خاتمی نیوز- نقدهایی در جستجوی فهم و اصلاح

بهبوداوضاع جهان درگرو برخوردفعالانه ونقدمتعهداست.شعاراصلاح طلبی رابرخی دادندولی درعمل...

خاتمی نیوز- نقدهایی در جستجوی فهم و اصلاح

بهبوداوضاع جهان درگرو برخوردفعالانه ونقدمتعهداست.شعاراصلاح طلبی رابرخی دادندولی درعمل...

جناب خاتمی!دروغگودشمن خداست!خدا بوسیله زن ایتالیایی هم رسوامیکند

شهادت خانم مائوریتزا(زن ایتالیایی که خاتمی با او دست داد) علیه دروغگویی خاتمی!

آدرس عکس: http://i7.tinypic.com/4lj5g94.gif

جهان نیوز:
 زنی ایتالیایی که بر اساس یک فیلم منتشره در برخی سایت ها ، با سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران دست داده است ، در مصاحبه ای چگونگی رو در رو شدن خود و دخترش با خاتمی و دست دادن با او را تشریح نمود و از اینکه این اتفاق موجب ایجاد جنجال شده ابراز تاسف کرد. به گزارش سرویس بین الملل «جهان» خانم مائوریتزا 51 ساله و از فعالان صلح در مصاحبه با روزنامه کوریره دلاسرا تصریح می کند که او با خاتمی دست داده و دخترش نیز که در کنارش بوده همین کار را کرده است. وی می گوید: «من در قسمت خروجی منتظر ماندم تا وی نزدیک شود ، سپس دستم را مودبانه و به طور عادی دراز کردم تا با او دست دهم. این حرکتی عادی و مودبانه بود و من هرگز فکر نمی کردم که این دست دادن بتواند عکس العملی این چنین ایجاد کند. من هرگز نشنیده بودم که که طبق قوانین اسلامی تماس دست مردان با زنان ممنوع است.»

به اون دختره بدجوری زل زده بود بی...حیا

 مائوریتزا می افزاید:« من به کنفرانس خاتمی رفته بودم زیرا می بینم که رئیس جمهور سابق ایران نقطه مهمی ارتباطی میان دو جهان متفاوت است و از آنچه اتفاق افتاد متاسفم . فکر می کنم که یک مسئله برای هیچ ایجاد شده باشد. یک مسئله مربوط به آنها که نمی خواهم وارد آن شوم.» گفتنی است پس از انتشار فیلم دست دادن خاتمی با چهار زن ایتالیایی در برخی سایت های داخلی و خارجی، دفتر رئیس جمهور سابق چنین موضوعی را تکذیب کرد.

منبع: http://jahannews.ir/pages/view.php?id=7372

تحریف مواضع انقلابی حضرت امام(ره) توسط هاشمی رفسنجانی

 

نقدی گذرا بر خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1363

«کتاب به سوی سرنوشت» خاطرات سال 1363 آقای هاشمی، مانند دیگر خاطرات ایشان قابل تأمل است. کتاب مذکور هفتمین کتاب خاطراتی آقای هاشمی است که از سوی «دفتر نشر معارف انقلاب» یعنی، انتشارات ویژه خاطرات وی، انتشار می‌یابد.

در تمام کتاب‌ها، خاطرات روزانه آقای هاشمی ثبت شده است. این که در بحران‌های لحظه‌ای سال‌های آغازین انقلاب و داشتن مسؤولیت‌های متعدد، چگونه این «روزنگاری»‌های نیازمندِ «فرصت و فراغت» توسط شخص ایشان جمع‌آوری گردیده است، شگفت‌آور است.به هر حال با توروق گذرای کتاب، نکاتی در خور ارائه برای مردم وجود دارد. مردمی‌که یا امکان خریدن کتاب را با قیمت 7000 تومان ندارند و یا فرصت مطالعه آن را!  چند نمونه کوچک و در خور تأمل عیناً از متن کتاب قابل توجه است:

 1. پنج‌شنبه 15 شهریور:

رضا هاشمیان عموزاده و علی شریفیان، همشیره‌زاده که در لیبی تحصیل می‌کند، آمدند. رضا برای گرفتن بورس تحصیلی برای آلمان شرقی کمک می‌خواست.

 2. دوشنبه 22 بهمن:

تمام روز در منزل بودم. مطالعه و استراحت داشتم. بچه‌ها به «آبعلی» رفته‌اند. در منزل تنها ماندم.

 3. جمعه 4 آبان:

در منزل ماندم. استراحت و مطالعه کردم. مهدی و یاسر برای یادگیری اسب سواری رفتند4. شنبه 11 اسفند:

اول شب آقای دکتر ولایتی آمد درباره سفر آینده‌ام به ژاپن و چین مذاکره کرد. هم‌چنین گفتم: نظر من این است که در صورت پیروزی در عملیات، امام دستور بدهند که شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر شوروی» از موضع قدرت، حذف شود.

 نکته دیگر که نیازمند دقت است، کابرد واژه «دکتر» برای آقای حسن روحانی و «محافظه‌کار» برای جناح راست، در آن سال است، و نیز تصریح بر ماندن در خانه و استراحت کردن و مطالعه‌نمودن و فیلم دیدن در روزهای مختلف هفته!

 اما علاوه بر نکات بسیار کوچک فوق دو مسأله مهم و قابل شرح در کتاب وجود دارد:

 الف: مخالف حضرت امام رحمت‌الله علیه با ادامه کار حزب جمهوری اسلامی. این مسأله سبب ملاقات‌های بسیار، مذاکرات و توضیحات و توجیهات فراوان با ایشان گردیده است. اما نتیجه حاصله آنچنان که در خاطرات آقای هاشمی ضبط شده عبارتند از:

ـ ممنوع شدن ائمه جمعه از عضویت در حزب توسط حضرت امام (ره)

ـ ممنوعیت افراد بسیج از عضویت در حزب که با تعبیر نویسنده کتاب، این دو کار حزب را لاغر می‌کرد و کارایی و اعتبار حزب را کاهش می‌داد.

 در نهایت ملاقات 12 اسفند با حضرت امام رحمت‌الله علیه قابل توجه و دقت است که خلاصه آن این بود که امام، نظر مساعدی با اصل حزب ندارند، و نظر ایشان این است که روحانیون در حزب نباشند ولی نهی نکرده‌اند. اما ائمه جمعه را قاطعاً از عضویت در حزب منع کرده‌اند. با انحلال حزب هم مخالفت ندارند. ولی دستور انحلال نداده‌اند.

بدین ترتیب می‌توان به روشنی «تضاد»، «تقابل» و «مخالفت صریح» حزب‌گرایی و حزب‌سازی و پافشاری بر تحزب به معنای «پایه دمکراسی» را با خط، مرام و مشی تئوری و عملی حضرت امام سلام‌الله علیه دید. در نتیجه آقایان هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، کروبی و حتی عسکر اولادی و دیگر مدعیان هم‌سویی، هم‌گرایی و نزدیکی حتی عاطفی با امام رحمت الله علیه چگونه با حزب‌سازی و حزب‌گرایی به مصاف با آن حضرت برخاسته‌اند؟! علاوه بر آنکه احزاب مورد نظر این افراد شامل لیبرال‌ها، سوسیال‌ دمکرات‌ها و مسلمانان تغییر ایدئولوژی داده «کارگزاران» و «دگراندیشان» مشارکت و ملحدان از هر فرقه و گروه می‌شود.

 ب ـ مطلب اساسی دیگر در نامه اعتراضی جامعه مدرسین به آقای هاشمی و پاسخ وی یافت می‌شود. این نامه‌ها مربوط به یک خطبه هاشمی است که در آن هم به مسأله اقتصاد کشور و هم نکته‌ای در ارتباط با باورها و احکام شرعی پرداخته شده است. بدون ورود به محتوای اصلی نامه‌ها و موضع‌گیری جانبدارانه یا مخالف نسبت به موضوع آن، چند نکته کلیدی نیازمند دقت است.

 ـ دفاع هاشمی رفسنجانی از کنترل محض اقتصاد توسط دولت و مخالفت صریح با خصوصی‌سازی

ـ تأکید هاشمی بر آمار و ارقام گزارشات اقتصادی توسط مراکز رسمی دولت و نفی هرگونه تحلیل و گزارش اقتصادی و غیر آن

ـ نهی کامل جامعه مدرسین از مخالفت با گزارش‌های رسمی دولت در مورد مسایل اقتصادی، با این توضیح که: «مخالفت با آمارهای دولتی، مسؤولان سطح بالای جمهوری اسلامی را متهم به «دروغگویی و اغوا کردن» می‌کند.

ـ تذکر تأکیدی آقای هاشمی به جامعه مدرسین، به عنوان منتقدان برنامه‌های اقتصادی دولت و مخالفان با آمار ارائه شده از سوی هاشمی و غیرواقعی خواندن آن با این عبارت که: «مشاوران شما عینک تیره سوء ظن به مسؤولان اجرایی به چشم زده‌اند.»

ـ توصیه‌ هاشمی به جامعه مدرسین مبنی بر «تشویق دولت در اقدامات اقتصاد دولتی و جلوگیری از اختلاف‌ها برای خلع سلاح مخالفان.»

ـ تأکید تصریحی هاشمی به این که «هدف من حمایت از محرومان و جلوگیری از برداشت‌های کاذب و بی‌مورد مال‌اندوزان و سودپرستان است که در این روزها ممکن است به فکر افتاده باشند که در آینده به اسم آزادی اسلامی، منابع ثروت مردم و جامعه خوان یغمای آن‌هاست.»

 در این بخش می‌توان پرسید: از سال 1363 تاکنون چقدر فاصله است تا دیدگاه، اعتقاد و عمل یک مرد واژگونه شود؟ و نیز چگونه ممکن است منتقدانی چون جامعه محترم مدرسین این‌گونه مورد توصیه، تأکید و نفی و طرد قرار گیرند، اما امروز هاشمی و طیف لیبرال‌ و دمکرات و ملحد و معاند جمع شده زیر چتر او، تخریب‌گران سیاست‌های اقتصادی دولتی باشند که مورد تأیید همه‌جانبه رهبری است. اضافه بر آن که این مهم بنام «دل نگرانی»، «دغدغه» و ... نامیده می‌شود.

 همچنین چرا آن روز یک انتقاد کارشناسانه ـ‌ حتی مخالف ـ جامعه مدرسین با اتهام «عینک تیره سوءظن» از سوی آقای هاشمی تخریب می‌شود. اما امروز هر دروغ و تخریب و شایعه و تهمتی «عین دمکراسی» و «اصول‌گرایی» و «اصلاح‌طلبی» تفسیر می‌گردد؟ و در پایان از چه روی آن روز هاشمی دل نگران آینده‌ای است که یغماگران ثروت مردم و جامعه را ببلعند، به همین دلیل در حمایت از محرومان علیه جامعه مدرسین قد علم کرده و امروز؟!

 مطلب دیگر نامه جامعه مدرسین اشاره به سخنان هاشمی در تقبیح «تراشیدن سر» است که آن را خلاف سنت ابراهیمی علیه‌السلام خوانده‌اند، و قبح بیشتر مسأله را در تقارن گفته‌های هاشمی با زمانی که گویا ایام حج تمتع و حکم شرعی تراشیدن سر حجاج بوده، ذکر نموده‌اند. جامعه مدرسین به ویژه به این جمله هاشمی تأکید کرده‌اند که وی «تراشیدن سر را از سنت‌های بت‌پرست‌های طرف‌های شرق با تعبیرات طنزگونه و اهانت‌آمیز نسبت به مقام علماء اعلام خوانده است.»

 البته پاسخ هاشمی رفسنجانی بیش از پیش نگرش او را به مسائل شرعی و موقعیت شناسی و ملاحظات نسبت به باورهای دینی و مذهبی مردم می‌نمایاند.دقت در اسامی امضاء‌کنندگان نامه جامعه‌ مدرسین اسرار بسیاری را بازخوانی خواهد کرد. در میان امضاءها، نام‌های آیت‌الله مکارم شیرازی، آیت‌الله یزدی، مرحوم آیت‌الله روحانی، مرحوم آیت‌الله تهرانی، آیت‌الله شرعی، آیت‌آلله استادی، آیت‌الله مظاهری، آیت‌الله راستی و آیت‌الله خرازی وجود دارد.خواندن مفصل خاطرات هاشمی، عبرت‌آموزی‌های بیشتر و برداشت‌های عینی‌تری را به دنبال خواهد داشت. فاعتبروا یا اولی الالباب.(http://ansarnews.com/?usr=news/detail&nid=1439

داستان سقوط و قدرت طلبی و شهوت و شهرت و ....

راهکار جدید سایت بازتاب برای جذب مخاطب

وقتی "تسهیل قانون ارتکاب جرایم جنسی کودکان در آمریکا" و "ادعای ارتباط عشقی خبرنگار خارج‌نشین با علی دایی" دو تیتر متوالی از اخبار ویژه سایت بازتاب را دیدم برای روند نزولی سایتی که مدعی اصولگرایی است بسیار متاسف شدم. با یک جستجوی ساده متوجه می توان شد بیش از صد عنوان از اخبار این سایت به عناوین اینچنینی می پردازد که اغلب بازدیدکنندگان قابل توجهی نیز داشته است و به نظر می رسد در روزهای پس از فیلتر شدن این سایت این روند سرعت بیشتری گرفته است.
سایت بازتاب در فروردین امسال خود مدعی شد  بنا بر بررسی‌های انجام شده، تعداد بینندگان این سایت که تا پیش از فیلتر به 240 هزار بیننده در روز رسیده بود، پس از انجام فیلتر تا سطح یکصد هزار بیننده در روز کاهش یافته است. این در حالی است که یک هفته قبل از این آمار تیتری با عنوان "ظهور فرقه جدید انحراف جنسی" مورد بازدید بیش از 74 هزار بیننده قرار گرفته است یعنی بالاترین جذابیت را در بین دیگر اخبار در میان بازدیدکنندگان داشته است. نکته جالب در بسیاری از این قبیل اخبار بازتاب لید گنگی است که برای خبر انتخاب گردیده که خود باعث علاقه خواننده به باز کردن خبر و دیدن محتویات آن گردد.
جالب اینجاست که ذیل این خبر یکی از خوانندگان بازتاب اظهار نظری نموده و از سوی هم مجوز نشر یافته است: "مسئول محترم سایت بازتاب من یکی از بازدید کنندگاه پرو پاقرص سایت شما هستم و در زمان فیلتر بودن سایت چه اولین بار و چه دومین دفعه کلی ایمیل زدیم که این پایگاه خبری پر مخاطب باز بشه.درسته این خبر بسیار دردناکه و وجدان جامعه رو باید بیدار کرد ولی هر منکری رو انسان در اذهان عمومی پخش نمیکنه. ... من احساس میکنم بعضی از خبرها داره فقط کفه جذب مخاطبشون سنگین میشه" چنین اظهار نظری از سوی دیگر مخاطبان سایت بازتاب نیز در ذیل برخی دیگر از اخبار آن آمده بود و از اینرو گمان نمی رود مسئولین سایت بازتاب متوجه آثار منفی رفتار خود نبوده باشند.
توضیح بیش از این در خصوص مطالب منتشره از سوی این سایت شاید خود بخشی از اشاعه فحشا محسوب گردد و از اینرو به دیگر شاهد مثالها اشاره ای نمی گردد.
اما نکته قابل تامل در اینجا حضور چهره های موجه در چنین سایتی است. اشخاصی که خود را همچنان وفادار به آرمانهای برادران شهیدشان در سپاه می دانند و قلم زدن را نوعی جهاد می دانند. این گروه که خود را اصولگرا می دانند چرا سکوت کرده اند. جالب اینجاست که چندی پیش دکتر محسن رضایی با قبول ارتباط فکری مجموعه بازتاب با او درباره اصولگرایان واقعی چنین گفته بود:" با این ویژگی‌ها می‌توانیم جریان محافظه‌کار را از جریان اصولگرا جدا کنیم. اصولگرایان به اندیشه سیاسی امام معتقدند. آنها معتقدند که در سیاست خارجی باید شجاعت همراه با منطق باشد و در سیاست داخلی معتقدند که اخلا‌ق، سیاست، مردم و نخبگان در سیاست باید همراه با هم باشند.اصولگرایان واقعی معتقدند که اخلا‌ق باید نقش جدی در سیاست ایفا کند و از عوام‌فریبی و کلا‌ه گذاشتن بر سر مردم به شدت پرهیز کنند لذا حتی برای دفاع از دین هم حاضر نیستند کلا‌هبرداری و عوام‌فریبی و شارلا‌تان بازی را در سیاست دخالت دهند." حال باید از آقای رضایی پرسید آیا این رفتار سایتی که به لحاظ عاطفی و فکری به شما نزدیک هستند اخلاق محور است؟ آیا از مصادیق اصولگرایی اشاعه منکر نیز می باشد؟  آیا روحانیونی که مطالبشان در این سایت منتشر می شود گزارش زشت این سایت در معرفی فیلمها و بازیگران غیراخلاقی هالیوود و دیگر گزارشهای مشابه را خوانده اند؟ و آخرین سوال هم از بازتابی ها؛ آیا جذب مخاطب تا این حد ارزش دارد؟   سپهر نیوز:شناسه: 6038   دوشنبه، 8/5/1386 http://sepehrnews.ir/?p,6038

اندر احوالات سیاست نداران اقتصادباز دوم خردادی و فوتبال و فیفا

پشت پرده حمایت عرب‌ها‌ از صفایی فراهانی!

«صفایی فراهانی به عضویت کمیته‌ی فنی فیفا درآمد»، «رییس کمیته‌ی انتقالی، نایب رییس کمیته‌ی مسابقات AFC شد» این خبرها در طی چند روز گذشته در حالی اعلام شد که بسیاری از اهالی فوتبال از حمایت سرسختانه «محمد بن همام» از او تعجب نکرده اند.گفته می‏شود، ارتباط ویژه صفایی فراهانی عضو شورای مرکزی حزب مشارکت با «بن همام»، رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا، موجب شراکت اقتصادی این دو در یک شرکت چند ملیتی در قطر شده است.
«استراتوس» نام شرکتی چندملیتی است، که این دو نام در مجموعه شرکای آن دیده می‏شوند، صفایی فراهانی معاون وزارت اقتصاد دولت گذشته که عضو هیأت رئیسه این شرکت می‏باشد و بخشی از فعالیت‌ها‌ی اقتصادی خود در خارج از کشور را در حالی در این شرکت چند ملیتی دنبال می‏کند که «بن همام» نیز پاره ای از فعالیت های اقتصادی خود را در این شرکت متمرکز کرده است.گرچه هنوز منابع تأمین سرمایه گذاری صفایی فراهانی در این شرکت مشخص نشده ولی گفته می‏شود معرفی صفایی فراهانی برای عضویت در کمیته فنی فیفا و نیز عضویت در کمیته‌ها‌ی AFC نیز در چارچوب همین ارتباطات ویژه صورت گرفته است. در واقع این شرکت چندملیتی عامل پیوند صفایی فراهانی و بن همام است. در این میان، انتخاب صفایی فراهانی برای ریاست بر کمیته انتقالی فدراسیون فوتبال نیز از همین ارتباطات ویژه وی با «بن همام» بیش از پیش ظهور و بروز پیدا می‏کند.
به همه این مسائل باید کمک چندصد هزار دلاری صفایی فراهانی برای انتخاب «بن همام» به ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا در زمان ریاست وی بر فدراسیون فوتبال ایران را نیز اضافه کرد. یعنی امروز «بن همام» در حال جبران زحمات صفایی فراهانی در دستیابی وی به ریاست بر فوتبال آسیاست.نکته دیگر اینکه گره خوردن فعالیت‌ها‌ی اقتصادی صفایی فراهانی با توجه ویژه احزاب همفکر وی به ورزش به ویژه فوتبال بیانگر تلاش دو حلقه ای این احزاب برای حضور در انتخابات آتی مجلس است. تأمین منابع مالی و نفوذ در لایه‌ها‌ی مختلف اجتماعی - ورزشی دو حلقه یاد شده هستند. منبع: http://sharifnews.ir/?23459

گرایشات مشکوک در قالب نقد ورزشی!

روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه امروز ۱۱ مرداد ۸۶ خود با اشاره به تحلیلهای مغرضانه ای که این روزها به طور همامنگ از رادیوهای بیگانه، برخی روزنامه‌ها‌ و برخی برنامه‌ها‌ی صداوسیما در مورد ناکامی تیم ملی فوتبال کشورمان ارائه می‏شود نوشت: «در این دوره و زمانه نمی‏شود با تمسک به امام زمان(عج ) و امام حسین (ع )و بردن تیم ملی به سفر زیارتی مشهد بر جهانیان پیروز شد.» صدای آمریکا با بیان مطلب فوق به تفسیر علت ناکامی تیم ملی کشورمان در صعود به دور نیمه نهایی مسابقات جام ملت‌ها‌ی آسیا پرداخت. علاوه بر رادیو آمریکا برخی از رسانه‌ها‌ی ضدانقلابی خارج از کشور نیز با تحلیل‌ها‌ی مشابه به این موضوع پرداختند و نقطه مشترک در اغلب این به اصطلاح تحلیل‌ها‌ی ورزشی! زیر سؤال بردن اعتقادات اسلامی بود که از آنان بعید نبوده و نیست.
اما گفتنی است که برخی از روزنامه‌ها‌ و نیز برخی از برنامه‌ها‌ی تفسیر ورزشی صداوسیما با انتقاد از ایرانی بودن مربی تیم ملی فوتبال کشورمان تحلیل‌ها‌ی کم و بیش مشابهی با رادیوهای بیگانه و ضدانقلابیون تابلودار ارائه دادند! با این تفاوت که بیگانگان به مظاهر دینی بازیکنان و داخلی‌ها‌ به ایرانی بودن مربی تیم اعتراض داشتند! و حال آن که هرچند بررسی کارشناسانه علل ناکامی تیم ملی ضروری است ولی به نظر می‌رسد تفسیرهای مشابه بیگانگان و برخی از رسانه‌ها‌ی داخلی- و متاسفانه صداوسیما- قبل از آن که رنگ و بوی تفسیر کارشناسانه داشته باشد، سمت و سوی مرموز و مشکوک و صد البته غیرورزشی دارد! منبع:http://sharifnews.ir/?23449

خاتمی اگر ائمه را قبول دارد... با زنان دست ندهد

شکست جشن سیاسی اصلاح طلبان یزدی درپوشش جشن میلاد امام جوادعلیه السلام  
  
   به گزارش خبرنگار بازتاب برنا یک هفته است تبلیغات سنگین و بی سابقه ای از سوی گروههای اصلاح طلب برای حضور سید محمد خاتمی در شهر یزد و شرکت در مراسم جشن میلاد صورت گرفته است! ارسال پیام های دعوت به تلفن همراه غالب مشترکین استان یزد، نصب بیلبوردهای بزرگ تبلیغی و پارچه های بزرگ در حساس ترین نقاط شهر، پخش اطلاعیه در نمازجمعه یزد و دعوت گسترده مردم و اعلام میزبانی یار دیرین امام(ره) یعنی امام جمعه، با صحنه گردانی عملی سفید استاندار سابق و عضو ارشد مشارکت استان یزد و با تشکیل ستاد استقبال مردمی(!) انجام گردید. این حجم وسیع تبلیغات که با هزینه های میلیاردی و با مرکزیت محل مراسم یعنی مسجد حظیره و آن هم بعد از نماز مغرب و عشاء که غالب مردم فراغت دارند و از هوای گرم خبری نیست، نتوانست حتی یک درصد مردم شهر یزد را به سوی خود بکشاند(!؟) از سوی دیگر بسیاری از شرکت کنندگان نیز از نیروهای اصول گرا بوده که با انگیزه های متفاوت در این مراسم شرکت کرده بودند. پارک ماشینهای مدل بالا اطراف مراسم و حضور مشارکتی هایی که از استانهای دیگر سراسیمه آمده بودند و کنترل مراسم توسط میلیشیای مشارکت گویا نشان از مردمی بودن این جشن سیاسی داشت(!!) این مراسم مشترک بین امام جمعه و سفید نشانی دیگر از پیوند ناگسستنی حزب مشارکت با امام جمعه یزد می باشد. اگر چه آقای صدوقی به سفر عمره رفته بود(!) اما این جشن سیاسی با خیر مقدم مناقب امام جمعه موقت و سفید از سوی حزب مشارکت آغاز گردید. جشن با عنوان میلاد امام جواد علیه السلام تبلیغ گردید ولی ابتدا با سروده ای مضحک مدیحه سرایی از خاتمی شد و سپس خاتمی هم چیزی که نگفت از امام جواد علیه السلام بود.(!) این هم شیطنتی دیگر از سوی اصلاح طلبهاست که ایمان مذهبی مردم را وسیله ای برای رسیدن به امیال خود قرار می دهند(!؟)  منبع:http://baztabb.parsiblog.com/

 

دارالعباده یزد دارالمئومنین کاشان و خاتمی / فاطمه رجبی 

سفرمحمد خاتمی به دارالعباده یزد و دارالمؤمین کاشان در سیزدهم رجب، مایه شگفتی بسیار می‌شود، و این پرسش طبیعی را پیش می‌آورد که آیا شهرهای یزد و کاشان که در دوران طاغوت هم به دارالعباده و دارالمومنین مشهور بودند، امروز در بستر سیاسی‌کاری اصلاح‌طلبانه نزول یافته‌اند؟!

سخن روشن‌تر و رساتر آنکه، محمد خاتمی پس از 8 سال حاکمیت اصلاح‌طلبی با مبنا و انگیزه و هدف دین‌ستیزی و فرهنگ‌سوزی، در دوران جدید شگرد دیگری را پیش گرفته است. وی که متأسفانه هنوز لباس روحانی بر تن دارد، در حالی که با چماق 8 ساله ریاست‌جمهوری خود مدام بر فرق ملت کوبید که: "اندیشه‌ای که رأی نیاورده حق نظر ندارد، و باید به اراده مردم تمکین کرد." امروز نه تنها رأی دینمدارانه مردم را بر نمی‌تابد، بلکه شتابزده و نابردبارانه با دوره‌گردی‌های مشکوک خارجی و سفرهای پر مسأله داخلی در پی اغراض سیاسی است.

سؤال این است که محمد خاتمی دارای چه جایگاهی است؟ روحانی است؟ با کدام تحصیلات و وجهه‌ی حوزوی؟ کدام مبنا و باور دینی؟ کدام رفتار و گفتار مذهبی؟ آیا صرف داشتن لباس روحانی، می‌تواند او را یک روحانی صاحب‌نفوذ در میان دینداران یا بی‌دینان معرفی کند؟ آیا فریاد 8 ساله‌اش مبنی بر "شکست دین در تقابل با آزادی" که عملا هم به انجام آن همت گماشت، از کدام ذهن پاک خواهد شد؟ آیا منابع مالی نامعلوم داخلی و خارجی و البته بی‌پایان او که هزینه سرسام‌آور، کردارهای سیاسی ـ حزبی و سفرهای مارکوپولویی و قبیله‌ای‌اش را تأمین می‌کند، می‌تواند مایه نفوذ و آبروی دینی یا سیاسی برای او باشد؟

آیا انجام عمل حرام وی در دست دادن با زنان در ایتالیا که علاوه بر فیلم، تصاویرش در روزنامه کیهان درج گردید. مؤید روحانیت، دینداری و شایستگی و صلاحیت اوست؟ آیا خاتمی یک دانشگاهی است؟ با کدام مدرک علمی؟ آیا تکرار گفته‌های دین‌ستیزان قرن 18 اروپا مؤید دانشگاهی بودن اوست، یا نوشتن کتابی غرب‌گرایانه که تایید استاد مارکسیست اخراجی را پشتوانه دارد.

آیا گفت‌وگوی تمدن‌هایش که یک سر آن عطاء ا... مهاجرانی است با رسوایی‌های اخلاقی و سیاسس، سر دیگرش در دکترای افتخاری خاتمی در انگلیس و دست دادن او با زنان در ایتالیا، و سجده کردن بر کاخ سفید با اهدای ویزای اعضای و خدمات تشریفات کاخ سفید به وی، می‌تواند جایگاه معتبر سیاسی و یا علمی برایش ایجاد کند؟

آیا اعترافات هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش در «براندازی نرم» توسط اصلاح‌طلبان حاکم و نام بردن از افراد مؤثر و مسؤول دولت خاتمی ـ که البته به یمن وجود ضرغامی سانسور شد ـ دستمایه‌ی «خاتمی» در سفرهایش می‌باشد؟

به هر حال خاتمی با تئوری و عمل دین‌ستیز آشکارا اعلان داشته می‌دارد که التزام اعتقادی و عملی به اسلام ندارد. این مهم عملا به انجام رسیده گرچه جامعه روحانیت نسبت به آن متأسفانه با اغماض نگریست. و دادگاه ویژه روحانیت در خلع لباس او و حتی احضار و محاکمه‌اش تقصیرکار باقی ماند. اما از این به بعد سفرهای خاتمی به هرکجا می‌تواند باشد و با هر منبع مالی حمایت شود. واشنگتن یا تل‌آویو، لندن یا ... .

اما در ایران و در میان مردم دین‌مدار، وطن‌دوست و غیرتمند و با فرهنگ چرا؟

حال پرسش آن است اصلاح‌طلبی برانداز، دستوری و هدفمند، با کدام نگاه و غرض‌ورزی و برآورد، شهرهای مؤمن‌پرور «یزد» و «کاشان» را آن هم در شب میلاد امیر عدل، مولای متقیان و افضل مخلوقات پس از پیامبر خاتم صلی‌الله علیه و آله و سلم میدان جولان «خاتمی» می‌کند؟ آیا شکستن قبح انجام عمل حرام آن هم در لباس روحانیت، چنین هزینه‌ای را می‌طلبد؟ آیا فرهنگ‌ستیزی بی‌سابقه محمدخاتمی باید با ملعبه کردن آبروی مردم یزد یا کاشان استمرار یابد؟

به هر حال بر مردم یزد و کاشان است که این میهمان خود خوانده را در نحوة میزبانی متوجه اعمال فرهنگ‌سوز خود کنند، و به او یادآور شوند که به همان سفرهای آمریکا و انگلیس و فرانسه‌اش اکتفا کند، و دست از سر مردم مؤمن ایران اسلامی بردارد. آیا در شهرهای ایران امکان دست دادن با زنان برای او....! منبع:http://www.fatemehrajabi.com/view_news.asp?id=174

مروری برفعالیتهای یک صهیونیست بسیار فعال مرتبط بااصلاحاتچیان...!

درباره جورج سوروس چه می دانیم؟

 جورج سوروس

      به دنبال پخش اعترافات تامل برانگیز هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو و کیان تاجبخش که حرکتی ناتمام اما ارزشمند از صدا و سیما بود(1)، جای این سوال باقی است که واقعا فردی که مکرر از او نام برده  می شد  یعنی جورج سوروس (2) کیست و چه می کند؟ موسسات ذیل نظر او چه فعالیت هایی انجام داده اند و...

     از آنجا که منابع فارسی در این خصوص ناچیز است در این نوشتار مختصرا به این موضوع خواهیم پرداخت. بخشی از آنچه طرح می شود با استناد به سایت رسمی موسسه جامعه باز (open society institute) خواهد بود و منعکس کننده مطالب مندرج در این سایت که تحت عنوان معرفی نامه جورج سوروس در صفحه About OSI موجود است. (3) بقیه منابع و مدارک و نیز اصطلاحات به کار رفته به نوبه خود در پی نوشت ها مورد اشاره قرار خواهد گرفت.

     جورج سوروس یک یهودی مجارستانی است که نامش این روزها برای اغلب سیاستمداران و خصوصا دولتمردان نا آشنا نیست. کسی که ذیل پرچم کمک های بشر دوستانه، بسط دموکراسی و آزادی بیان زمینه های ایجاد انقلاب های مخملی و نیز تغییرات یا چالش هایی در ساختار دولت ها ایجاد می کند. سوروس در کودکی با دشواری هایی روبرو می شود که شخصیتش را آماده گام های بلند می کند. با اندیشه های کارل پوپر انس می گیرد و تلفیقی از تفکراتش را با اندیشه های او به عنوان یک تئوری عملیاتی در دستور کار قرار می دهد. در واقع او هم یک مغز فعال است و هم یک مجری ماهر که البته در راه مقاصد خویش گام برمی دارد.

     جورج سوروس موسس و مدیر شبکه ای از موسسات به اصطلاح خیریه و بشر دوستانه، پدید آورنده ایده جامعه باز(4) دموکراتیک با محوریت قانون، اقتصاد بازار(5)، حکومت پاسخگو، آزادی مطبوعات و حامی حقوق بشر است.

     سوروس در آگوست 1930 در شهری با نام بوداپست(6) در مجارستان متولد می شود. پدرش جزو اسرای جنگ جهانی اول است که سرانجام به روسیه می گریزد تا بتواند بار دیگر خانواده اش را در مجارستان ملاقات کند. سوروس 13 سال دارد که ارتش آلمان نازی مجارستان را تصرف می کند و یهودیان را تبعید می نماید. تجارت ارز در بازار سیاه منبع درآمدی او در این دوره است. جورج جوان در سال 1946 می تواند با شرکت در همایش بین المللی زبان اسپرانیو که در کشور سوئیس برگزار می شد، فرار کند. در سال 1947 به انگلستان مهاجرت می کند و با کار در راه آهن به عنوان باربر و نیز در رستوران به عنوان خدمتکار تلاش می نماید تا هزینه های مالی خویش را فراهم آورد. جورج سوروس در سال 1952 از دانشگاه اقتصاد لندن فارغ التحصیل می شود.

     سوروس در دانشگاه اقتصاد لندن بود که آشنایی نسبی با کارهای کارل پوپر فیلسوف مشهور به دست آورد و تفکر جامعه باز پوپر توانست تاثیر به سزایی در نوع نگرش و تفکر او بگذارد. در واقع تجربه سوروس از نازیسم و کمونیسم او را مجذوب نقدهای پوپر نسبت به نوع اداره کشور با حکومت های مقتدر مرکزی(8) کرد. جامعه باز تنها در صورتی می توانست رونق بگیرد که حکومت های دموکراتیک بنا نهاده شده باشند، آزادی بیان وجود داشته باشد، عقیده های گوناگون امکان بروز و ظهور داشته باشند و حقوق فردی مراعات شده باشد و او هم در همین راستا گام برداشت.

     در سال 1956 سوروس به آمریکا مهاجرت کرد و تا سال 1963 در نقش یک تحلیلگر و تاجر فعالیت کرد. در طول این دوره ایده های پوپر را با تئوری های خویش وفق داد و قاعده ای برای توصیف نسبت بایدها و واقعیات طراحی کرد. قاعده ای که بتواند برای پیشگویی روند آتی مورد استفاده قرار گیرد. تئوری های عملیاتی سوروس وی را به این نتیجه رساند که توانایی بیشتری در تجارت و بازرگانی دارد تا فلسفه. او از طریق صندوق سرمایه گذاری بین المللی که خود تاسیس کرده بود توانست از نظر مالی موفقیت های چشمگیری کسب کند. در سال 1967 یک سازمان را بنا نهاد و در سال 1973 شرکتی خصوصی ایجاد کرد که مکمل بخش قبل بود.

     بعدها جورج با خرید و فروش ارز پول هنگفتی به دست آورد؛ به گونه ای که در 16 سپتامبر 1992 که از آن به عنوان چهارشنبه سیاه (8) یاد می شود توانست با فروش پوند بریتانیا و خرید مارک آلمان یک میلیارد دلار سود کند. به همین خاطر است که او را به عنوان مردی که توانست بانک های انگلیس را به زانو درآورد می شناسند. (9) در سال 1997 هم ماهاتیر محمد نخست وزیر مالزی سوروس را متهم کرد که بر آن است تا پول مالزی را بی ارزش کند. (10)

     سوروس موسسه جامعه باز (11) را در سال 1979 در نیویورک ایجاد کرد. امروزه او شبکه ای از این قبیل موسسات را در سرتاسر اروپای مرکزی و شرقی، شوروی سابق و اوراسیای مرکزی و همچنین آفریقای جنوبی، گواتمالا و ایالات متحده و... دارد. (12) او همچنین کتاب هایی نیز در زمینه های مختلف سیاسی اقتصادی چاپ و منتشر کرده است. او همچنین موسساتی چون بنیاد ملی برای دموکراسی (13) و موسسه خانه آزادی(14) را نیز زیر نظر دارد.


 پی نوشت ها:

1-          ای کاش اعترافات کامل نمایش داده می شد تا هم نسبت برخی عناصر داخلی با خارج از کشور شفاف شود و هم ابعاد دیگر ماجرا

2-          George Soros

3-          http://www.wtfman.info

4-          Open Society

5-          Market Economises

6-          Budapest

7-          Totalitarianism

8-          Black Wenesday

9-          http://en.allexperts.com/e/g/ge/george_soros.htm

10-      کتاب جورج سوروس و انقلاب های مخملین – چاپ انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران – ص11

11-       Open Society Institute

12-       کتاب جورج سوروس و انقلاب های مخملین – چاپ انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران – ص11

13-       National Endowment for Democracy

14-       Freedom House – آدرس اینترنتی: http://www.freehaleh.org

 

منبع: وبلاگ محراب اندیشه http://mehrabeandishe.blogfa.com/post-61.aspx

بازتاب نظرات حاج محسن رضایی یا بازتاب نظرات ضدانقلابیون؟!

بازتاب و مستند «به اسم دموکراسی»

«به اسم دموکراسی» نام مستندی بود که طی روزهای چهارشنبه وپنج شنبه هفته گذشته از سوی صدا وسیما پخش شد و در این راستا برخی از رسانه‌ها‌ی خارجی با جنجال آفرینی حتی قبل از پخش این فیلم آن را دروغ ایرانیان خوانده بودند وادعا کردند آنها تحت فشار سخن گفته اند که جای سوال داشت که چگونه آنها تلاش دارند فیلم ندیده را تکذیب کنند. از سوی دگر روزنامه‌ها‌ی زنجیره ای دوم خردادی که در بدو ورود هر مقام بین المللی به ایران از آنها در مورد تکلیف این سه نفر سوال می‏کردند و در هر کنفرانس خبری یکی سوالات خود را به این موضوع اختصاص می‏دادند در اقدامی هماهنگ سکوت اختیار کردند ولی سایت بازتاب وابسته به محسن رضایی تلاش نمود هماهنگ با رسانه‌ها‌ی بیگانه به این موضوع بپردازد. سایت بازتاب چرا همچون رسانه‌ها‌ی بیگانه از پخش این فیلم ناراحت است؟


حاجی بابایی: پشت پرده سایت بازتاب باید مشخص شود
حمید رضا حاجی بابایی گفت: پخش این فیلم واقعیتی است که وجود دارد و در مورد رسانه‌ها‌یی که با هدف خاصی به این برنامه تاخته اند باید پیگیری کرد که از کجا تأمین می‏شوند و هدفشان چیست و چه کسانی پشت پرده آنها هستند و باید مردم را مطلع کرد تا اهداف و اغراض این اشخاص را متوجه شویم در مورد سایت بازتاب هم باید پیگیری شود تا هدفش مشخص شود.
حمید رضا حاجی بابایی نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با سپهر افزود: زمانی که جاسوسان آمریکایی در ایران دستگیر شدند برای ما روشن بود که جار و جنجالی تبلیغاتی علیه ایران زیاد می‏شود و این نشان دهنده این است که نیروهای وزارت اطلاعات و نیروهای امنیتی با اقتدار در اداره و کنترل بسیار موفق هستند.عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی در ادامه افزود: آمریکا تلاش دارد با این به اصطلاح انقلاب ها اهداف خود را در جهان به پیش ببرد ولی شکست سنگین تری می‏خورد و به دنبال آن با ایجاد جار و جنجال در دنیا همه چیز را به نفع خود تغییر دهد ولی این واقعیت را در دنیا همه می‏دانند.
وی در ادامه در مورد ایجاد تشکیک در برنامه «به اسم دموکراسی» از سوی برخی رسانه‌ها‌ی داخلی گفت: این مسائل روشن و مبین است چرا که بر اساس اعترافات خودشان لب به سخن گشوده و واقعیت را گفته اند و اگر کسی اینها را نادیده بگیرد چشمان خود را بر حقایق بسته است.وی در ادامه افزود: وقتی رسانه‌ها‌یی با هدف خاصی به این برنامه تاخته اند باید پیگیری کرد که از کجا تأمین می‏شود و هدفشان چیست و چه کسانی پشت پرده آنها هستند و باید مردم را مطلع کرد تا اهداف و اغراض این اشخاص را متوجه شویم در مورد سایت بازتاب هم باید پیگیری نماییم تا هدفش مشخص شود.

یحیوی: کسانی که متضرر شده اند، ناراحت هستند

سید محسن یحیوی گفت: کسانی که مشغول ایجاد تشکیک در فیلم «به اسم دموکراسی» هستند حتماً از پخش فیلم متضرر شده اند. سید محسن یحیوی نماینده مردم بروجرد در مجلس شورای اسلامی گفت: کسانی که مشغول ایجاد تشکیک در فیلم به سوی دموکراسی هستند حتماً از پخش فیلم متضرر شده اند.سید محسن یحیوی نماینده مجلس شورای اسلامی در مورد پخش فیلم «به اسم دموکراسی» در گفتگو با خبرنگار سپهر گفت: این فیلم نمایش دهنده تلاش بی وقفه و شبانه روزی نیروهای خدوم وزارت اطلاعات می‏باشد و چشمان بسیاری را به نقشه‌ها‌ی دشمنان این ملت باز کرد.وی در ادامه افزود: بسیاری از کسانی که دشمنی آمریکا با ایران را خواب و رؤیا تصور می‏کنند امیدوارم با تماشای این فیلم به اشتباه خود پی ببرند.
یحیوی در مورد اظهار نظر رسانه‌ها‌یی چون سایت بازتاب در مورد «به اسم دموکراسی»‌ گفت: همیشه افرادی هستند که برای هر مطلبی دلیلی بیاورند که ابراز وجودی نمایند و یا اینکه این مسائل بیان شده به نفعشان نیست و برای آنها ضرر و زیان دارد و لی باید این واقعیت را بپذیرند.
وی با تشکر از صدا و سیما برای پخش این فیلم گفت: پخش این فیلم‌ها‌ جهت آشنایی مردم با کسانی که می‏خواهند به کشور ضربه بزنند خوب است و دست کسانی که تا به حال از این افراد حمایت می‏کرده اند برای مردم باز می‏شود.

 منبع: سپهرنیوز شناسه: 5683 http://www.sepehrnews.ir/?p,5683

موسی قربانی: برخی سیاست‌ها‌ی سایت بازتاب امنیت ملی را مخدوش می‏کند

عضو هیأت رئیسه ی مجلس شورای اسلامی گفت: متأسفانه برخی در درون نظام در راستا و دقیقاً در همان مسیر اقدامات اپوزیسیون انقلاب گام بر می‏دارند. موسی قربانی با بیان این مطلب در خصوص پخش برنامه ی "به اسم دموکراسی" به خبرنگار سپهرگفت: این برنامه یک برنامه کاملاً کارشناسی و دقیق و جذاب بود و در واقع حرکت خوبی در جهت افشای اهداف شوم آمریکا و مزدورانش به شمار می‏رود، ولی متأسفانه برخی در داخل به انتقاد از این برنامه پرداختند.قربانی در خصوص اقدام سایت بازتاب در نقد این برنامه اظهار داشت: مخالفین نظام عمدتاً به دو گروه تقسیم می‏شوند، اول کسانیکه از اساس مخالف تشکیل نظام جمهوری اسلامی بودند و در واقع مشکل آنها وقایع بزرگ 22 بهمن 57 و 12 فروردین 58 است. این گروه عمدتاً شامل منافقین، سلطنت طلب‌ها‌ و... هستند.
وی تصریح کرد: گروه دوم کسانی هستند که از اول با انقلاب موافق بودند ولی به دلیل جهت گیری‌ها‌ی انقلاب که در همان مسیر آرمانها و اهداف امام خمینی (ره) بود، نتوانستند اهداف حزبی و شخصی خود را تحقق بخشید، لذا اقداماتی مغایر با منافع کشور انجام می‏دهند که اقدام سایت بازتاب در زمزه ی گروه دوم ارزیابی می‏شود.
عضو هیأت رئیسه ی مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: این اقدام سایت بازتاب امنیت ملی را مخدوش می‏کند ضمن اینکه چنین اقداماتی مسبوق به سابق نیز می‏باشد همانند موضوع نامه ی امام که یکی آنرا منتشر می‏کند و دیگری مخالفت می‏کند و متأسفانه دود این اقدامات فقط به چشم نظام می‏رود. 
منبع: سپهرنیوز شناسه: 5684 http://www.sepehrnews.ir/?p,5684