دیدار اخیر دکتر محمود احمدی نژاد با حضرت آیت الله مصباح یزدی به گمان برخی بوقهای شارلاتان داخلی می توانسته بهانه ی جدیدی برای انحصار سیاسی وعقیدتی دولت نهم باشد.اکثر روزنامه های خوش آب و رنگ مانند اعتماد ملی هم میهن وشرق در صفحات اول و دوم خود بطور مفصل به این دیدار پرداخته اند. ازجمله روزنامه هم میهن مطلبی با عنوان "مرید و مراد" به چاپ رسانده و در آن به رابطه ی صمیمانه و پیوند اعتقادی دولت نهم و موسسه امام خمینی قم پرداخته.رابطه ی مدیران اجرایی که به عنوان تجلی عملی ایده های تئورسینها و آکادمیسینها در بطن اجتماع مشغول بکارند اتفاقی عجیب و ناشناخته نیست. اگر سیستمی آشفته و بی برنامه نباشد طبیعتا از راهبردهای کلی مبتنی بر مفروضات نظری خاص پیروی خواهد کرد و متعلق به گفتمان ویژه ای در حوزه اندیشه خواهد بود.
شکست خوردگان سوم تیر خیلی زود دستبکار شدند تا با اتهامات متعدد دولت نهم را ترسناک جلوه دهند. عبدالکریم سروش دو سال پیش هنگامیکه کروبی نامزد مورد علاقه اش - که بارها علنا از او حمایت کرده بود- با اقبال مواجه نشد به تحلیل اندیشه های محمود احمدی نژاد مشغول شد. سروش در مصاحبه مفصلی با یکی از شبکه های معروف ماهواره ای که از امریکا پخش می شود احمدی نژاد را تربیت یافته ی اندیشه های "احمد فردید" و تئوریسین خشونت و فاشیسم معرفی کرد! ماجرای امروز ودستپاچگی روزنامه های فوق الذکر نیز دنباله ی همان ماجراست. غافل از اینکه بسیاری از این جنجالها خود مایه اعتماد بیشتر مردم نسبت به اهداف وایدههای دولت نهم خواهدبود.
چه مرحوم سید احمد فردید و چه آیت الله مصباح یزدی را استاد آموزگار محمود احمدی نژاد بدانیم در هر حال دوستان این سوال را برایمان تازه کردند که: پس استاد آموزگار خاتمی چه کسی بوده است؟ یا به عبارت خودشان او مرید کدام مراد بوده است؟
عبدالکریم سروش؟ مصدق؟ عزت الله سحابی؟ استاد انجمن حجتیه که پدر مسوول دفترش بود؟کارل پوپر؟ فراسیس فوکویاما؟ ... هنوز دنبال نظریه پردازی می گردیم که در آرائش اقتصاد لیبرالیستی و اباحیگیری فرهنگی و ژستهای چپ و لباس روحانیت و حرکتهای خلاف شرع راجمع کرده باشد!هنوز هم متعجبم که عکسهای میرحسین موسوی و ژستهای چپ و هوراهای سازمان مجاهدین و تربیت یافتگان نومحافظه کاران غربی و سیاست بازان اهل مماشات و نهایتا عکسهای هاشمی رفسنجانی همه و همه چگونه پیرامون خاتمی به نمایش در آمدند!
بی تردید این نخستین بار است که اراده ی معطوف به عمل بدنه ی اجرایی دولت جمهوری اسلامی ایران را میتوان در بنیادهای تئوریک نظام جستجو کرد و بر همین اساس مطالبات آرمانگرایانه ای از آن داشت. بی شک این نخستین بار است که نخبگان رشد یافته در سپهر ارزشی انقلاب اسلامی و حتی مخالفان و معارضان آن می توانند ریشه های فکری دولت و بدنه ی اجرایی را رهگیری کنند آنگاه حمایت کنند یا به نقد بپردازند و یا مطالبه گر باشند و بر خلاف انبوه موضعگیریهای ضد و نقیض دوران اصلاحات آنان سردرگم نیستند و یقینا نگرانی شدید آقایان از همین جا آب میخورد.
شما بگویید به نظر شما چه کسی «مراد» خاتمی بوده است؟
شورایی که 300 عنوان کتاب برای خاتمی منتشر کرد
پاسخ به ادعای تاسیس شورای «بی سابقه»
شورایی که 300 عنوان کتاب برای خاتمی منتشر کرد
محمد هادی ربانی سخنگوی فراکسیون اصولگرایان مستقل هم در گفتگو با سایت روحانی گفت: «شورای افکار احمدینژاد پروژه تبلیغاتی است. وی در ادامه افزود: ما از جمله کسانی هستیم که زمانی که هیچ کس از احمدینژاد حمایت نمیکرد مکتوب از او حمایت کردیم، بنابراین ما دوستان او هستیم و اگر امروز نقد میکنیم، رئیس جمهور نباید آن را به عنوان مخالفت و یا سنگاندازی تلقی کند».
معاونت امور رسانهای ریاست جمهوری در اقدامی دیرهنگام در جواب تحریفات روزنامه اعتماد ملی جوابیهای صادر کرد که توسط هیچ کس دیده نشد! سایت حسن روحانی بعد از گذشت چهار روز از این جوابیه هنوز آن را بازتاب نداده است. دیگر سایتها هم همین حال و روز را دارند.
به زودی در مطلبی جداگانه به جنگ روانی مخالفان دولت و ضعف اطلاعرسانی دولت خواهم پرداخت. فعلا هدفم از این نوشته بازتاب پاسخ معاونت امور رسانهای به این هجمه است، چرا که در غیاب رجانیوز و عدالتخانه، هیچ سایتی آن را کار نکرده است. لااقل با انتشار آن، بازدیدکنندگان وبلاگ بحر از این پاسخ مطلع شوند!
روزنامه اعتماد ملی در شماره 22 خرداد 1386 در صفحه دوم خود با انتشار گزارش خبری و مقالهای، مطالب کذب و غیرکارشناسی درباره تشکیل «شورای سیاستگذاری و نظارت بر انتشار آثار و اندیشههای رئیس جمهور» چاپ کرده که دور از انتظار و انصاف است. در این باره نکات ذیل برای آگاهی مخاطبان محترم روزنامه اعتماد ملی ارائه میشود:
1) روزنامه اعتماد ملی با انتخاب دو تیتر برای گزارش خبری و مقاله خود و همچنین در متن آنها چندین بار مدعی شده که تشکیل شورای سیاستگذاری و نظرات بر انتشار آثار و اندیشههای رئیس جمهور اقدامی «جدید و بیسابقه» است. اظهار چندباره این انگاره بیاساس در حالی است که در دوران ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی با صلاحدید ایشان شورای چاپ و انتشار سخنرانیها و آثار رئیس جمهور تشکیل شده بود و در جلسات مختلف این شورا در طول 8 سال ریاست جمهوری، سیاستگذاری و نظارت بر انتشار سخنرانیها ، پیامها، مصاحبهها و دیگر مکتوبات آقای خاتمی انجام شده است.
2) بر همگان روشن است شخصیت حقیقی غیر از شخصیت حقوقی است و معالاسف عدهای سعی کرده اند تا با مخاطب قرار دادن نام رئیس محترم جمهور، اذهان را از جایگاه حقوقی و رفیع رئیس جمهور کشور بزرگمان ایران به سمت «شخصیت حقیقی» جناب آقای دکتر احمدینژاد سوق دهند. این درحالی است که ساختار نهاد نخست وزیری سابق و ریاست جمهوری در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد تشکیل ادارات مختلفی ذیل عناوین اداره کل روابط عمومی، اسناد، آرشیو، تبلیغات و پژوهش و انتشارت بوده و هست که طی زمان از حیث ساختاری و محتوایی جهت جمعآوری، پردازش و انتشار آثار رئیسجمهور متحول گردیده و کارآمدتر شده است. از این رو تغییر و تحول عناوین و اسامی این ادارات کل و دفاتر خاص رئیس جمهور از نهاد نخست وزیری تاکنون به گونهای است که تشریح آن از حوصله خوانندگان محترم خارج است.
3) القای «بیسابقه» بودن تشکیل شورای سیاستگذاری و نظارت بر انتشار آثار و اندیشههای رئیسمهور، کاملا کذب بوده و در راستای جنگ روانی علیه دولت نهم ارزیابی میشود؛ چه تنها تماس مدیران روزنامههای اعتماد ملی با نزدیکان جناب آقای خاتمی در «بنیاد باران» حقایق را درباره پیشینه این شورا روشن میکرد. البته مشاهده زونکنهای متعدد حاوی گزارش جلسات و تصمیمات شورای چاپ و انتشار سخنرانیها و افکار آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوری ایشان از بسیاری ناگفتهها، خاصه خرجیها و نامهای دوستان دوم خردادی حکایت میکند که در صورت صلاحدید رسما منتشر خواهد شد.
4) بر اساس وظایف معاونت ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور از دوران گذشته تاکنون، ثبت و ضبط، گردآوری، ویراستاری، تدوین انتشار سخنرانیها، پیامها، نامهها و دیگر مکتوبات مربوط به رئیس جمهور (به عنوان شخصیت دوم کشور) به صورت کتابهای موضوعی امری قانونی و ضابطهمند محسوب میشود. این مستندسازی علاهبر ایران در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا از جمله کشورهای اروپایی و آمریکا انجام میشود که البته ساز و کارهای آن متفاوت است.
5) چنین مامورتی در دوران ریاست جمهوری جناب آقای هاشمی هم وجود داشته که حاصل آن تدوین مجموعهها و چاپ مجلداتی شمال سخنرانیهای ایشان بوده است. البته بخش اعظم مواد خام تهیه شده در ادارات کل دفتر رئیس جمهور مشتمل بر سخنرانیها و آثار ایشان به درخواست وی در سالهای گذشته، برای انتشار به موسسه «نشر معارف انقلاب اسلامی» تقدیم شده است.
6) در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی نیز اتفاقا فعالیتها در این راستا بسیار گستردهتر بوده است که نتیجه آن چاپ نزدیک به 300 عنوان کتاب شامل سخنرانیها، پیامها وافکار ایشان (در داخل و خارج کشور) به زبانهای فرانسه، اردو، عربی، انگلیسی، آلمانی، فرانسه و اسپانیولی از سوی انتشارات ریاست جمهوری، وزارتخانه، سازمانها و همچنین چندین انتشارات خصوصی ـ که اسناد قراردادهای آن در اختیار میباشد ـ بوده است. به عنوان مثال، در یکی از جلسات «شورای سیاستگذاری چاپ کتابهای جناب آقای خاتمی» ـ رئیس جمهور وقت ـ مصوب شده که چهار عنوان از این کتابها به سه زبان انگلیسی، فروانسوی و اسپانیولی ترجمه شود و بر این اساس هزینه آن نیز مشخص شده است. (نامه شماره 6614/ح مورخ 24/8/82) جالب اینکه به ابتکار شورای چاپ و انتشار آثار وافکار رئیس جمهور سابق؛ جناب آقای خاتمی، حتی مقالات منتشره در نشریات داخل و خارج کشور درباره ایشان جمعآوری شده که تنها «کتابشناسی» و فهرست مندرجات و مقالات مطبوعات در این دوره (84 ـ 76) بالغ به 12 مجلد میشود. گفتنی اینکه شورای چاپ و نشر آثار رئیس جمهور در گردشکار خود به جناب آقای خاتمی به شماره 1723/114 مورخ 12/5/82 نظر ایشان را نه درباره چاپ کتابهای وی بلکه پیرامون تدوین این کتابشناسی جویا شده که در پینوشت رئیسجمهور وقت آمده است: «اگر مربوط به شخص من بود، به هیچ وجه راضی و حار به این کار نمیشدم، ولی فکر میکنم این کار برای انقلاب و نظام وجامعه لازم است و ذخیرهای تا امروزیان و فرداییان به سهولت بیشتری بتوانند دسترسی به منابعی داشته باشند که در آن، وضعیت جامعه و کشور را در مرحلهای مهم و حساس نشان میدهد.»
7) توضیح اینکه این شوراها از دولتهای گذشته تاکنون نه برخوردار از جایگاهی حقوقی که شانی علمی و پژوهشی و اجرایی داشته و بر کیفیت، تنقیح، تبویت و تدیون اندیشه و آثار روسای جمهور نظارت داشتهاند؛ گو اینکه در ابلاغهای رئیس این شورا از اصطلاح «تعیین» به جای «نصب» استفاده شده است. ضمن اینکه این امر خود مسبوق به مشی رئیس جمهور اصولگرا در پرهیز از تشریفات زائد در دفتر رئیس جمهور میباشد که به دلیل آشنایی ملت بزرگوار ایران و آگاهان حقوق اداری با سیره ایشان بینیاز از برهان میباشد.
8) به غیر از انتشار سخنرانیها و عقاید آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوری ایشان از سوی شورای فوقالذکر (زیر مجموعه دفتر رئیس جمهور وقت) حتی گزارش سفرهای آقای خاتمی که از سوی برخی نویسندگان و خبرنگاران شاغل در روزنامههای همفکر ایشان به نگارش در آمده بود، با تدبیر، نظارت و دستور مساعدت مالی این شورا به صورت کتاب کتاب چاپ شده است.
9) البته در این باره ناگفتنیهای دیگری هم هست که اکنون به مصلحت نمیدانیم آنها را منتشر کنیم، اما وحشت و نگرانی برخی جریانهای سیاسی را از تدوین و انتشار نظاممند و تاثیرگذار مجموعههای موضوعی، سخنرانیها و مکتوبات دکتر محمود احمدینژاد، رئیس جمهور محترم جمهور و مولفههای گفتمانی دولت اسلامی درک میکنیم. گو اینکه انجام به موقع این مطالبه مردم در داخل و خارج از کشور به تبیین، تعمیق و تثبیت بیش از پیش آرمانها و ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) توسط یکی از رهروان صدیق آن امام راحل خواهد انجامید.
یک بام و دوهوای 2 روزنامهی مدعی اصولگرایی |
دو روزنامه مدعی اصولگرایی که با گذشت دو سال از انتخابات ریاست جمهوری (3تیر 84) کماکان در فضای انتخاباتی به سر می برند، درحالیکه نسبت به ابراز احترام رئیس جمهور به معلم 70 ساله کلاس اول خود فریاد "وااسلاما" سر داده بودند، با وجود گذشت یک هفته از انتشار فیلم دست دادن سید محمد خاتمی با دختران ایتالیایی، بصورت ضمنی و آشکارا به تأیید این اقدام پرداخته اند. به گزارش رجانیوز، این دو روزنامه کم تیراژ که ارگانهای نیمه رسمی دو کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری می باشند، با فرض وجود یک رقابت دامنه دار، دچار برخوردهای دوگانه شده اند. روزنامه ی موسوم به حزب الله که تیراژی کمتر از 10 هزار نسخه داشته و بخش عمده ای از آن نیز با توجه به گروه هدف تعریف شده، بصورت رایگان دراختیار ائمه جماعات مساجد قرار می گیرد، پس از آنکه رئیس جمهور در مراسمی به مناسبت روز معلم بر دست معلم 70 ساله خود از روی دستکش بوسه زده بود، از این اقدام با عنوان "اقدام سئوال برانگیز احمدی نژاد" یاد کرد و رفتار رئیس جمهور را در راستای اباحی گری و زمینه سازی برای تکرار ماجرای اندلس دانست! این تحلیل تا چندین روز متوالی از سوی رسانه های خارجی مورد استقبال قرار گرفت و از آن به عنوان اعتراض مطبوعات ایران به رئیس جمهور یاد شد. درعین حال با گذشت یک هفته از انتشار فیلم دست دادن خاتمی با دختران نیمه برهنه ایتالیایی نه تنها این روزنامه هیچ انتقادی در قبال اقدام خلاف شرع و بیّن سید محمد خاتمی بروز نداده بلکه یکی از نزدیکان مدیرمسئول آن در اظهاراتی شگفت انگیز مدعی شد: «استقبال از آقای خاتمی در سفرهای خارجی و نیز مراسم سخنرانی های ایشان به حدّی است که گاه کنترل اوضاع از دست ایشان و اطرافیان خارج می شود و در این مواقع برخی می کوشند با رساندن خودشان به آقای خاتمی به ایشان ابراز ارادت کنند که در مواقعی تصور می شود با آقای خاتمی مصافحه کرده اند. این درحالیست که هیچ فشردگی خاصی در میان استقبال کنندگان خاتمی به چشم نمی خورد و وی با آرامش و توجه کامل با برخی از این دختران به گفتگو نیز می پردازد. از سوی دیگر روزنامه جمهوری اسلامی نیز که با ادعای اصولگرایی و تریبون رسانه ای روحانیون به فعالیت می پردازد و از موضوعات بسیار پیش پا افتاده تر، کوهی علیه مخالفان می سازد، در برابر این اقدام خاتمی نه تنها هیچ واکنش اعتراضی نشان نداد بلکه در ستون "جهت اطلاع" به انعکاس جوابیه پر از تناقض، مؤسسه باران در توجیه موضوع پرداخت. نگاه صنفی مدیر مسئول این روزنامه، موجب شده که طی 2 سال اخیر، رئیس جمهور منتخب ملت مورد اتهامات فراوانی از سوی این روزنامه قرار گیرد. ماجرای "بی ام و" های 300 میلیون تومانی و هواپیمای اختصاصی خریداری شده توسط دولت گذشته، از جمله موضوعاتی بود که این روزنامه در ماههای اول استقرار دولت نهم، کلید زد و حتی پس از مشخص شدن اصل ماجرا نیز از اعتراف صریح به اشتباه و عذرخواهی خودداری کرد. اخبار مرتبط: فیلم دست دادن خاتمی با دختران ایتالیایی |
بعد از جریان بازداشت موسویان به اتهام جاسوسی و همکاری با سفارتخانه های المان و ژاپن و انتقال اطلاعات سری و فوق سری نظام خبرگزاری افتاب چند صباحی را با سکوت پیش رفت تا بزرگان قومش تدبیری بیندیشند پس از ازدی موسویان با رانت برخی چهره های مطرح ان هم به قرار وثیقه ناچیز 200 میلیون تومانی( در حالیکه پس از زمین خواری یکی از بستگان یک شخصیت مطرح سیاسی به ارزش یک میلیارد تومان وثیقه ای دو میلیاردی برای ازادی وی مقرر شده بود و انتقال اطلاعات جرمی به مراتب سنگین تر به حساب می اید) سایت افتاب کم کم زبان به سخن گشود و با انتشار چند خبر و مقاله سراسر توهین امیز به طریقی عالم و ادم را مقصر و موسویان را بی تقصیر معرفی نمود اما در این میان سکوت حسن روحانی از همه جالبتر است وی که موسویان به عنوان دست راست او شناخته شده بود تا کنون هیچ عکس العمل خاصی از خود در این مورد نشان نداده است حتی هاشمی رفسنجانی پس از چند روز به موضع گیری پرداخت و گفت حقیقت در اینده نزدیک مشخص می شود اما حسن روحانی گویا تمایلی برای موضع گیری ندارد شاید هم دارد اما بزرگان قومش دستور به سکوت داده اند و فعلا حضرتشان را روزه سکوت است واجب.
اما چرا سکوت شاید برای انکه نباید جریان زیاد رسانه ای شود و باید به نحوی به فراموشی سپرده شود ؟
که اگر اینگونه باشد گویا خبر هایی است در پشت پرده...
افتضاحات پیش امده در چند ماهه اخیر و پس از تخریب ناجوانمردانه جریان مخالف دولت کار را چندان بر ایشان سخت کرده است که این روزها کمتر وقت می کنند به تخریب بپردازند به همین خاطر و برای گمراه کردن افکار عمومی و انحراف جریان فکری اجتماع از افتضاحات پیش امده نامه هایی مشکوک به نام اقتصاددانان منتشر می شود اما جالب انکه این نامه خودش به یک افتضاح رسانه ای بدل می شود زمانی که پس انتشار نامه 57 اقتصاددان که گویا بسیاری از امضا کنندگان ان از محتوای نامه بی اطلاع بوده اند مقاله 8 اقتصاددان عضو صندوق بین المللی پول در حمایت از فعالیت های اقتصادی دولت منتشر می شود...
انتشار فیلم های مصافحات خاتمی هم از دیگر این افتضاخات بود و تکذیبیه ها البته مفتضح تر...
گویا روزهای سخت تری را باید برای جریان مدعی روشنفکری در انتظار نشست و گویا ایه مکرو و مکرا... است که تعبیر می شود و گویا واقعا یدالله فوق ایدیهم صادق است...
باور کنیم...
اضافات:
عمال استکبار بار دیگر حرمین عسگریین را مورد حملات تروریستی خود قرار دادند خدایشان لعنت کند.
وما همچنان در ارزوی فرج... منبع:http://www.ermineh.blogfa.com/post-47.aspx
حقیقتا با خود عهد کرده بودم که در باب خاتمی مقاله ای ننویسم از آن جهت که ایشان دستش از حکومت و دنیا کوتاه است !
اما رخدادهای اخیر و انتشار عکس خاتمی با آن نسوان غربی و مصافحه گرم وصمیمی ایشان با آنان نکاتی را در ذهنم مجسم کرد که حیفم آمد مشوقان محمد خاتمی و بویژه عکاس دوره گرد و سایر دوستان رسا نه ای اش از آن بی بهره باشند !
محمد خاتمی علیر غم تاکیدات رهبری نظام که فرمودند : مرز روشنفکری اسلامی احکام اسلام است !
به دنبال گفتمانی از اسلام آن هم در بلاد غرب است که هیچ نوع سنخیتی با فرهنگ ملی و اسلامی ما ندارد !
و ما حصل این گفتمان و فرهنگ همین موج رفتار غیر فرهنگی است که در خیا بان های پایتخت و سایر شهر های ایران و به لطف دولت اصلا حات خاتمی شاهد آن هستیم !
معلوم نیست که فرزانه دوران در کدامین مکتبی این قسم از قرائت اسلام را آموخته ؟
پیش از این نیز یکی از دوستان هم فکر ایشان در دانشگاه الا زهر که گویا سید محمد در جریان دیدارش به مصر گفتگویی با ایشان داشته !
فتوایی در خصوص نحوه محرمیت افراد بالغ در محیط کار صادر نمود که موجب حیرت جهانیان شد !
برداشت خاتمی از اسلام و تشیع معجونی از وادادگی در برابر بیگانه (که نمو نه اش را در دوران زمامداری اش فراوان دیدیم ) و تساهل و تسامح در برابر عناصر مزدور و فاسد و جاسوس و بی بند و باری در روابط اجتماعی ( که محصول آن را در اجتماع خود می بینیم !) می باشد و در عر صه اقتصادی علیرغم شعار چپ مداری دوستانش نوعی از اقتصاد دولتی با رویکرد اداره کاپیتالیستی و ملو ک الطوایفی را ارایه کرد !
معلوم نیست در این مجموعه وزین که افکار سید محمد خاتمی را شامل می شود احکام صریح و روشن اسلام چه جایی دارد ؟
و ایشان در چه مر حله ای از حیات خود قصد دارد پا را از حد قو لو لا اله الا الله تفلحوا فراتر نهد !
در شرایطی زندگی می کنیم که تضاد های زندگی در غرب باعث گردیده تا مسلما نان آن دیار به اسلام آن هم از نوع طا لبا نی اش علا قمند شوند و شاهد این ادعا شمار بسیار اتباع کشور های استرا لیا و کانا دا و آمریکا در کادر مر کزی طالبان می باشد که شماری از آنها در جریان اتفا قات چند سال اخیر دستگیر شدند !
این فرقه از اسلام که محمد خاتمی مروج آن شده است هیچ گونه مقبو لیتی در میان مسلمانان غرب ندارد !
پرسش این است که از چه روی سید محمد خاتمی گفتمان خود را به جهان غرب عرضه می دارد ؟
و مشکلات و چالش های جهان اسلام را به یکباره فراموش می کند
گفتمان محمد خاتمی و احسان نراقی و فرح پهلوی !( که البته مورد آخر در خصوص مالکیت گفتگوی فر هنگ ها شکو اییه ای به یو نسکو ارسال کرد !)
در میان جوامع اسلامی همان گونه که پیش از این عرضه شد هیچ گونه مقبو لیتی ندارد !
امروز در جنبش فلسطین برادران ما در حماس حرف اول را می زنند و در همین لحظات غرور آفرین سرزمین غزه در زیر پاهای دلاور مردان حماس است !
در لبنان نیز سلاح مقاومت حرف اول را می زند !
در عراق نیز که امروز گلدسته های مظلومیت اهل بیت همه مارا به جوشش خون در رگ هایی که نفرت از شیا طین غرب را زمزمه می کند فراخوان عمومی داده است !
و امروز عناد قدرت های غربی در حمله به جهان اسلام به جایی رسیده که گفتمان خاتمی حتی در میان قدرت های غربی هم هواداری ندارد !
این گفتمان به شکل آزار دهنده ای مانند یک ویروس عمل میکند !
و قدرت تصمیم گیری را در یک حکو مت اسلامی از بین می برد !
زیرا برای اجرای هر حکم اسلامی باید نیم نگاهی به افکار عمومی غرب و بنگاههای رنگارنگ صهیو نیستی آن داشته باشیم و واضح است که در چنین شرایطی می بایست اجرای احکام اسلامی را به کلی تعطیل کرد !
در براندازی نرم که امریکا در ایران دنبال آن هستند قدرت تصمیم گیری خشن از مسئو لین ذیربط گرفته می شود !
شما در نظر بگیرید که جاسوسی را اعدام نکنند و حد الهی را در مورد دزدان و غارتگران بیت المال اجرا نکنند زنا کاران را رها کنند و شرب خمر را مجازات نکنند ربا هم که در بانکداری ما به لطف حیله و مکر همین عمال مشارکت و سازندگی و با توجیه تورم سالیانه ! مباح است !
زنان و مردان نیز در خصوص مصافحه در معابر عمومی به اقتدای عالم دینی آزاد باشند !
سوال اساسی این است که در چنین شرایطی ماهیت اسلامی نظام که به خاطر آن صدها هزار شهید تقدیم گردیده کجاست ؟
وقت تنگ است !
و راهکار رهایی از این آفت تاریخی آسان!
اگر غیرتمندان نظام لحظه ای به خود آیند ....
تا او چه خواهد ... والسلام
در خبر ها امده بود حجت الاسلام سید محمد خاتمی رییس جهمور سابق جمهوری اسلامی ایران در بازگشت از سفر ایتالیا با چند زن و دختر ایتالیایی مصافحه کرده یعنی دست داده است. فیلم و عکسهای این اتفاق هم موجود است.
سالهاست دیپلماتهای ایرانی در سفر های خارجی از دست دادن با زنها ابا دارند و این جز سیاستهای اصلی جمهوری اسلامی است. اما این رفتار حجت الاسلام خاتمی از چند منظر قابل توجه است.
این تابو شکنی و سنت شکنی این روحانی از تبار سادات بدون شک سخنان زیادی همراه خواهد داشت. اعتراضها و مخالفتها و بدون شک ذوق کردنها و موافقتها در این میان مطرح خواهد شد ، این کار از منظر فقه ایراد دارد یا نه؟ حتما بحث مخالفتهای علما و نظرات پیش خواهد آمد. و نهایتاً بحث پلورالیسم دینی و این حرفها. خوب به یاد دارم حجت السلام خاتمی آن روز که احمدی نژاد بر مسند خدمت بر مردم نشست، در مشهد از روی کار امدن تحجر سخن گفت و خطر ترویج اسلام متحجرانه را گوش زد کرد. حجت الاسلام خاتمی پس از دوران ریاست جمهوری اش ابعاد تازه ای از درونیاتش را برملا کرد از سفر به امریکا و موضع گیریهای عجیبش گرفته و اینک این عمل ...
به یاد دارم آن روز خانم فاطمه رجبی در اعتراض به مواضع غیر اصولی و مخالف ارزشهای انقلاب حجت الاسلام خاتمی درباره اسراییل و شیطان بزرگ و... یادداشتی نوشت و از سکوت حوزه های علمیه در قبال سخنان نسنجیده حجت الاسلام خاتمی گلایه کرد و تلویحا خواستار خلع لباس ایشان شد. آن موقع همگان بر فاطمه رجبی حمله کردند و با بدترین وضع او را به باد انتقاد گرفتند (این را هم بگویم نگارنده خود نیز به بعضی از سخنان خانم رجبی انتقادات جدی دارد). حالا علمای حوزه که برخی در قبال یک فیلم حکم جهاد می دادند اینک چه نظری دارند؟ آیا به لباس روحانیت توهین نشده است؟؟ آیا این عمل که در تمام رسانه های دنیا بازتاب خواهد داشت به اندازه مارمولک ناپسند و دارای اثر مخرب نیست؟ متاسفانه شکستن قبح بسیاری از ناهنجاری ها در دوران تساهل و تسامح آغاز شد و گویا هم اینک نیز به شدت ادامه دارد.
دوم اینکه سوال این است آیا حجت الاسلام خاتمی نمی دانست این عمل او بازتابهای منفی زیادی در ایران خواهد داشت؟؟ مسلما اری می دانست و شاید به منظور پیش کشیدن همین بحثها چنین کاری نموده است.
حالا اینجاتکلیف ما چیست ؟ اگر اعتراض کنی به تخریب حجت الاسلام خاتمی متهم میشوی و لابد خواهند گفت مگر احمدی نژاد دست معلمش را نبوسید؟ مگر مشایی در مجلس رقص شرکت نکرد؟ و اینگونه فقه اسلامی بازیچه جریانات سیاسی می شود. اصلا نمی خواهم به بحث صدور انقلاب و اینکه ایران ام القرای جهان اسلام است اشاره کنم لابد حجت الاسلام خاتمی باصطلاح مبتکر گفتگوی تمدنها با این کار خواسته جلوه رحمانی اسلام را به نمایش بگذارد.
به هر حال آن روز اگر فاطمه رجبی نا به جا سخن گفت حال باید پرسید تا کجا باید در برابر اهانتها و اعمال سخیف افرادی مثل حجت الاسلام خاتمی و حجت الاسلام ابطحی و ... سکوت کرد؟
امیدوارم این فیلم واقعی نباشد وگرنه ایشان که بعنوان روحانی هشت سال بر کشور حکومت کردند چه جوابی دارند در برابر مردم بدهند ؟! (این هم یه فیلم ساختگی دیگر این بار حجت الاسلام خاتمی و یک دختر ایرانی اینجا کلیک کنید)
(این قدر گفتم حجت الاسلام تا ببینم به کسی بر می خوره یا نه؟ آیا واقعا اینان حجت اسلامند؟؟)
اما توضیح دفتر حجت الاسلام خاتمی و اقای صادق خرازی در این باره خواندنی و عجیب و دوپهلو است:
جوابیه دفتر
در حرمت لمس بدن نامحرم بدون ستر و مانع تردیدی نیست و نیز در اینکه در شرع انور حرمت و وجوب اوّلی به عنوان ثانوی تا بقاء عنوان میتواند مرتفع شود تردید نباید کرد. ولی آنچه با تصویر پردازی مشکوک (؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!)، با غرض یا هر انگیزه دیگر، نشر یافته تا مصافحه آقای (حجت السلام) خاتمی را با اجنبیه القاء (؟؟؟!!!!) کند عملی خلاف شرع و اخلاق است که تکذیب میشود. (یک بار دیگر این تصویر مشکوک را ببینید)
توضیحات صادق خرازی
سید صادق خرازی مشاور حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی دست دادن وی با برخی بانوان در سفر ایتالیا را رد کرد و گفت: بنای آقای (حجت السلام) خاتمی به هیچ وجه دست دادن با زنان نیست و ایشان ضوابط و اصول شرعی و عرفی را در سفرها و ملاقات های خود همیشه و همواره رعایت کرده است.
خرازی در واکنش به انتشار برخی گزارش ها و تصاویر درباره صف بدرقه ایشان در یکی ازسخنرانی ها در ایتالیا اضافه کرد: استقبال از آقای (حجت السلام) خاتمی در سفرهای خارجی و نیز مراسم سخنرانیهای ایشان به حدّی است که گاه کنترل اوضاع از دست ایشان و اطرافیان خارج میشود و در این مواقع برخی می کوشند با رساندن خودشان به آقای(حجت السلام) خاتمی به ایشان ابراز ارادت کنند که در مواقعی تصور (؟؟؟؟) می شود با آقای (حجت السلام) خاتمی مصافحه کرده اند. این در حالی است که اصولا آقای (حجت السلام) خاتمی به علت ازدحام جمعیت (؟؟؟؟؟؟؟) متوجه برخی تماس ها نمی شوند.خرازی در عین حال حساسیت های علاقه مندان آقای خاتمی را ستود و اطمینان داد که آقای (حجت السلام) خاتمی همواره آداب و رسوم و هنجارهای جمهوری اسلامی ایران که قلبا به آنها باور دارد با دقت رعایت و ملحوظ می دارند.
خرازی در پایان گفت: البته از برخی از شگردهای تصویری(؟؟؟؟؟؟خوب است فیلم بردار یا مونتاژگر این فیلم خودش را به هالیوود معرفی کند) و نیز بداخلاقیهایی که آقای (حجت السلام) خاتمی سال هاست با آن روبرو بوده نباید غافل شد و افکار عمومی کاملاً دریافته اند این روش ها برای تخریب شخصیتهای بلندمرتبه کشور جایی ندارد. (ان شاء الله گربه است)
منبع: احسان آیتیhttp://sina12.parsiblog.com/