شهادت خانم مائوریتزا(زن ایتالیایی که خاتمی با او دست داد) علیه دروغگویی خاتمی!
آدرس عکس: http://i7.tinypic.com/4lj5g94.gif |
به اون دختره بدجوری زل زده بود بی...حیا
مائوریتزا می افزاید:« من به کنفرانس خاتمی رفته بودم زیرا می بینم که رئیس جمهور سابق ایران نقطه مهمی ارتباطی میان دو جهان متفاوت است و از آنچه اتفاق افتاد متاسفم . فکر می کنم که یک مسئله برای هیچ ایجاد شده باشد. یک مسئله مربوط به آنها که نمی خواهم وارد آن شوم.» گفتنی است پس از انتشار فیلم دست دادن خاتمی با چهار زن ایتالیایی در برخی سایت های داخلی و خارجی، دفتر رئیس جمهور سابق چنین موضوعی را تکذیب کرد.
|
نقدی گذرا بر خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1363 در تمام کتابها، خاطرات روزانه آقای هاشمی ثبت شده است. این که در بحرانهای لحظهای سالهای آغازین انقلاب و داشتن مسؤولیتهای متعدد، چگونه این «روزنگاری»های نیازمندِ «فرصت و فراغت» توسط شخص ایشان جمعآوری گردیده است، شگفتآور است.به هر حال با توروق گذرای کتاب، نکاتی در خور ارائه برای مردم وجود دارد. مردمیکه یا امکان خریدن کتاب را با قیمت 7000 تومان ندارند و یا فرصت مطالعه آن را! چند نمونه کوچک و در خور تأمل عیناً از متن کتاب قابل توجه است: رضا هاشمیان عموزاده و علی شریفیان، همشیرهزاده که در لیبی تحصیل میکند، آمدند. رضا برای گرفتن بورس تحصیلی برای آلمان شرقی کمک میخواست. تمام روز در منزل بودم. مطالعه و استراحت داشتم. بچهها به «آبعلی» رفتهاند. در منزل تنها ماندم. در منزل ماندم. استراحت و مطالعه کردم. مهدی و یاسر برای یادگیری اسب سواری رفتند4. شنبه 11 اسفند: اول شب آقای دکتر ولایتی آمد درباره سفر آیندهام به ژاپن و چین مذاکره کرد. همچنین گفتم: نظر من این است که در صورت پیروزی در عملیات، امام دستور بدهند که شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر شوروی» از موضع قدرت، حذف شود. ـ ممنوع شدن ائمه جمعه از عضویت در حزب توسط حضرت امام (ره) ـ ممنوعیت افراد بسیج از عضویت در حزب که با تعبیر نویسنده کتاب، این دو کار حزب را لاغر میکرد و کارایی و اعتبار حزب را کاهش میداد. بدین ترتیب میتوان به روشنی «تضاد»، «تقابل» و «مخالفت صریح» حزبگرایی و حزبسازی و پافشاری بر تحزب به معنای «پایه دمکراسی» را با خط، مرام و مشی تئوری و عملی حضرت امام سلامالله علیه دید. در نتیجه آقایان هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، کروبی و حتی عسکر اولادی و دیگر مدعیان همسویی، همگرایی و نزدیکی حتی عاطفی با امام رحمت الله علیه چگونه با حزبسازی و حزبگرایی به مصاف با آن حضرت برخاستهاند؟! علاوه بر آنکه احزاب مورد نظر این افراد شامل لیبرالها، سوسیال دمکراتها و مسلمانان تغییر ایدئولوژی داده «کارگزاران» و «دگراندیشان» مشارکت و ملحدان از هر فرقه و گروه میشود. ـ تأکید هاشمی بر آمار و ارقام گزارشات اقتصادی توسط مراکز رسمی دولت و نفی هرگونه تحلیل و گزارش اقتصادی و غیر آن ـ نهی کامل جامعه مدرسین از مخالفت با گزارشهای رسمی دولت در مورد مسایل اقتصادی، با این توضیح که: «مخالفت با آمارهای دولتی، مسؤولان سطح بالای جمهوری اسلامی را متهم به «دروغگویی و اغوا کردن» میکند. ـ تذکر تأکیدی آقای هاشمی به جامعه مدرسین، به عنوان منتقدان برنامههای اقتصادی دولت و مخالفان با آمار ارائه شده از سوی هاشمی و غیرواقعی خواندن آن با این عبارت که: «مشاوران شما عینک تیره سوء ظن به مسؤولان اجرایی به چشم زدهاند.» ـ توصیه هاشمی به جامعه مدرسین مبنی بر «تشویق دولت در اقدامات اقتصاد دولتی و جلوگیری از اختلافها برای خلع سلاح مخالفان.» ـ تأکید تصریحی هاشمی به این که «هدف من حمایت از محرومان و جلوگیری از برداشتهای کاذب و بیمورد مالاندوزان و سودپرستان است که در این روزها ممکن است به فکر افتاده باشند که در آینده به اسم آزادی اسلامی، منابع ثروت مردم و جامعه خوان یغمای آنهاست.» |
پشت پرده حمایت عربها از صفایی فراهانی!
«صفایی فراهانی به عضویت کمیتهی فنی فیفا درآمد»، «رییس کمیتهی انتقالی، نایب رییس کمیتهی مسابقات AFC شد» این خبرها در طی چند روز گذشته در حالی اعلام شد که بسیاری از اهالی فوتبال از حمایت سرسختانه «محمد بن همام» از او تعجب نکرده اند.گفته میشود، ارتباط ویژه صفایی فراهانی عضو شورای مرکزی حزب مشارکت با «بن همام»، رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا، موجب شراکت اقتصادی این دو در یک شرکت چند ملیتی در قطر شده است.
«استراتوس» نام شرکتی چندملیتی است، که این دو نام در مجموعه شرکای آن دیده میشوند، صفایی فراهانی معاون وزارت اقتصاد دولت گذشته که عضو هیأت رئیسه این شرکت میباشد و بخشی از فعالیتهای اقتصادی خود در خارج از کشور را در حالی در این شرکت چند ملیتی دنبال میکند که «بن همام» نیز پاره ای از فعالیت های اقتصادی خود را در این شرکت متمرکز کرده است.گرچه هنوز منابع تأمین سرمایه گذاری صفایی فراهانی در این شرکت مشخص نشده ولی گفته میشود معرفی صفایی فراهانی برای عضویت در کمیته فنی فیفا و نیز عضویت در کمیتههای AFC نیز در چارچوب همین ارتباطات ویژه صورت گرفته است. در واقع این شرکت چندملیتی عامل پیوند صفایی فراهانی و بن همام است. در این میان، انتخاب صفایی فراهانی برای ریاست بر کمیته انتقالی فدراسیون فوتبال نیز از همین ارتباطات ویژه وی با «بن همام» بیش از پیش ظهور و بروز پیدا میکند.
به همه این مسائل باید کمک چندصد هزار دلاری صفایی فراهانی برای انتخاب «بن همام» به ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا در زمان ریاست وی بر فدراسیون فوتبال ایران را نیز اضافه کرد. یعنی امروز «بن همام» در حال جبران زحمات صفایی فراهانی در دستیابی وی به ریاست بر فوتبال آسیاست.نکته دیگر اینکه گره خوردن فعالیتهای اقتصادی صفایی فراهانی با توجه ویژه احزاب همفکر وی به ورزش به ویژه فوتبال بیانگر تلاش دو حلقه ای این احزاب برای حضور در انتخابات آتی مجلس است. تأمین منابع مالی و نفوذ در لایههای مختلف اجتماعی - ورزشی دو حلقه یاد شده هستند. منبع: http://sharifnews.ir/?23459
گرایشات مشکوک در قالب نقد ورزشی!
روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه امروز ۱۱ مرداد ۸۶ خود با اشاره به تحلیلهای مغرضانه ای که این روزها به طور همامنگ از رادیوهای بیگانه، برخی روزنامهها و برخی برنامههای صداوسیما در مورد ناکامی تیم ملی فوتبال کشورمان ارائه میشود نوشت: «در این دوره و زمانه نمیشود با تمسک به امام زمان(عج ) و امام حسین (ع )و بردن تیم ملی به سفر زیارتی مشهد بر جهانیان پیروز شد.» صدای آمریکا با بیان مطلب فوق به تفسیر علت ناکامی تیم ملی کشورمان در صعود به دور نیمه نهایی مسابقات جام ملتهای آسیا پرداخت. علاوه بر رادیو آمریکا برخی از رسانههای ضدانقلابی خارج از کشور نیز با تحلیلهای مشابه به این موضوع پرداختند و نقطه مشترک در اغلب این به اصطلاح تحلیلهای ورزشی! زیر سؤال بردن اعتقادات اسلامی بود که از آنان بعید نبوده و نیست.
اما گفتنی است که برخی از روزنامهها و نیز برخی از برنامههای تفسیر ورزشی صداوسیما با انتقاد از ایرانی بودن مربی تیم ملی فوتبال کشورمان تحلیلهای کم و بیش مشابهی با رادیوهای بیگانه و ضدانقلابیون تابلودار ارائه دادند! با این تفاوت که بیگانگان به مظاهر دینی بازیکنان و داخلیها به ایرانی بودن مربی تیم اعتراض داشتند! و حال آن که هرچند بررسی کارشناسانه علل ناکامی تیم ملی ضروری است ولی به نظر میرسد تفسیرهای مشابه بیگانگان و برخی از رسانههای داخلی- و متاسفانه صداوسیما- قبل از آن که رنگ و بوی تفسیر کارشناسانه داشته باشد، سمت و سوی مرموز و مشکوک و صد البته غیرورزشی دارد! منبع:http://sharifnews.ir/?23449
شکست جشن سیاسی اصلاح طلبان یزدی درپوشش جشن میلاد امام جوادعلیه السلام
به گزارش خبرنگار بازتاب برنا یک هفته است تبلیغات سنگین و بی سابقه ای از سوی گروههای اصلاح طلب برای حضور سید محمد خاتمی در شهر یزد و شرکت در مراسم جشن میلاد صورت گرفته است! ارسال پیام های دعوت به تلفن همراه غالب مشترکین استان یزد، نصب بیلبوردهای بزرگ تبلیغی و پارچه های بزرگ در حساس ترین نقاط شهر، پخش اطلاعیه در نمازجمعه یزد و دعوت گسترده مردم و اعلام میزبانی یار دیرین امام(ره) یعنی امام جمعه، با صحنه گردانی عملی سفید استاندار سابق و عضو ارشد مشارکت استان یزد و با تشکیل ستاد استقبال مردمی(!) انجام گردید. این حجم وسیع تبلیغات که با هزینه های میلیاردی و با مرکزیت محل مراسم یعنی مسجد حظیره و آن هم بعد از نماز مغرب و عشاء که غالب مردم فراغت دارند و از هوای گرم خبری نیست، نتوانست حتی یک درصد مردم شهر یزد را به سوی خود بکشاند(!؟) از سوی دیگر بسیاری از شرکت کنندگان نیز از نیروهای اصول گرا بوده که با انگیزه های متفاوت در این مراسم شرکت کرده بودند. پارک ماشینهای مدل بالا اطراف مراسم و حضور مشارکتی هایی که از استانهای دیگر سراسیمه آمده بودند و کنترل مراسم توسط میلیشیای مشارکت گویا نشان از مردمی بودن این جشن سیاسی داشت(!!) این مراسم مشترک بین امام جمعه و سفید نشانی دیگر از پیوند ناگسستنی حزب مشارکت با امام جمعه یزد می باشد. اگر چه آقای صدوقی به سفر عمره رفته بود(!) اما این جشن سیاسی با خیر مقدم مناقب امام جمعه موقت و سفید از سوی حزب مشارکت آغاز گردید. جشن با عنوان میلاد امام جواد علیه السلام تبلیغ گردید ولی ابتدا با سروده ای مضحک مدیحه سرایی از خاتمی شد و سپس خاتمی هم چیزی که نگفت از امام جواد علیه السلام بود.(!) این هم شیطنتی دیگر از سوی اصلاح طلبهاست که ایمان مذهبی مردم را وسیله ای برای رسیدن به امیال خود قرار می دهند(!؟) منبع:http://baztabb.parsiblog.com/
|
دارالعباده یزد دارالمئومنین کاشان و خاتمی / فاطمه رجبی سفرمحمد خاتمی به دارالعباده یزد و دارالمؤمین کاشان در سیزدهم رجب، مایه شگفتی بسیار میشود، و این پرسش طبیعی را پیش میآورد که آیا شهرهای یزد و کاشان که در دوران طاغوت هم به دارالعباده و دارالمومنین مشهور بودند، امروز در بستر سیاسیکاری اصلاحطلبانه نزول یافتهاند؟! سخن روشنتر و رساتر آنکه، محمد خاتمی پس از 8 سال حاکمیت اصلاحطلبی با مبنا و انگیزه و هدف دینستیزی و فرهنگسوزی، در دوران جدید شگرد دیگری را پیش گرفته است. وی که متأسفانه هنوز لباس روحانی بر تن دارد، در حالی که با چماق 8 ساله ریاستجمهوری خود مدام بر فرق ملت کوبید که: "اندیشهای که رأی نیاورده حق نظر ندارد، و باید به اراده مردم تمکین کرد." امروز نه تنها رأی دینمدارانه مردم را بر نمیتابد، بلکه شتابزده و نابردبارانه با دورهگردیهای مشکوک خارجی و سفرهای پر مسأله داخلی در پی اغراض سیاسی است. سؤال این است که محمد خاتمی دارای چه جایگاهی است؟ روحانی است؟ با کدام تحصیلات و وجههی حوزوی؟ کدام مبنا و باور دینی؟ کدام رفتار و گفتار مذهبی؟ آیا صرف داشتن لباس روحانی، میتواند او را یک روحانی صاحبنفوذ در میان دینداران یا بیدینان معرفی کند؟ آیا فریاد 8 سالهاش مبنی بر "شکست دین در تقابل با آزادی" که عملا هم به انجام آن همت گماشت، از کدام ذهن پاک خواهد شد؟ آیا منابع مالی نامعلوم داخلی و خارجی و البته بیپایان او که هزینه سرسامآور، کردارهای سیاسی ـ حزبی و سفرهای مارکوپولویی و قبیلهایاش را تأمین میکند، میتواند مایه نفوذ و آبروی دینی یا سیاسی برای او باشد؟ آیا انجام عمل حرام وی در دست دادن با زنان در ایتالیا که علاوه بر فیلم، تصاویرش در روزنامه کیهان درج گردید. مؤید روحانیت، دینداری و شایستگی و صلاحیت اوست؟ آیا خاتمی یک دانشگاهی است؟ با کدام مدرک علمی؟ آیا تکرار گفتههای دینستیزان قرن 18 اروپا مؤید دانشگاهی بودن اوست، یا نوشتن کتابی غربگرایانه که تایید استاد مارکسیست اخراجی را پشتوانه دارد. آیا گفتوگوی تمدنهایش که یک سر آن عطاء ا... مهاجرانی است با رسواییهای اخلاقی و سیاسس، سر دیگرش در دکترای افتخاری خاتمی در انگلیس و دست دادن او با زنان در ایتالیا، و سجده کردن بر کاخ سفید با اهدای ویزای اعضای و خدمات تشریفات کاخ سفید به وی، میتواند جایگاه معتبر سیاسی و یا علمی برایش ایجاد کند؟ آیا اعترافات هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش در «براندازی نرم» توسط اصلاحطلبان حاکم و نام بردن از افراد مؤثر و مسؤول دولت خاتمی ـ که البته به یمن وجود ضرغامی سانسور شد ـ دستمایهی «خاتمی» در سفرهایش میباشد؟ به هر حال خاتمی با تئوری و عمل دینستیز آشکارا اعلان داشته میدارد که التزام اعتقادی و عملی به اسلام ندارد. این مهم عملا به انجام رسیده گرچه جامعه روحانیت نسبت به آن متأسفانه با اغماض نگریست. و دادگاه ویژه روحانیت در خلع لباس او و حتی احضار و محاکمهاش تقصیرکار باقی ماند. اما از این به بعد سفرهای خاتمی به هرکجا میتواند باشد و با هر منبع مالی حمایت شود. واشنگتن یا تلآویو، لندن یا ... . اما در ایران و در میان مردم دینمدار، وطندوست و غیرتمند و با فرهنگ چرا؟ حال پرسش آن است اصلاحطلبی برانداز، دستوری و هدفمند، با کدام نگاه و غرضورزی و برآورد، شهرهای مؤمنپرور «یزد» و «کاشان» را آن هم در شب میلاد امیر عدل، مولای متقیان و افضل مخلوقات پس از پیامبر خاتم صلیالله علیه و آله و سلم میدان جولان «خاتمی» میکند؟ آیا شکستن قبح انجام عمل حرام آن هم در لباس روحانیت، چنین هزینهای را میطلبد؟ آیا فرهنگستیزی بیسابقه محمدخاتمی باید با ملعبه کردن آبروی مردم یزد یا کاشان استمرار یابد؟ به هر حال بر مردم یزد و کاشان است که این میهمان خود خوانده را در نحوة میزبانی متوجه اعمال فرهنگسوز خود کنند، و به او یادآور شوند که به همان سفرهای آمریکا و انگلیس و فرانسهاش اکتفا کند، و دست از سر مردم مؤمن ایران اسلامی بردارد. آیا در شهرهای ایران امکان دست دادن با زنان برای او....! منبع:http://www.fatemehrajabi.com/view_news.asp?id=174 |
درباره جورج سوروس چه می دانیم؟
به دنبال پخش اعترافات تامل برانگیز هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو و کیان تاجبخش که حرکتی ناتمام اما ارزشمند از صدا و سیما بود(1)، جای این سوال باقی است که واقعا فردی که مکرر از او نام برده می شد یعنی جورج سوروس (2) کیست و چه می کند؟ موسسات ذیل نظر او چه فعالیت هایی انجام داده اند و...
از آنجا که منابع فارسی در این خصوص ناچیز است در این نوشتار مختصرا به این موضوع خواهیم پرداخت. بخشی از آنچه طرح می شود با استناد به سایت رسمی موسسه جامعه باز (open society institute) خواهد بود و منعکس کننده مطالب مندرج در این سایت که تحت عنوان معرفی نامه جورج سوروس در صفحه About OSI موجود است. (3) بقیه منابع و مدارک و نیز اصطلاحات به کار رفته به نوبه خود در پی نوشت ها مورد اشاره قرار خواهد گرفت.
جورج سوروس یک یهودی مجارستانی است که نامش این روزها برای اغلب سیاستمداران و خصوصا دولتمردان نا آشنا نیست. کسی که ذیل پرچم کمک های بشر دوستانه، بسط دموکراسی و آزادی بیان زمینه های ایجاد انقلاب های مخملی و نیز تغییرات یا چالش هایی در ساختار دولت ها ایجاد می کند. سوروس در کودکی با دشواری هایی روبرو می شود که شخصیتش را آماده گام های بلند می کند. با اندیشه های کارل پوپر انس می گیرد و تلفیقی از تفکراتش را با اندیشه های او به عنوان یک تئوری عملیاتی در دستور کار قرار می دهد. در واقع او هم یک مغز فعال است و هم یک مجری ماهر که البته در راه مقاصد خویش گام برمی دارد.
جورج سوروس موسس و مدیر شبکه ای از موسسات به اصطلاح خیریه و بشر دوستانه، پدید آورنده ایده جامعه باز(4) دموکراتیک با محوریت قانون، اقتصاد بازار(5)، حکومت پاسخگو، آزادی مطبوعات و حامی حقوق بشر است.
سوروس در آگوست 1930 در شهری با نام بوداپست(6) در مجارستان متولد می شود. پدرش جزو اسرای جنگ جهانی اول است که سرانجام به روسیه می گریزد تا بتواند بار دیگر خانواده اش را در مجارستان ملاقات کند. سوروس 13 سال دارد که ارتش آلمان نازی مجارستان را تصرف می کند و یهودیان را تبعید می نماید. تجارت ارز در بازار سیاه منبع درآمدی او در این دوره است. جورج جوان در سال 1946 می تواند با شرکت در همایش بین المللی زبان اسپرانیو که در کشور سوئیس برگزار می شد، فرار کند. در سال 1947 به انگلستان مهاجرت می کند و با کار در راه آهن به عنوان باربر و نیز در رستوران به عنوان خدمتکار تلاش می نماید تا هزینه های مالی خویش را فراهم آورد. جورج سوروس در سال 1952 از دانشگاه اقتصاد لندن فارغ التحصیل می شود.
سوروس در دانشگاه اقتصاد لندن بود که آشنایی نسبی با کارهای کارل پوپر فیلسوف مشهور به دست آورد و تفکر جامعه باز پوپر توانست تاثیر به سزایی در نوع نگرش و تفکر او بگذارد. در واقع تجربه سوروس از نازیسم و کمونیسم او را مجذوب نقدهای پوپر نسبت به نوع اداره کشور با حکومت های مقتدر مرکزی(8) کرد. جامعه باز تنها در صورتی می توانست رونق بگیرد که حکومت های دموکراتیک بنا نهاده شده باشند، آزادی بیان وجود داشته باشد، عقیده های گوناگون امکان بروز و ظهور داشته باشند و حقوق فردی مراعات شده باشد و او هم در همین راستا گام برداشت.
در سال 1956 سوروس به آمریکا مهاجرت کرد و تا سال 1963 در نقش یک تحلیلگر و تاجر فعالیت کرد. در طول این دوره ایده های پوپر را با تئوری های خویش وفق داد و قاعده ای برای توصیف نسبت بایدها و واقعیات طراحی کرد. قاعده ای که بتواند برای پیشگویی روند آتی مورد استفاده قرار گیرد. تئوری های عملیاتی سوروس وی را به این نتیجه رساند که توانایی بیشتری در تجارت و بازرگانی دارد تا فلسفه. او از طریق صندوق سرمایه گذاری بین المللی که خود تاسیس کرده بود توانست از نظر مالی موفقیت های چشمگیری کسب کند. در سال 1967 یک سازمان را بنا نهاد و در سال 1973 شرکتی خصوصی ایجاد کرد که مکمل بخش قبل بود.
بعدها جورج با خرید و فروش ارز پول هنگفتی به دست آورد؛ به گونه ای که در 16 سپتامبر 1992 که از آن به عنوان چهارشنبه سیاه (8) یاد می شود توانست با فروش پوند بریتانیا و خرید مارک آلمان یک میلیارد دلار سود کند. به همین خاطر است که او را به عنوان مردی که توانست بانک های انگلیس را به زانو درآورد می شناسند. (9) در سال 1997 هم ماهاتیر محمد نخست وزیر مالزی سوروس را متهم کرد که بر آن است تا پول مالزی را بی ارزش کند. (10)
سوروس موسسه جامعه باز (11) را در سال 1979 در نیویورک ایجاد کرد. امروزه او شبکه ای از این قبیل موسسات را در سرتاسر اروپای مرکزی و شرقی، شوروی سابق و اوراسیای مرکزی و همچنین آفریقای جنوبی، گواتمالا و ایالات متحده و... دارد. (12) او همچنین کتاب هایی نیز در زمینه های مختلف سیاسی اقتصادی چاپ و منتشر کرده است. او همچنین موسساتی چون بنیاد ملی برای دموکراسی (13) و موسسه خانه آزادی(14) را نیز زیر نظر دارد.
1- ای کاش اعترافات کامل نمایش داده می شد تا هم نسبت برخی عناصر داخلی با خارج از کشور شفاف شود و هم ابعاد دیگر ماجرا
2- George Soros
4- Open Society
5- Market Economises
6-
7- Totalitarianism
8- Black Wenesday
9- http://en.allexperts.com/e/g/ge/george_soros.htm
11- Open Society Institute
12- کتاب جورج سوروس و انقلاب های مخملین – چاپ انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران – ص11
13- National Endowment for Democracy
14- Freedom House – آدرس اینترنتی: http://www.freehaleh.org
منبع: وبلاگ محراب اندیشه http://mehrabeandishe.blogfa.com/post-61.aspx
بازتاب و مستند «به اسم دموکراسی»
«به اسم دموکراسی» نام مستندی بود که طی روزهای چهارشنبه وپنج شنبه هفته گذشته از سوی صدا وسیما پخش شد و در این راستا برخی از رسانههای خارجی با جنجال آفرینی حتی قبل از پخش این فیلم آن را دروغ ایرانیان خوانده بودند وادعا کردند آنها تحت فشار سخن گفته اند که جای سوال داشت که چگونه آنها تلاش دارند فیلم ندیده را تکذیب کنند. از سوی دگر روزنامههای زنجیره ای دوم خردادی که در بدو ورود هر مقام بین المللی به ایران از آنها در مورد تکلیف این سه نفر سوال میکردند و در هر کنفرانس خبری یکی سوالات خود را به این موضوع اختصاص میدادند در اقدامی هماهنگ سکوت اختیار کردند ولی سایت بازتاب وابسته به محسن رضایی تلاش نمود هماهنگ با رسانههای بیگانه به این موضوع بپردازد. سایت بازتاب چرا همچون رسانههای بیگانه از پخش این فیلم ناراحت است؟
حاجی بابایی: پشت پرده سایت بازتاب باید مشخص شود
حمید رضا حاجی بابایی گفت: پخش این فیلم واقعیتی است که وجود دارد و در مورد رسانههایی که با هدف خاصی به این برنامه تاخته اند باید پیگیری کرد که از کجا تأمین میشوند و هدفشان چیست و چه کسانی پشت پرده آنها هستند و باید مردم را مطلع کرد تا اهداف و اغراض این اشخاص را متوجه شویم در مورد سایت بازتاب هم باید پیگیری شود تا هدفش مشخص شود.
حمید رضا حاجی بابایی نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با سپهر افزود: زمانی که جاسوسان آمریکایی در ایران دستگیر شدند برای ما روشن بود که جار و جنجالی تبلیغاتی علیه ایران زیاد میشود و این نشان دهنده این است که نیروهای وزارت اطلاعات و نیروهای امنیتی با اقتدار در اداره و کنترل بسیار موفق هستند.عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی در ادامه افزود: آمریکا تلاش دارد با این به اصطلاح انقلاب ها اهداف خود را در جهان به پیش ببرد ولی شکست سنگین تری میخورد و به دنبال آن با ایجاد جار و جنجال در دنیا همه چیز را به نفع خود تغییر دهد ولی این واقعیت را در دنیا همه میدانند.
وی در ادامه در مورد ایجاد تشکیک در برنامه «به اسم دموکراسی» از سوی برخی رسانههای داخلی گفت: این مسائل روشن و مبین است چرا که بر اساس اعترافات خودشان لب به سخن گشوده و واقعیت را گفته اند و اگر کسی اینها را نادیده بگیرد چشمان خود را بر حقایق بسته است.وی در ادامه افزود: وقتی رسانههایی با هدف خاصی به این برنامه تاخته اند باید پیگیری کرد که از کجا تأمین میشود و هدفشان چیست و چه کسانی پشت پرده آنها هستند و باید مردم را مطلع کرد تا اهداف و اغراض این اشخاص را متوجه شویم در مورد سایت بازتاب هم باید پیگیری نماییم تا هدفش مشخص شود.
یحیوی: کسانی که متضرر شده اند، ناراحت هستند
سید محسن یحیوی گفت: کسانی که مشغول ایجاد تشکیک در فیلم «به اسم دموکراسی» هستند حتماً از پخش فیلم متضرر شده اند. سید محسن یحیوی نماینده مردم بروجرد در مجلس شورای اسلامی گفت: کسانی که مشغول ایجاد تشکیک در فیلم به سوی دموکراسی هستند حتماً از پخش فیلم متضرر شده اند.سید محسن یحیوی نماینده مجلس شورای اسلامی در مورد پخش فیلم «به اسم دموکراسی» در گفتگو با خبرنگار سپهر گفت: این فیلم نمایش دهنده تلاش بی وقفه و شبانه روزی نیروهای خدوم وزارت اطلاعات میباشد و چشمان بسیاری را به نقشههای دشمنان این ملت باز کرد.وی در ادامه افزود: بسیاری از کسانی که دشمنی آمریکا با ایران را خواب و رؤیا تصور میکنند امیدوارم با تماشای این فیلم به اشتباه خود پی ببرند.
یحیوی در مورد اظهار نظر رسانههایی چون سایت بازتاب در مورد «به اسم دموکراسی» گفت: همیشه افرادی هستند که برای هر مطلبی دلیلی بیاورند که ابراز وجودی نمایند و یا اینکه این مسائل بیان شده به نفعشان نیست و برای آنها ضرر و زیان دارد و لی باید این واقعیت را بپذیرند.
وی با تشکر از صدا و سیما برای پخش این فیلم گفت: پخش این فیلمها جهت آشنایی مردم با کسانی که میخواهند به کشور ضربه بزنند خوب است و دست کسانی که تا به حال از این افراد حمایت میکرده اند برای مردم باز میشود.
منبع: سپهرنیوز شناسه: 5683 http://www.sepehrnews.ir/?p,5683
موسی قربانی: برخی سیاستهای سایت بازتاب امنیت ملی را مخدوش میکند