفوذ روسیه و جایگزینی جریانهای سیاسی متمایل یا مطیع ایالات متحده صورت گرفته است. آنها معتقدند که این بنیاد با راهاندازی سازمانهای مطالعاتی و مالی (به نحوی که ظاهراً هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتند) فعال شده و با شناسایی مخالفان دولت مرکزی و حمایت از مطبوعات اپوزیسیون، زمینه را برای انقلابی آرام برای فروپاشی دولت و تغییر حکومت فراهم نموده است.
در گرجستان بنیاد سوروس 20 میلیون دلار به مخالفان دولت ادوارد شوارد نادزه پرداخت. راهبرد وی روابط خوب با مسکو بود. بعد از شورشهای موسوم به «انقلاب مخملی» و استعفای ناگزیر وی، 4 تن از اعضای دولت جدید گرجستان شامل آموزش و پرورش، دادگستری، دارایی، ورزش و جوانان از کارمندان دفتر «سوروس» در تفلیس بودند. جورج سوروس نیز پس از تغییر دولت نادزه گفت که «وظیفه بنیاد ما حمایت از ادامه تغییرات دموکراتیک در سایر کشورهای خاورمیانه است.»
ولادیمیر تیموشنکو یکی از نمایندگان مجلس اوکراین بعد از تظاهرات خونین خیابانی کیف و نهایتا «انقلاب نارنجی» در این کشور تاکید کرد که پشت صحنه این تحولات شخص جورج سوروس و مقامات اطلاعاتی آمریکا بودهاند. به همین ترتیب «عاقل عباس اف» سردبیر نشریه عدالت جمهوری آذربایجان فاش کرد که بعد از تحولات نوامبر 2003 گرجستان بنیاد سوروس در صدد نفوذ در حاکمیت آذربایجان برآمد و عدهای از مخالفان دولت علیاف را برای آموزش به اوکراین فرستادهاند. همچنین وزارت امنیت ملی آذربایجان از برنامهریزی بنیاد «جامعه باز» برای گسترش دامنه مصرف مواد مخدر در بین نسل جوان این کشور، آن هم در پوشش برنامهای برای مبارزه با مواد مخدر، خبر داد!
سرویسهای اطلاعاتی ارمنستان نیز در چند نوبت از فعالیت بنیاد سوروس در جهت استفاده از رسانهها برای ایجاد اغتشاش در فضای سیاسی این کشور و شکاف بین ارمنستان و روسیه خبر دادند. این کشور مهمترین پایگاه روسیه در قفقاز جنوبی است. در تاجیکستان هم افزایش مخالفت علیه نظام حاکم توسط رسانهها به سوروس نسبت داده شد. تا آنجا که رئیس جمهور این کشور با نام بردن از 4 روزنامه و برخی رادیوهای خصوصی، از اطلاعاتی در خصوص حمایت مالی مخالفان خود توسط بنیاد سوروس خبر داد. این بنیاد در قزاقستان و قزقیزستان نیز از طریق سایتهای اینترنتی، روزنامهها، شبکههای تلویزیونی، طرحهای فرهنگی و آموزشی، موسسات غیر دولتی و فعالیتهای هنری رسما به «حمایت از تغییرات دموکراتیک» مشغول است! طی سالهای اخیر و همزمان با طرح پروژه خاورمیانه بزرگ جغرافیای فعالیت سوروس به خاورمیانه و منطقه مدیترانه گسترش یافت. نشانهای از آن را روزنامه «الصباح» ترکیه فاش ساخت که بر اساس آن «بنیاد سوروس در انتخابات جزیره در جهت حمایت از فردی که منافع اسرائیل و آمریکا را تامین میکند، دخالت نموده است».
با این سابقهای که گفته شد، قطعاً بنیاد سوروس نمیتوانسته از فعالیت در ایران چشم پوشی کند. اما آنقدر توان اطلاعاتی داشته که حساسیت ایران در رصد سلسله اقدامات خود در آسیای میانه را درک کند. لذا در اینکه استفاده از موسسات واسطه برای «ترویج نافرمانی مدنی» و تشکیل یک شبکه ارتباطی غیر رسمی در این زمینه انتخابی مناسب بوده، شکی نیست. ضمن اینکه الگوی استفاده از افراد بومی و یا دارای تابعیت دوگانه در این مسیر هم، انتخابی دقیق است.
فراتر از آنچه به عنوان اعترافات هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش از تلویزیون ایران پخش شد، درک این واقعیت مهم است که هیچ اقدام به ظاهر خیرخواهانه، فرهنگی، حقوق بشری و دموکراتیکی از سوی چنین بنیادهایی حمایت نمیشود، مگر اینکه جزئی از سناریوی «ابزار استراتژیک امنیت نوین ایالات متحده» باشد. به صدا و سیمای ایران کاری نداریم، اما نمیتوان نتیجه تحقیقات وزارت امنیت ملی آذربایجان را نادیده گرفت که بنیاد جامعه باز، با شعار مبارزه با مواد مخدر هدفی جز آلوده کردن نسل جوان این کشور به مواد مخدر نداشته است.
البته رادیو فردا، رادیو صدای آمریکا و همچنین روزنامه واشنگتن پست هدف فعالیتهای بنیاد مذکور و وابستگانش در ایران را صرفا «کمکهای انسان دوستانه» و «ارتقای بهداشت عمومی» نامیده است. کدامیک را باور کنیم؟! منبع: http://www.hamandishi.com/More_News.asp?id=27642
گندهای خاتمی طرفداران آتیشی او را هم به نقد تند از او واداشته است:
انتقاد عباس عبدی از خاتمی!؟
عباس عبدی، عضو سابق حزب مشارکت در نوشته ای ضمن تقبیح آسیب فردی- اجتماعی «دروغگویی»، تلویحا از سیدمحمد خاتمی در جریان تکذیب دست دادن با زنان ایتالیایی و اشتباه خواندن کاندیداتوری مصطفی معین در انتخابات ریاست جمهوری انتقاد کرد.
به گزارش رجانیوز، در این نوشته که در وب سایت شخصی عبدی و یکی از هفته نامه های طیف دوم خرداد منتشر شد، آمده است: «حتی کسانی که در پی درانداختن طرحی نو برای جامعه، و خواهان تقویت و رواج اخلاق محمدی(ص) که از مهم ترین ارکانش صداقت و پرهیز از دروغگویی است، بودند، اکنون راهی را می روند که مخالفان چنین اخلاقی جاده آن را بیش از پیش صاف کرده اند، جاده ای که جز به قلب آتش راهی ندارد.»
عبدی که پیش از این به عنوان یکی از اعضاء هیئت مدیره موسسه نظرسنجی آینده به همراه گرانپایه و قاضیان به اتهام جاسوسی با پوشش نظرسنجی محاکمه و بازداشت شده بود، در تشریح «مراتب دروغ» ضمن ارائه یک مثال می افزاید: «دروغ مراتبی دارد. فرض کنید که پولی گم شده است و آن را فرد «الف» سرقت کرده است. اما هیچ کس جز آن فرد و خدا اطلاعی از این ماجرا ندارد. انکار سرقت از جانب این فرد «دروغگویی» و عملی رذیلانه است و بی تردید این «دروغگویی» بدتر از آن عمل سرقت است. اما در هرحال هیچ کس نمی تواند با اطمینان وی را سارق و در نتیجه دروغگو بداند، تنها خداست که از حقیقت امر آگاه است. چنین دروغی از حیث اینکه میان فرد و جامعه پرده دروغگویی را ندریده است، در مراتب پایین دروغگویی است.
حال فرض کنید که فرد مالباخته خودش دیده است که فرد «الف» اموال او را سرقت کرده و سارق هم می داند که مالباخته از حقیقت ماجرا آگاه است. اما باز هم دروغ می گوید. این مرتبه رذیلانه تری از فعل دروغ است. حال اگر فیلم فعل فرد ثبت و ضبط شده باشد و اموال مسروقه هم نزد سارق کشف شود و افراد متعددی هم به این سرقت شهادت دهند و اثر انگشت فرد هم باقی مانده باشد و هر شاهد دیگری که به ذهن آید وجود داشته باشد، با این حال فرد انکار کند، در این صورت دروغگویی به شدیدترین مرتبه اش رسیده است و چنین فرد در حضیض اخلاقی قرارگرفته و جامعه ای هم که فاعل این فعل (دروغگویی) به این فضاحت را با تمام توان محکوم نکند، در همان سراشیبی اخلاقی قرار دارد، بدتر از این نوع دروغگویی، توجیه اخلاقی آن برحسب مصلحت است و بدتر از بی تفاوتی جامعه در برابر چنین دروغی، دفاع از دروغگو با لطایف الحیل است.»
انتقاد تلویحی این عضو سابق شورای مرکزی حزب مشارکت از سیدمحمد خاتمی و اظهار گلایه با ذکر این کنایه که «با وجود ثبت و ضبط شدن فیلم سرقت یک سارق چنانچه وی باز هم بر عدم سرقت اصرار داشته باشد، دروغگویی در شدیدترین مرتبه اخلاقی آن قرار دارد»، در حالی صورت می پذیرد که خاتمی به رغم انتشار فیلم دست دادن وی با زنان ایتالیایی، این خبر را به کلی تکذیب کرده بود.
دفتر خاتمی همچنین پس از انتشار اظهارات وی در روزنامه متعلق به مهدی کروبی که ورود مصطفی معین به جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری و شعارهای مطرح شده از سوی او را، یک «اشتباه» خوانده بود، نسبت به تکذیب این اظهارات اقدام کرد اما روزنامه مذکور بر موثق بودن منبع خبر و طرح حتمی چنین سخنانی از سوی خاتمی تاکید نمود.
سخنگو و قائم مقام حزب کارگزاران سازندگی و عضو شورای هفت نفره جبهه اصلاحات و از نزدیکان فامیلی و سیاسی آقای هاشمی، در مصاحبه با نشریه داخلی حزب موتلفه اسلامی گفت: ما به عنوان حزب کارگزاران با برداشتی که از دین، مکتب و تجربه بشری داریم، به این نتیجه رسیدیم که اسلام با مشی لیبرالیسم سازگاری دارد / اسلام، نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ندارد. |
سقوط حزب کارگزاران سازندگی؟! |
سخنگو و قائم مقام حزب کارگزاران سازندگی و عضو شورای هفت نفره جبهه اصلاحات و از نزدیکان فامیلی و سیاسی آقای هاشمی، در مصاحبه با نشریه داخلی حزب موتلفه اسلامی، به تشریح مواضع نظری حزب متبوع خود در عرصههای گوناگون پرداخت. حسین مرعشی که با نشریه "ذکر" گفتوگو میکرد، در اعلام مواضعی بیسابقه، اعلام کرد که گروه متبوعش پس از مطالعات فراوان به این نتیجه رسیدهاند که "اسلام، نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ندارد"، همانگونه که نظام پزشکی و مهندسی ندارد و اقتصاد اسلامی نیز وجود ندارد. در این مصاحبه میخوانیم: مرعشی: ما به عنوان حزب کارگزاران با برداشتی که از دین، مکتب و تجربه بشری داریم، به این نتیجه رسیدیم که اسلام با مشی لیبرالیسم سازگاری دارد تا با مشی دولت سالار و سوسیالیستی. سوال: آقای مرعشی، شما میگویید حتما از میان لیبرالیسم و سوسیالیسم باید یکی را برای مدیریت جامعه انتخاب کرد، خاطره شعار اول انقلاب در ذهن زنده میشود که نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی چرا که دو قدرت حاکم جهانی در آن مقطع و کشورهای وابسته به خود را با این دو گرایش مدیریت میکردند و مدعی بودند که هر کدام از توانایی بیشتری نسبت به مکتب دیگر برخوردار است. جمهوری اسلامی آمد تا این تابو را بشکند که نه لیبرالیسم و نه سوسیالیسم. اما وقتی که شما اینگونه بحث میکنید که بهترین و کارآمدترین نظام سیاسی تجربه شده و برگرفته از عقل جمعی بشر برای مدیریت جوامع، لیبرالیسم است این سوال در ذهن ساخته میشود که تا به حال به این فکر نیفتادهاید که جمهوری اسلامی خود یک مکتب جدید است و مدعی ایدئولوژی مدیریت جوامع بر اساس اصول ناب اسلامی و انسانی. چرا سعی نکردید تا پارامترها و مدیریت اسلامی را کشف و استخراج کنید و بر این اساس به لیبرالیسم پناه نبرید؟ چرا موتلفه این کار را نکرده است. ما اصلا معتقد نیستیم اسلام نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد. همانطور که نظام پزشکی ندارد. شما خودتان شخصیتی هستید که سالها فعالیتهای اقتصادی داشتید و بهتر از هر کسی میتوانید به سمت کشف نظام اقتصادی حرکت کنید. نه ما قائل به این که اسلام نظام اقتصادی دارد، نیستیم. اسلام دین هدایت است. همانطور که نظام مهندسی ندارد نظام اقتصادی هم ندارد. اقتصاد اسلامی را اعتقاد ندارید؟ خیر در اسلام به هیچ عنوان اقتصاد اسلامی وجود ندارد. اعتقاد ندارید یا اینکه اسلام در این زمینه حرف ندارد؟ نه اسلام، احکامی در زمینه حوزه اقتصاد دارد. احکام که در حوزه قضا و قضاوت هم دارد. اما "نظام قضایی ندارد". اسلام تنها احکام اقتصادی دارد و نه نظام اقتصادی. جمهوری اسلامی شکل گرفت تا این نظامها بر اساس احکام دین تدوین شود. اگر قرار بود که 1400 سال پیش نظامهای مدیریتی در حوزههای مختلف برای امروز ما تدوین شده باشد که دیگر چه زحمتی ما باید میکشیدیم؟ نظام مجموعهای از نهادها و روابط میان این نهادهاست. این در اسلام نیست. البته شان اسلام هم نیست که همچنین مسایلی را داشته باشد. چون نظامها متناسب با تجربه و تجمع عقل بشر در حال تغییر و تحولاند. یعنی چی در شان اسلام نیست که دارای نظام خاص خود باشد؟ یعنی اسلام دین هدایت است. این هدایت یک نرمافزار است که برای تجلی و به منصه ظهور رسیدن به سختافزارهایی متناسب با مقتضیات روز نیاز دارد. اسلام دینی ابدی است. یک اصولی و حدودی را تعریف میکند که بشر در چهارچوب آن حدود خودش اقدام کند. اما مقتضیات زمان و مکان هم هست. بحث مقتضیات مطرح نیست. به هر حال اساساً اسلام نظام اقتصادی ندارد. آقای مرعشی جواب سوالم را ندادید که آیا اسلام نمیتواند نظام اقتصادی داشته باشد؟ به هیچ عنوان اسلام نمیتواند نظام اقتصادی داشته باشد. مگر امام جعفر صادق متخصص روابط پول و بانک بود که بیاید در این حوزه وارد شود و نظام اقتصادی معرفی کند. پس جایگاه اجتهاد در کجاست؟ اجتهاد وظیفه دارد تا به بررسی قواعد دستساز بشر بنگرد تا اگر با احکام دینی مغایرت نداشت آن را تایید کند. فقط تایید و تکذیب قوانین بشری و انسانی در حوزه اجتهاد میگنجد؟ اصلا اجتهاد در حوزه فقه مفهومی نیست که شدنی باشد. برای مثال در مورد ساختمان شما قصد دارید ساختمانسازی کنید میخواهید تیرآهن را جوش دهید آجرچینی کنید ... آقای مرعشی ساختمان ساختن فقط یک سختافزار ساختن است. نخیر. محاسباتش هم به عنوان نرمافزار محل بحث است. ساختمانسازی یک نظام فنی مهندسی است. اگر جایی احساس کردند که برای تطبیق با اسلام و اینکه آیا مغایرتی دارد یا ندارد، باید بیایند و از کارشناس سوال کنند. نگاه شما در حوزه دین هم یک نظام دموکراتی و فنسالارانه است. حتما چنین است. اسلام نظام پزشکی هم ندارد. اما درباره بهداشت تاکید کرده و گفته که نظافت خوب است. اما اسلام کلیاتی درباره همه مسایل نظیر بهداشت، قضاوت، اقتصاد و سیاست و ... دارد؟ بله قواعد و کلیاتی که فقط خواسته بشر را هدایت کند. اما زندگی در این دنیا، زندگیای است که نظام اقتصادی، نظام بانکی همگی دستاورد و تجارب بشری است. آقای مرعشی از تجارب دولت نبوی و علوی و احادیث، روایات، احکام و مستندات دینی نمیتوان نظامهای اسلامی را استخراج کرد؟ در صدر اسلام که رسول (ص) در جزیره العرب حکومت میکردند جزیره العرب آن روز پول ملی نداشته است... در همه جوامع، پیشرفت و تحول در آن روزها بود در همه جوامع با گذشت زمان شکل گرفته که ادعای جالبی برای مدعیان نمیتواند باشد. دقت داشته باشید که در آن مقطع درهم و دینار واحد پول مردم ایران بوده است اسلام نظام اقتصادی نداشت. چه کسی میگوید اسلام نظام اقتصادی داشته است. تاکیداتی درباره خمس و زکات دارد اما نظام اقتصادیای مشخص نمیشود. آقای مرعشی اینکه میگویید یک دستاورد بشری است. این دستاورد بشری هم محصول تجمیع عقل بشری است. اما این عقل بشری را هم اسلام به آن توجه داشته است. اسلام دستوراتی دارد. اما وقتی سخن از معامله میشود تاکید میکند حق نداری اشکالات جنسیت را بپوشانی، اگر این کار را کردی حرام است. اسلام مرزبندی میان حلال و حرامها را مشخص کرده است اما این حلال و حرامها دستورات احکام است. نظام اقتصادی که در جمهوری اسلامی با به عنوان یک گروه "مسلمان معتقد به لیبرالیسم" به دنبال اجرایی کردن آن هستیم هرگز نمیتواند با احکام اسلام مغایرت داشته باشد. ربا حرام است ولی آیا اگر من امروز به شما پولی بدهم و نرخ تورم روی پول من اثر بگذارد و زمانی که شما قصد پس دادن پول مرا داشتی پول ارزان شده باشد آیا باید مابهالتفاوت این پول را به من بدهی یا اینکه نه این مساله ربوی است یا نه؟ در حال حاضر بخشی از مجتهدین معتقدند دریافت مابهالتفاوت مبتنی بر نرخ تورم ربا نیست چرا که قرار نبود اصل پول ارزان شود. اجتهادی که شما روی آن پافشاری میکنید تحقیق درباره همین مسایل است اما اینها را نمیتوان نظام اقتصادی دانست. نظام اقتصادی یعنی اینکه شناخت چگونگی صادرات و واردات، بررسی قوانین حاکم بر بنگاهها، چگونگی تعیین دستمزد، مشخص شدن چگونگی سود، روابط بین مجموعه نهادها، شناخت جایگاه دولت، مالیات در اقتصاد و ... بالاخره باید نهاد و مرجعی باشد که روابط این چنینی را بر اساس همان اصول و میزانهای اسلامی مورد سنجش قرار دهد تا با احکام دینی مغایرت نداشته باشد. بله به همین دلیل ما معتقدیم که وجود شورای نگهبان برای یک نظام دینی لازم است. در یک نظام دینی هر چقدر لیبرالها هم بستر فعالیت داشته باشند، ما معتقدیم که باید شورای نگهبان وجود داشته باشد که مصوبات را با احکام اسلامی مطابقت کند |
24 تیر ؛ ولادت ولایت |
خبرگزاری مهر - 24 تیر ماه سالروز ولادت بزرگ مردی است که امروز رهبر امت بزرگ و متحد اسلام است، رهبری که امروز شصت و نهمین بهار زندگی خود را آغاز می کند. "یک نفر را مثل آقاى خامنه ای پیدا کنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بناى قلبى اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند پیدا نمى کنـید، ایشان را من سال هاى طولانى مى شناسم.". چه زیبا گفت امام انقلاب درباره رهبری که امروز نه تنها رهبر یک انقلاب بلکه رهبر دنیایی است، دنیای اسلام. رهبری که امروز شصت و نهمین بهار زندگی خود را آغاز می کند. و چه بهاری ؛ بهاری که نه تنها ولادت یک بزرگ مرد بلکه ولادت ولایت امر مسلمین است. بیست و چهارم تیر ماه 1318 هجری شمسی برابر با 28 صفر 1358 هجری قمری دومین پسر حاج سید جواد حسینی خامنه ای در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. علی نامی بود که برای او برگزیدند. خانواده سید علی معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از جد خود آموخته بودند و با آن خو داشتند.رهبر انقلاب در خصوص دوران جوانی خود می گوید: "منزل پدرى من که در آن متولد شده ام تا چهارـ پنج سالگى من یک خانه 60 ـ 70 مترى در محله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک. هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عده اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم. زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود، مادرم با زحمت براى ما شام تهیه مى کرد و آن شام هم نان و کشمش بود.» رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگشان سید محمد به مکتب سپرده شدند. سپس همراه با برادر خود دوران تحصیل ابتدایى را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» گذراندند.پس از دوران دبیرستان ایشان با انگیزه ای که خودشان آن را راه نورانى روحانیت پدر و تشویق های مادر عنوان کرده اند وارد حوزه علمیه شدند. ایشان دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساندند. پدرشان مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشتند. آیت الله خامنه ای از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگانی چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلّامه طباطبائى استفاده کردند.سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجه شدند که یک چشم پدر به علت بیماری آب مروارید نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر مخیر شدند.آیت الله خامنه ای به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد به ویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند.آیت الله خامنهای به گفته خویش «از شاگردان فقهى، اصولى، سیاسى و انقلابى امام خمینى (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه هاى سیاسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ایشان زده است. هنگامی که نواب صفوى با عده اى از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانى بیدار کننده اى در موضوع احیاى اسلام و حاکمیت احکام الهى، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسى و دروغگویى آنان به ملت ایران، ایراد کردند آیت الله خامنه ای که آن روزها از طلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدت تحت تأثیر سخنان نواب واقع شدند به طوری که نخستین جرقه های سیاسی و مبارزاتی با طاغوت در ایشان ایجاد شد. آیت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آمیز امام خمینى علیه سیاست هاى ضد اسلامى و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطرى نترسیدند. رژیم جنایتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آیت الله خامنه ای را دستگیر و براى مدت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى علیه رژیم پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمل سختى و تلخى، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه یعنى پیروزى انقلاب اسلامى ایران و سقوط خفت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند. پایه گذارى حزب جمهورى اسلامى، معاونت وزارت دفاع، سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، امام جمعه تهران، نماینده امام خمینی در شوراى عالى دفاع، نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، حضور فعال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، کسب ریاست جمهورى با رای بیش از شانزده میلیون نفر از مردم کشور، ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى از مهمترین فعالیت ها و سمت هایی است که رهبر انقلاب اسلامی بر عهده داشته اند. آیت الله خامنه ای در روز چهاردهم خرداد ماه سال 1368 پس از رهبر کبیرانقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان به مقام رهبری و ولایت امت انتخاب شدند تا پس از رحلت امام راحل، با شایستگى تمام امت مسلمان ایران و مسلمانان جهان را رهبرى نمایند. و چه راست می گفت اماممان که پیدا نکردیم و نخواهد شد مانند بزرگ مرد و رهبری که امروز تنها قوت قلب و نقطه اتکای امت برای رودرویی و مقاوت با ابرقدرت های زور و زر است. بزرگی که دل گرمی ملتی برای خواستن و توانستن است. بزرگی که همگان دوست دارند ولادتش را سالیان سال بهانه ای قرار دهند برای یادآوری انقلابی بزرگ، امتی بزرگ و حرکتی بزرگ. |
فراخوان مقاله همایش استعمار فرانو |
معاونت پژوهش مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم با توجه به اهمیت نسبت جهان اسلام با استعمار فرانو و به منظور درک شفافتر از چشمانداز نظری - عملی تمدن اسلامی همایشی را با عنوان «استعمار فرانو» برگزار میکند.به گزارش فارس به نقل از روابط عمومی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، استعمار فرانو و جهان اسلام، استعمار فرانو و جهانی شدن، استعمار فرانو و انقلاب اسلامی، استعمار فرانو، ابزار، روش و پیامدها، استعمار فرانو و شرقشناسی نوین، ادوار و اشکال استعمار از کهن تا فرانو، استعمار فرانو از نگاه اندیشمندان اسلامی، استعمار فرانو و چالشهای موجود و پیشرو از محورهای این همایش یکروزه است. اساتید، پژوهشگران حوزه و دانشگاه و علاقهمندان به شرکت در فراخوان مقاله میتوانند با توجه به محورهای فوق، مقاله خود را به همراه چیکده آن تا 30 مهرماه به دبیرخانه همایش به آدرس؛ قم - بلوار جمهوری اسلامی - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)- امور سمینارهای پژوهشی ارسال نمایند.این همایش 18 بهمن ماه سالجاری در تالار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم برگزار میگردد. |