طومار 30 متری نمازگزاران جمعه قم در اعتراض به خاتمی |
روز گذشته هم زمان با برگزاری نماز جمعه شهر مقدس قم، یک طومار 30 متری در اعتراض به برخی اقدامات سید محمد خاتمی به امضاء نمازگزاران و زائران رسید.به گزارش رجانیوز، در این طومار که با جمله ای از امام راحل (ره) مبنی بر اینکه " صدمه ای که اسلام از آخوند های فاسد می خورد از محمد رضا (شاه ملعون) نمی خورد"، آغاز شده، می افزاید: جایگاه با عظمت روحانیت شیعه همواره در طول تاریخ هزار ساله خود از طرف دشمنان اسلام، مورد تهاجم و تخریب قرار داشته است اما آن چنان که برخی افراد نا لایق از درون این نهاد مقدس در تضعیف و تخریب آن موثر بوده اند هیچ دشمنی از بیرون نتوانسته به شأن و موقعیت بالای علمای اسلام ضربه وارد کند. در ادامه این طومار با هشدار نسبت به خطر ورود افراد سست عنصر و منحرف در کسوت مقدس روحانیت، بر بروز حساسیت ویژه در مقابل انحرافات و مفاسدی که دامنه آن حیثیت اسلام و مسلمین را تهدید می کند، تأکید شده است.امضاکنندگان این طومار با انتقاد شدید از دست دادن خاتمی در لباس روحانیت، با زنان و دختران ایتالیایی و نشستن تنگاتنگ و زننده با گزارشگر تلویزیونی، این رفتارهای خلاف شرع را در ادامه تفکرات ضد دینی، القاء تردید در ولایت مطلقه امیر مومنان علی علیه اسلام و ترویج پلورالیـــسم دینی دانسته و آن را قابل اغماض و مسامحه ندانسته اند.امضاکنندگان همچنین با تأکید بر ضرورت جلوگیری مسئولین از انجام سفرهایی که حاصلی جز تضییع بیت المال و کسر شأن و منزلت نظام مقدس جمهوری اسلامی ندارد، خواستار اقدام قاطع و سریع جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و دادگاه ویژه روحانیت و ممانعت از گسترش چنین بدعتها و انحرافاتی شده اند. این گزارش حاکیست، طومار مذکور با گذشت دقایقی از نماز جمعه قم، آماده امضاء نمازگزاران و زائران گردید و در پایان نماز نیز، به دلیل استقبال اقشار مختلف طلاب، فضلا و مردم قم، بر تعداد امضاها افزوده شد. همچنین تلاش برخی نیروهای امنیتی برای جلوگیری از امضاء طومار و متفرق کردن امضاکنندگان، بی نتیجه ماند. منبع:http://www.rajanews.com/News/?12655 |
مقایسه دو سالهی اول خاتمی و احمدینژاد |
در حالی که کمتر از دو سال از آغاز به کار دولت نهم می گذرد، نگاهی گذرا و مقایسه ای به عملکرد دولتهای گذشته در این مدت و یادآوری تاریخی مقطع زمانی مشابه در دولت هفتم، خاستگاه برخی طلبکاریهای سیاسی– رسانه ای از دولت نهم در این مدت را آشکار می سازد.به گزارش رجانیوز، با گذشت 22 ماه از آغاز به کار دولت نهم، اصلاحات بنیادین اقتصادی در زمینه بیماریهای ریشه داری چون مساله سوخت، بروکراسی اداری، بودجه، ساختار نظام بانکی و بیمه در کنار ابتکاراتی نظیر تصویب بیش از 6000 مصوبه در سفرهای استانی که تا کنون بیش از 70 درصد آن اجرایی شده و همچنین پیشرفتهای گسترده علمی و فناوری در حوزه های دانشگاهی و صنعتی، گوشه ای از پرکاریهای اقتصادی دولتی است که از سوی رهبر انقلاب «پرکارترین دولت پس از انقلاب» نامیده شد. این درحالیست که مرور کلی بر کارنامه اقتصادی دولت هفتم در مدت مشابه 2 سال اول، نمایانگر عدم اهتمام دولتمردان وقت به مقوله اقتصاد به عنوان یک اولویت بوده است. این مساله البته هیچگاه مورد مناقشه قرار نگرفت و دولتمردان دولت هفتم خود این امر را می پذیرفتند و آن را از لوازم برقراری دموکراسی در کشور می دانستند. «مردم به شعارهای سیاسی خاتمی رای دادند و کسی به وعده های اقتصادی وی توجهی نداشت چرا که رقبای انتخاباتی رئیس جمهور وعده های اقتصادی می دادند نه خاتمی.» این استدلال برخی هم قطاران رئیس دولت هفتم بود. در مردادماه سال 77 در شرایطی که به دلیل کاهش شدید قیمت نفت و شرایط بد خشکسالی و همچنین آنچه که مسئولین وقت دولت از آن به عنوان "سر رسیدن موعد بازپرداخت استقراش های سنگین خارجی به ارث رسیده از دولت سابق" یاد می کردند، "طرح ساماندهی اقتصادی"، به عنوان ناجی اقتصاد بحران زده کشور، مطرح شد.اما دولت وقت که به جای «هیات دولت» از یک «شرکت سهامی سیاسی» که سهامش بین 18 گروه دوم خردادی تقسیم شده بود، برای اداره کشور بهره می جست، به علت اختلافهای 180 درجه ای در دیگاههای متولیان اقتصادی آن، این طرح را که در اثر فرامین و مطالبات مکرر رهبر انقلاب تدوین شده بود، به بایگانی سپرد و البته بعدها مدعی شد اگرچه اجرای این طرح حتی به مرحله مقدماتی نیز نرسید اما از آن در تدوین برنامه پنجساله سوم استفاده لازم، شده است. در این شرایط و در حالیکه خبر ورشکسته شدن پی در پی کارخانجات و شرکتهای دولتی و علی الخصوص بخش خصوصی، نگرانیهای جدی سرمایه گذاران و تولیدکنندگان را برانگیخته بود، در عرصه اقتصادی همچنان درگیریهای تئوریک بین دکتر نجفی(رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه) و دکتر نوربخش( رئیس وقت بانک مرکزی) و هر دو مقام مسئول مذکور با دکتر نمازی (وزیر و قت اقتصاد) اجرای طرح ساماندهی را با بن بستهای جدی روبرو کرد.در این میان رئیس جمهور وقت به عنوان مسئول اصلی حل اختلافات میان اعضای دولت هم تنها به نظاره این اختلافها اکتفا نمود و ترجیح داد بیشتر وقت کاری خود را به سخنرانیهای سیاسی در مورد لزوم برقراری آشتی میان «دین» و «آزادی» اختصاص دهد.این نقیصه البته امر قابل انکاری نبود و نزدیکترین نیروهای سیاسی و اقتصادی وابسته به خاتمی نیز بر آن صحه گذاشتند. اقراری که به جهت پرهیز از تضعیف رئیس جمهور، تا مدتها علنی نشد اما سرانجام، این راز سر به مُهر باقی نماند و اظهارنظرهای پراکنده برخی دولتی ها بر آتش این تنور افزود. مرعشی حامی کارگزارانی خاتمی و دولتش، دولت هفتم را از حیث سیاستهای اقتصادی گنگ و مبهم نامید و گفت: بخش اقتصادی دور اول خاتمی، در کنار مرحوم نوربخش، آقای نجفی و آقای نمازی گذاشته شده بود که این نشان می داد که بر دور اول دولت خاتمی، سیاست های روشنی حاکم نبوده است. چرا که اگر بر دولتی سیاست های روشنی حاکم باشد، هرگز نوربخش و نجفی و نمازی را در کنار هم قرار نمی دهند چون اینها قابل ترکیب با هم نیستند. نامور حقیقی از دیگر اعضاء حلقه حامیان دولت وقت و از نویسندگان اپوزیسیون فعلی مقیم خارج از کشور، نیز در مصاحبه ای گفت: عملاً خاتمی از نیرویی که جامعه در اختیارش داد برای افزایش تولید استفاده نکرد و نتوانست طرح ساماندهی اقتصادی را با دسترسی به اهداف مشخصی محقق کند... «یکی از مشکلات آن بود که خاتمی اقتصاد نمی دانست. تا آخر ۸ سال دولت خاتمی، حرکت اقتصادی روشنی هم وجود نداشت. یک روز قرار بود طرح ساماندهی اقتصادی اجرا کنیم اما فردایش می دیدیم که اقتصاددانهای "نهادگرا" از دانشگاه علامه در دولت جمع می شدند. البته خب معلوم است که آخرش هم باید اینطور می شد!» این بخشی از اظهارات یک مدیر ارشد اقتصادی دولت خاتمی در سالهای 76 تا 84، در گفتگو با خبرنگاران است.و ... از سوی دیگر در عرصه های دیگرهم فضای سیاست زده کشور که با سفارشهای تئوری پردازان جنگ روانی غرب و پیگیری مسوولین ارشد دولتی، در کشور مو به مو پیاده و اجرا می شد سبب شده بود تا فضای علمی در دانشگاهها در اثر سیادت غوغاسالاری های سیاسی به محاق رود. این فضای سیاست زده که علم و اقتصاد را در ذهن مسوولین دولتی به حاشیه رانده بود، البته زودگذر هم نبود ودستکم تا پایان سال 78 و ماههای ابتدایی سال 79 تداوم یافت.بدین ترتیب تنها فعالیت جدی اقتصادی دولت هفتم که قرار بود در قالب طرح ساماندهی، تجلی یافته و اجرا شود در حد تبلیغ و بیان باقی ماند و علیرغم برقراری حالت رکود اقتصادی و به تبع آن، افزایش نرخ بیکاری در کشور، نرخ تورم نیز در این سه سال به طور متوسط سالیانه دو درصد افزایش یافت (در سال 76، 3/17 درصد، در سال 77، 1/18 درصد و در سال 78، 1/20 درصد). این یعنی برقراری تورم رکودی در کشوربحران زده ای که البته عناصر اقتصادی دولت آن سرگرم بیان اختلافات تئوریک بودند و مسوولین سیاسی اش هم مشغول یافتن راههایی برای سکولاریزه کردن نظام، فشار از پایین و چانه زنی از بالا، تحکیم غوغاهای سیاسی برفضای دانشگاهها، ایجاد حاکمیت دوگانه و... |
روحانی مردی که باید از نو شناخت
بعد از اینکه مشخص شد حسن روحانی نفر اول لیست جبهه دوم خرداد در انتخابات مجلس هشتم از تهران خواهد بود، بار دیگر نام او بر سر زبانها افتاد. گویا تجربه آذرماه سال گذشته که وی توانست به عنوان ششمین نفر به مجلس خبرگان رهبری راه یابد موجب این انتخاب از سوی اصلاح طلبان بوده است.
حجت الاسلام حسن روحانی دکترای حقوقش را از انگلستان گرفته است ، متولد 21 آبان 1327 در روستای سرخه سمنان است. شایعات پیرامون خانواده اش علی الخصوص پسرش فراوان است. همه او را کارگزارانی می دانند اما خودش این را قبول ندارد و خود را بیشتر به عنوان عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت می داند، عضوی که بیشتر مواضعش را با هاشمی رفسنجانی نزدیک می دانند.حسین مرعشى: اسلام نظام اقتصادى ندارد!
حسین مرعشى سخنگوى حزب کارگزاران در گفتگو با مجله ذکر،گاهنامه آموزشى تخصصى حزب موتلفه اسلامى گفت: ما قائل به اینکه اسلام نظام اقتصادى دارد ، نیستیم!وى افزود: اسلام دین هدایت است، همان طور که نظام مهندسى ندارد نظام اقتصادى هم ندارد. وى در بخش دیگرى از این مصاحبه دیدگاه حزب کارگزاران را در مورد لیبرالیسم این گونه بیان مىکند: ما به عنوان حزب کارگزاران با برداشتى که از دین، مکتب و تجربه بشرى و مبانى دینى داریم به این نتیجه رسیدیم که اسلام با مشى لیبرالیسم سازگارى دارد!
منبع: http://bultannews.com/index.php?option=com_content&task=view&id=895&Itemid=43
طنزی حقوقی از وکیل « هممیهن » :
موکلم اطلاعی از اشتهار آن فرد به فسق (زهرا امیر ابراهیمی) نداشته است
در اظهارنظر سخنگوی قوهی قضاییه یکی از اتهامات روزنامه «هممیهن» اشاعه فساد و منکرات بوده در حالی که این روزنامه اقدام به انتشار خبر و عکس نمایشگاه فردی کرده که ظاهرا در جای دیگری تظاهر به فساد داشته در حالی که روزنامه از انتشار این خبر سوءنیت نداشته و اطلاعی از اشتهار آن فرد به فسق نداشته است!!؟؟!؟!؟!؟
وکیل مدافع غلامحسین کرباسچی، مدیرمسوول روزنامه «هممیهن» که امروز-چهارشنبه- در بازپرسی کارکنان دولت حضور پیدا کرده بود، گفت: مطلع شدم که توقیف روزنامه «هم میهن» به استناد شکایتهای جدیدی بوده که هنوز به آنها رسیدگی نشده است و علت عمده توقیف، رای دادگاه سابق نبوده است. علیزاده طباطبایی در گفتوگو با ایسنا، اظهار داشت: قرار است روز یکشنبه به اتفاق موکلم در شعبه دوم بازپرسی کارکنان دولت حضور پیدا کنیم و در برابر شکایات جدید مطرح شده دفاع کنیم. وی افزود: ظاهرا چند فقره پرونده با شکایت وزارتخانهها و بعضا اشخاص حقیقی و حقوقی علیه روزنامه و همچنین تذکر هیات نظارت و شورای عالی امنیت ملی وجود داشته است. وکیل مدیرمسوول روزنامه «هممیهن» خاطرنشان کرد: در اظهارنظر سخنگوی قوهی قضاییه یکی از اتهامات روزنامه «هممیهن» اشاعه فساد و منکرات بوده در حالی که این روزنامه اقدام به انتشار خبر و عکس نمایشگاه فردی کرده که ظاهرا در جای دیگری تظاهر به فساد داشته در حالی که روزنامه از انتشار این خبر سوءنیت نداشته و اطلاعی از اشتهار آن فرد به فسق نداشته است. وی در پایان گفت: امیدوار هستم با دفاعیاتی که در دادگاه ارایه خواهیم کرد، این سوءتفاهمها برطرف شود و شروع فعالیت مجدد روزنامه «هممیهن» را شاهد باشیم. آغاز دوگانگی در جبهه دوم خرداد ؛
انتقاد از مطرح شدن نام خاتمی به عنوان رهبر اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هشتم
شورای مرکزی حزب اعتماد ملی نشستی را برای بررسی نحوه رفتار انتخاباتی حزب اعتماد ملی برگزار کرد و طی آن مهدی کروبی به عنوان رییس ستاد انتخاباتی برگزیده شد.
شورای مرکزی حزب اعتماد ملی نشستی را برای بررسی نحوه رفتار انتخاباتی حزب اعتماد ملی برگزار کرد و طی آن مهدی کروبی به عنوان رییس ستاد انتخاباتی برگزیده شد. منبع: کد خبر : MN- 1539 http://www.mardomyar.com جنایات مطبوعاتی که دوم خردادیها مرتکب شدند(1) ( خاکریزیسیم ) در ادامه این غائله روزنامه های دوم "خرداد"ی نقش آتش بیار معرکه را بخوبی ایفا کردند، همان روزنامه هایی که همصدا با اعضاء افراطی دفتر تحکیم وحدت از انبوه شهدای(!) دانشجوی این واقعه دم می زدند و با تیترهای دروغین و جنجالی چون "کوی دانشگاه به خون کشیده شد" و همچنین "قتل حداقل 2 دانشجو در حمله نیروهای نظامی به خوابگاه قطعی است" و دهها مقاله و یادداشت و تیتر از این دست مردم عادی و دانشجویان ساده دل را تهییج می نمودند؛ آن روزها روزنامه هایی چون "خرداد" ، "بیان" ، "حیات نو" ، "بهار" ، "مناطق آزاد" ، "جامعه" و ... مبدل به تریبون رسمی آشوب طلبان شده بودند و خروجی های خبری و تحلیلی آنها با رادیو تلویزیون های صهیونیستی آن چنان مغایرتی با هم نداشتند؛ البته این رویه در تمام دوران 8 ساله زعامت مدعیان اصلاح طلبی بر دستگاه اجرائی به دقت دنبال شد، بطور مثال در ماجرای دستگیری جاسوسان اسرائیلی در سال 1379، روزنامه حیات نو در شماره 12 تیر و پس از اعلام رای دادگاه متهمان، در صفحه اول خود عکس مادر یکی از جاسوسان را به تصویر کشید در حالیکه به شدت می گرید و به درگاه خدا تضرع می نماید و به تعبیر دکتر علی مطهری کاری که روزنامه هایی چون کیهان و رسالت در مورد محکوم به اعدام شدن مجاهدین مسلمان مصری انجام می دهند، این روزنامه برای جاسوسان اسرائیل انجام داد!!! امسال ایام منتهی به سالگرد 18 تیر و نیز ابتدای طرح عظیم سهمیه بندی بنزین با هم تلاقی پیدا کرده اند؛ اما وجهی که نگارنده را بر آن داشت تا این دو مقوله کاملا متمایز را در کنار هم قرار دهد نقش پر رنگ عنصر رسانه، علی الخصوص رسانه های مکتوب و مطبوعات، در هر دو آن هاست.از یاد نبرده ایم که جرقه های ابتدایی حادثه 18 تیر از افشای سندی به کلی سری توسط روزنامه سلام و شکایت وزارت اطلاعات از این روزنامه و توقیف آن به دنبال شکایت مزبور، خورده شد؛ توقیف این روزنامه برای معاندینی که سالها انقلاب حضرت روح الله هوای نفس کشیدن را از آنها گرفته بود، تبدیل به مستمسکی شد تا ضربه ای کاری بر پیکره آن وارد نمایند؛ در ادامه این غائله روزنامه های دوم "خرداد"ی نقش آتش بیار معرکه را بخوبی ایفا کردند، همان روزنامه هایی که همصدا با اعضاء افراطی دفتر تحکیم وحدت از انبوه شهدای(!) دانشجوی این واقعه دم می زدند و با تیترهای دروغین و جنجالی چون "کوی دانشگاه به خون کشیده شد" و همچنین "قتل حداقل 2 دانشجو در حمله نیروهای نظامی به خوابگاه قطعی است" و دهها مقاله و یادداشت و تیتر از این دست مردم عادی و دانشجویان ساده دل را تهییج می نمودند؛ آن روزها روزنامه هایی چون "خرداد" ، "بیان" ، "حیات نو" ، "بهار" ، "مناطق آزاد" ، "جامعه" و ... مبدل به تریبون رسمی آشوب طلبان شده بودند و خروجی های خبری و تحلیلی آنها با رادیو تلویزیون های صهیونیستی آن چنان مغایرتی با هم نداشتند؛ البته این رویه در تمام دوران 8 ساله زعامت مدعیان اصلاح طلبی بر دستگاه اجرائی به دقت دنبال شد، بطور مثال در ماجرای دستگیری جاسوسان اسرائیلی در سال 1379، روزنامه حیات نو در شماره 12 تیر و پس از اعلام رای دادگاه متهمان، در صفحه اول خود عکس مادر یکی از جاسوسان را به تصویر کشید در حالیکه به شدت می گرید و به درگاه خدا تضرع می نماید و به تعبیر دکتر علی مطهری کاری که روزنامه هایی چون کیهان و رسالت در مورد محکوم به اعدام شدن مجاهدین مسلمان مصری انجام می دهند، این روزنامه برای جاسوسان اسرائیل انجام داد!!!ر وزنامه های یاد شده که دقیقا از یک کمیته هدایت می شدند، آن چنان فضای سنگین آنارشیستی را بر جامعه حاکم کرده بودند که اگر فرد یا گروهی بر خلاف این فضا می خواست حرکت کند مورد شدیدترین تهاجمات و تخریب ها قرار می گرفت؛حملات گسترده به هاشمی رفسنجانی یکی از بارزترین نمونه های این لجن پراکنی ها بود؛ همان ها که در انتخابات نهم ریاست جمهوری هاشمی را حمایت می کردند چند سال پیش از آن از وی چنان غول بی شاخ و دمی درست کرده بودند که هر خواننده ای با مطالعه هجویات این توده روزنامه ها، نسبت به شخصیت هاشمی نفرت عجیبی پیدا می کرد علاوه بر آن، این هجوم رسانه ای وسیله ای بود برای درست جلوه دادن - و نه ماست مالی- کارهایی که غلط بودنشان اظهر من الشمس بودند که حمله شدید به تلویزیون بدلیل پخش مشروح کنفرانس برلین و نیز توجیه برگزاری جشنواره ایران زمین و همچنین حمله به مخالفین مخالفین ولایت فقیه و ... از این دست اقدامات بودند؛ البته گوشه ای از این سنخ توجیهات مطبوعاتی و تعویض جای خیر و شر را در همین ماجرای اخیر دست دادن خاتمی با خانم های ایتالیایی را شاهد بودیم ... ادامه دارد... از : سید مصطفی میرمحمدی از http://www.sepehrnews.ir/?p,5328
حزب اعتماد ملی ظاهرا برخلاف گروه های دیگر سیاسی کشور که هنوز در مرحله تعیین افراد برای دستیابی به وحدت و پیدا کردن تابلوی انتخاباتی خود هستند به این حد از آمادگی رسیده است که بتواند رییس ستاد انتخاباتی خود ر ا تعیین و فعالیت های رسمی اش را آغاز کند.این در حالی است که گفته می شود سایر گروه های اصلاح طلب هنوز به هیچ انسجامی در درون خود دست نیافته اند و حتی تکلیف ائتلاف برای حضور در انتخابات مجلس هشتم نیز مشخص نشده است .با این حال تحرکات اخیر خاتمی نشان دهنده برنامه های وی برای به اتحاد کشیدن اصلاح طلبان است هرچند که برخی گروه های اصلاح طلب از این مساله چندان خرسند نیستند .
در همین باره ، یک مقام آگاه حزبی در جناح اصلاح طلبان در گفت و گو با خبرنگار عصر ایران ، با انتقاد از مطرح کردن نام سید محمدخاتمی به عنوان رهبر وحدت اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هشتم گفت: با ورود خاتمی و هیاهوهایی که به راه افتاده است گروه های اصلاح طلب دیگر نخواهند توانست مروری به تجربیات گذشته خود داشته باشند و اشتباهات را جبران کنند.وی که خواست نامش فاش نشود افزود: از هم اکنون می توان گفت که گروه های دوم خرداد با این رویه ، موفقیت در انتخابات مجلس هشتم کسب نخواهند کرد. در همین حال یک منبع خبری نزدیک به مهدی کروبی نیز اخیراً مدعی شده است که کروبی در 11 استان محبوب ترین چهره ملی است .ناظران سیاسی معتقدند با توجه به صف بندی های موجود و جو سیاسی کشور ، جناحی که نتواند به ائتلاف کامل درون گروهی برسد شانس بسیار اندکی برای کسب اکثریت کرسی های مجلس را خواهد داشت .
یادداشت کیهان؛ بحرین باید به ایران برگردد!
بحرین بخشی از خاک ایران بوده است که در جریان یک زد و بند غیرقانونی میان شاه معدوم و دولت های آمریکا و انگلیس از ایران جدا شده است و امروزه اصلی ترین خواسته مردم بحرین بازگشت این استان جدا شده از ایران به سرزمین اصلی و مادری آن، یعنی ایران اسلامی است
کیهان در یادداشت روز خود به قلم شریعتمداری آورده است : پنج شنبه هفته گذشته وزرای خارجه، دفاع و امنیتی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در پایان اجلاس سه روزه خود در ریاض، بار دیگر- و به روال چند ساله اخیر- با صدور بیانیه ای از ادعای مالکیت امارات متحده عربی بر جزایر سه گانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی حمایت کردند و از جمهوری اسلامی ایران خواستند از طریق مذاکره به اختلافات موجود درباره مالکیت این سه جزیره پایان دهد!
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس- عربستان، کویت، امارات عربی متحده، بحرین، قطر و عمان- که سابقه تشکیل هیچیک از آنها به 100سال نمی رسد، به خوبی از حاکمیت قطعی ایران بر جزایر سه گانه و اسناد این حاکمیت بلامنازع باخبرند و حتی در دورترین افق های ذهن خویش هم نمی توانند تصور روزی را داشته باشند که این حاکمیت کمترین خدشه ای پیدا کند، بنابراین انگیزه آنها از تکرار این ادعای واهی و بی اساس هرچه باشد، احتمال خروج این سه جزیره از حاکمیت ایران نیست. پس ماجرا چیست؟
برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید به اسنادی که حاکمیت قطعی ایران بر جزایر سه گانه را نشان می دهد اشاره کرد؛
1- علاوه بر نقشه های متعددی که از دوران یونان باستان - قبل از میلاد مسیح- برجای مانده و در آنها از تمامی جزایر خلیج فارس با عنوان بخشی از سرزمین ایران یاد شده است، در سده های اخیر نیز تمامی نقشه های رسمی که از سوی کشورهایی نظیر انگلستان، فرانسه، روسیه، پرتغال، اسپانیا و... تهیه شده و به عنوان اسناد رسمی نگهداری می شوند، جزایر خلیج فارس- از جمله سه جزیره تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی- را بخشی از خاک ایران دانسته اند. از جمله دولت انگلیس که بیش از دو سده در منطقه حضور داشته و در مواردی نیز با دولت های وقت ایران درگیر بوده است، در مجموع 23نقشه رسمی از منطقه تهیه کرده که در تمامی آنها- بدون استثناء- جزایر سه گانه متعلق به ایران است.
2- در سال 1830کاپیتان جی.بی.بروکس GBBRUCKS از سوی کمپانی هند شرقی- وابسته به دولت استعماری انگلیس- نقشه ای رنگی از خلیج فارس تهیه می کند. در این نقشه رنگی که نسخه هایی از آن در وزارت خارجه انگلیس و مخزن اسناد سازمان ملل متحد نگهداری می شود، 3 جزیره تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی به رنگ خاک ایران ترسیم شده است. کاپیتان بروکس نزدیک به 12 سال برای تهیه این نقشه در منطقه خلیج فارس بود.
3- در سال 1835 «ساموئل هنل» از سوی دولت انگلیس مامور تعیین حدود کشورها در خلیج فارس می شود. هنل در نقشه خود یک خط فرضی در آبهای خلیج فارس ترسیم می کند که جزایر سه گانه در قسمت فوقانی- شمالی- این خط فرضی قرار داشته و متعلق به ایران دانسته شده است.
4- در ژانویه سال بعد- 1836- سرگرد «موریسن» جانشین ساموئل هنل، ماموریت او را پی می گیرد و پس از مذاکره با شیوخ خلیج فارس نقشه ای که به تایید آنها رسیده بود را تهیه می کند. در این نقشه، جزایر سه گانه در عمق بیشتری از قلمرو ایران قرار گرفته است.
5- در سال 1881 نیروی دریایی انگلیس بار دیگر نقشه ای از منطقه خلیج فارس تهیه می کند که در آن جزایر سه گانه و خاک ایران، رنگ مشترکی دارند.
6- در سال 1886 دایره اطلاعات دولت انگلیس نقشه ایران را با رنگ یکسان جزایر و خاک ایران تهیه کرده و در 12 ژوئن همان سال این نقشه از سوی وزیر مختار انگلیس در تهران به ناصرالدین شاه تحویل می شود.
7- در سال 1908، دولت ایران امتیاز استخراج خاک سرخ -سنگ آهن- ابوموسی را به ونگهاوس آلمانی می دهد که دولت انگلیس به دلیل تیرگی روابط خود با آلمان، به ایران اعتراض می کند، دولت انگلیس در اعتراض خود خواهان کسب امتیاز استخراج خاک سرخ برای شرکت های انگلیسی است یعنی تاکید بر حاکمیت ایران...
و از ده ها سند دیگر، از جمله احکامی که دولت های وقت ایران برای انتصاب حکام- استانداران- خود در بندرلنگه- که شبه جزیره یاد شده بخشی از آن بوده است- صرف نظر می کنیم.
8- اصلی ترین- و تنهاترین- سندی که امارات برای اثبات ادعای خود ارائه می کند نامه ای است که شیخ یوسف فرماندار ایرانی بندرلنگه در سال 1882 به شیخ حمید القاسمی حاکم راس الخیمه می نویسد و در آن به عنوان تعارف و ابراز ادب- که آن هنگام بسیار متداول بوده و در بسیاری از نامه های مشابه دیده می شود- نوشته بود؛ ابوموسی از آن شماست (یعنی در خدمت شما هستیم!)
نکته درخور توجه این که شیخ یوسف در ادامه همین نامه خطاب به حاکم راس الخیمه می نویسد «بلد لنجه بلدکم» یعنی شهر بندرلنگه هم شهر شماست و عجیب آن که اماراتی ها وقتی به این نامه استناد می کنند جمله اخیر را که به وضوح نشان می دهد جمله قبلی فقط یک تعارف بوده است، حذف می کنند!
9- در حقوق بین الملل و قوانین مربوط به مرزها و سرزمین ها، حاکمیت یک کشور بر یک منطقه از چند راه به اثبات می رسد. از جمله «مالکیت تاریخی»، حاکمیت موثر- یعنی افراشته بودن پرچم، نصب حکام، حضور نیروی نظامی و...- که تمامی این ملاک ها و معیارهای حقوقی از حاکمیت قطعی ایران بر جزایر سه گانه حکایت دارند.
10- در میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، همراهی بحرین با سایر کشورهای عضو حساب جداگانه ای دارد، زیرا بحرین بخشی از خاک ایران بوده است که در جریان یک زد و بند غیرقانونی میان شاه معدوم و دولت های آمریکا و انگلیس از ایران جدا شده است و امروزه اصلی ترین خواسته مردم بحرین بازگشت این استان جدا شده از ایران به سرزمین اصلی و مادری آن، یعنی ایران اسلامی است و بدیهی است که این حق مسلم ایران و مردم استان جدا شده آن نباید و نمی تواند نادیده گرفته شود.
11- و اکنون با توجه به اسناد یاد شده که از حاکمیت قطعی و بلامنازع ایران بر جزایر سه گانه حکایت می کند، باید به این پرسش بازگشت که انگیزه اصلی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از طرح ادعای واهی حاکمیت امارات بر جزایر سه گانه چیست؟ و آیا این ادعا می تواند غیر از وحشت آنان از زلزله ای که انقلاب اسلامی بر حکومت های قرون وسطایی و غیرقانونی آنها انداخته است علت دیگری داشته باشد؟ تمامی دولت های یاد شده با دخالت مستقیم قدرت های استکباری شکل گرفته اند و مردم کمترین دخالتی در تعیین دولت، سیاستگذاری ها و تصمیم سازی های آن نداشته و ندارند. از سوی دیگر تمامی دولت های عضو این شورا در میان مردم خود به همکاری با رژیم صهیونیستی- و دستکم بی تفاوتی در مقابل جنایات این رژیم علیه مردم مظلوم فلسطین- متهم هستند. حاکمان دولت های یاد شده به خوبی می دانند که در عصر بیداری اسلامی- با الگوی انقلاب اسلامی- حاکمیت یک خانواده بر سرنوشت مردم و غارت ذخایر ملی، امکان پذیر نیست و از آنجا که لرزه منجر به فروپاشی رژیم های غیرقانونی خود را ناشی از الگوی جمهوری اسلامی ایران می دانند- و در این مورد حق دارند!- دشمنی با ایران اسلامی را به عنوان یکی از اهداف استراتژیک خود برگزیده اند... و چه گزینش خطرناکی، نه برای ایران، که برای ادامه حاکمیت خودشان.
مطلبی که در روزهای گذشته و به دنبال انتشار فیلمهایی از حاج آقا(!)ی خاتمی که وی را در حال دست دادن با چند زن و دختر نیمه عریان ایتالیایی نشان میداد، محافل دوم خزدادی و بویژه شخص آقای خاتمی را بر آن داشت تا با اجرای عملیات ماس مالیزیشن ـ masmalization ـ(!) به هر نحو ممکن مانند دفعه های قبل قضیه را بخوابانند.
نخست دفتر بنیاد باران اطلاعیه داد که انتشار چنین فیلمهایی توسط فیلمبردار ایتالیایی با هر غرضی که بوده مخالف شرع است(!) و البته تکذیب هم می شود(!). بعد هم خبرگزاری انتخاب از قول آقای خاتمی نوشت:"«آنجا آنقدر شلوغ بود که اگر اتفاقی هم افتاده من یادم نمی آید !!»" بعد حاج آقای خرازی اطلاعیه دادند که در بین جمعیت زیاد گاهی اوقات کنترل از دست آقای خاتمی در می رفته است(!) و در آخر مطبوعات و سایتهای دوم خردادی سکانس آخر نمایش ماس مالیزیشن رو بازی کردند و تیتر زدند که اینها مونتاژ شده و اله و بله...
نمونه 1 نمونه 2 نمونه 3 نمونه 4
از این نمونه ها زیاد می توانید پیدا کنید. این وسط این انگشترو از کجاشون درآوردن خدا می دونه! اما در این میان کسی به نظرات شخص فیلمبردار توجهی نمیکند. اما من از قول خبرگزاری انتخاب(خبرگزرای منتسب به حسن روحانی) متن ترجمه شده حرفهای فیلمبردار ایتالیایی را می نویسم:
"من در شهر اودین که شهری کوچک در شمال شرقی ایتالیا است زندگی می کنم. از قضا این مکانی است که حدود یک ماه پیش به صحنه دست دادن های معروف آقای خاتمی تبدیل شد، اما در آن زمان هیچ کسی به این موضوع توجه نکرد تا زمانی که توجه روزنامه های ایران و مطبوعات جهان را به خود جلب کرد.در روز مورد نظر چندین فیلمبردار و عکاس روی آقای خاتمی زوم کرده بودند. گزارشگران، سیاستمداران، اشخاصی گمنام و چهار زن در صف بدرقه آقای خاتمی حضور داشتند. همه حاضران در محل و حتی خود من که چند سانتیمتر دورتر از آقای خاتمی بودم حرکات وی را مشاهده کردیم و از این صحنه ها فیلمبرداری شد.زمانی که ویدئوهای خود را برای اولین بار تماشا کردم و تصمیم گرفتم که آن را بر روی یوتیوب (سایت اشتراک قطعات ویدئویی) قرار دهم از این موضوع خبر داشتم که این یک نوع ریسک است اما فکر نمی کردم که واکنش ها تا به این حد باشد.هم اکنون سخت در تلاشم همه فیلم هایی که در جریان دیدار خاتمی از ایتالیا و بعد از آن جمع آوری کرده ام در اینترنت قرار دهم.من با افرادی که فکر می کنند این اخبار واقعا صحت دارد هم نظر هستم."
اما در این میان ذکر چند نکته نیز حائز اهمیت است:
1- تناقضاتی که در حرفهای دوم خردادی ها مشهود است نشانگر آن است که آنها خود هم نمی دانند تکذیب کنند یا توجیه!
2- این فیلم توسط یک فیلمبردار ایتالیایی در اینترنت قرار داده شده، و خود آن شخص هم در این سایت آن را تایید کرده. حالا چه دلیلی دارد که نامبرده بیاید و فیلم آقای خاتمی را مونتاژ کرده و روی شبکه مجازی قرار دهد.؟!
3- اصلا اگر بر فرض محال باور کنیم که فیلم مونتاژ است، من می خوام از آقای خاتمی سوال کنم که کجای فیلم مونتاژ شده؟
آیا شما مونتاژ شده اید، یا آن دختران مونتاژ شده اند، یا که نه در این فیلم بوسیله تکنیکهای فتوشاپ دختران نیمه عریان شده اند، شاید هم دست شما مونتاژ شده، نه! حتما عبا و عمامه تان مونتاژ شده ...
4- در آخر می خواهم آقای خاتمی را که 8 سال آزگار سکاندار پایگاه تشیع در جهان اسلام بوده اند با رئیس جمهور خیلی بد(!) کنونی مقایسه کنم؛ که در تمامی دیدارها حتی در شرایط اضطراری بر رعایت مسائل شرعی و فرهنگ ایرانی تکیه دارد. عکس معروفی از احمدی نژاد که نماد سادگی اوست همراه با سه عکس دیگر در یکی از پایگاههای اینترنتی ترکیه منتشر و مورد استقبال و تمجید بسیاری از مسلمانان این کشور قرار گرفته است...