نقدی گذرا بر خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1363
«کتاب به سوی سرنوشت» خاطرات سال 1363 آقای هاشمی، مانند دیگر خاطرات ایشان قابل تأمل است. کتاب مذکور هفتمین کتاب خاطراتی آقای هاشمی است که از سوی «دفتر نشر معارف انقلاب» یعنی، انتشارات ویژه خاطرات وی، انتشار مییابد.
در تمام کتابها، خاطرات روزانه آقای هاشمی ثبت شده است. این که در بحرانهای لحظهای سالهای آغازین انقلاب و داشتن مسؤولیتهای متعدد، چگونه این «روزنگاری»های نیازمندِ «فرصت و فراغت» توسط شخص ایشان جمعآوری گردیده است، شگفتآور است.به هر حال با توروق گذرای کتاب، نکاتی در خور ارائه برای مردم وجود دارد. مردمیکه یا امکان خریدن کتاب را با قیمت 7000 تومان ندارند و یا فرصت مطالعه آن را! چند نمونه کوچک و در خور تأمل عیناً از متن کتاب قابل توجه است:
1. پنجشنبه 15 شهریور:
رضا هاشمیان عموزاده و علی شریفیان، همشیرهزاده که در لیبی تحصیل میکند، آمدند. رضا برای گرفتن بورس تحصیلی برای آلمان شرقی کمک میخواست.
2. دوشنبه 22 بهمن:
تمام روز در منزل بودم. مطالعه و استراحت داشتم. بچهها به «آبعلی» رفتهاند. در منزل تنها ماندم.
3. جمعه 4 آبان:
در منزل ماندم. استراحت و مطالعه کردم. مهدی و یاسر برای یادگیری اسب سواری رفتند4. شنبه 11 اسفند:
اول شب آقای دکتر ولایتی آمد درباره سفر آیندهام به ژاپن و چین مذاکره کرد. همچنین گفتم: نظر من این است که در صورت پیروزی در عملیات، امام دستور بدهند که شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر شوروی» از موضع قدرت، حذف شود.
نکته دیگر که نیازمند دقت است، کابرد واژه «دکتر» برای آقای حسن روحانی و «محافظهکار» برای جناح راست، در آن سال است، و نیز تصریح بر ماندن در خانه و استراحت کردن و مطالعهنمودن و فیلم دیدن در روزهای مختلف هفته!
اما علاوه بر نکات بسیار کوچک فوق دو مسأله مهم و قابل شرح در کتاب وجود دارد:
الف: مخالف حضرت امام رحمتالله علیه با ادامه کار حزب جمهوری اسلامی. این مسأله سبب ملاقاتهای بسیار، مذاکرات و توضیحات و توجیهات فراوان با ایشان گردیده است. اما نتیجه حاصله آنچنان که در خاطرات آقای هاشمی ضبط شده عبارتند از:
ـ ممنوع شدن ائمه جمعه از عضویت در حزب توسط حضرت امام (ره)
ـ ممنوعیت افراد بسیج از عضویت در حزب که با تعبیر نویسنده کتاب، این دو کار حزب را لاغر میکرد و کارایی و اعتبار حزب را کاهش میداد.
در نهایت ملاقات 12 اسفند با حضرت امام رحمتالله علیه قابل توجه و دقت است که خلاصه آن این بود که امام، نظر مساعدی با اصل حزب ندارند، و نظر ایشان این است که روحانیون در حزب نباشند ولی نهی نکردهاند. اما ائمه جمعه را قاطعاً از عضویت در حزب منع کردهاند. با انحلال حزب هم مخالفت ندارند. ولی دستور انحلال ندادهاند.
بدین ترتیب میتوان به روشنی «تضاد»، «تقابل» و «مخالفت صریح» حزبگرایی و حزبسازی و پافشاری بر تحزب به معنای «پایه دمکراسی» را با خط، مرام و مشی تئوری و عملی حضرت امام سلامالله علیه دید. در نتیجه آقایان هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، کروبی و حتی عسکر اولادی و دیگر مدعیان همسویی، همگرایی و نزدیکی حتی عاطفی با امام رحمت الله علیه چگونه با حزبسازی و حزبگرایی به مصاف با آن حضرت برخاستهاند؟! علاوه بر آنکه احزاب مورد نظر این افراد شامل لیبرالها، سوسیال دمکراتها و مسلمانان تغییر ایدئولوژی داده «کارگزاران» و «دگراندیشان» مشارکت و ملحدان از هر فرقه و گروه میشود.
ب ـ مطلب اساسی دیگر در نامه اعتراضی جامعه مدرسین به آقای هاشمی و پاسخ وی یافت میشود. این نامهها مربوط به یک خطبه هاشمی است که در آن هم به مسأله اقتصاد کشور و هم نکتهای در ارتباط با باورها و احکام شرعی پرداخته شده است. بدون ورود به محتوای اصلی نامهها و موضعگیری جانبدارانه یا مخالف نسبت به موضوع آن، چند نکته کلیدی نیازمند دقت است.
ـ دفاع هاشمی رفسنجانی از کنترل محض اقتصاد توسط دولت و مخالفت صریح با خصوصیسازی
ـ تأکید هاشمی بر آمار و ارقام گزارشات اقتصادی توسط مراکز رسمی دولت و نفی هرگونه تحلیل و گزارش اقتصادی و غیر آن
ـ نهی کامل جامعه مدرسین از مخالفت با گزارشهای رسمی دولت در مورد مسایل اقتصادی، با این توضیح که: «مخالفت با آمارهای دولتی، مسؤولان سطح بالای جمهوری اسلامی را متهم به «دروغگویی و اغوا کردن» میکند.
ـ تذکر تأکیدی آقای هاشمی به جامعه مدرسین، به عنوان منتقدان برنامههای اقتصادی دولت و مخالفان با آمار ارائه شده از سوی هاشمی و غیرواقعی خواندن آن با این عبارت که: «مشاوران شما عینک تیره سوء ظن به مسؤولان اجرایی به چشم زدهاند.»
ـ توصیه هاشمی به جامعه مدرسین مبنی بر «تشویق دولت در اقدامات اقتصاد دولتی و جلوگیری از اختلافها برای خلع سلاح مخالفان.»
ـ تأکید تصریحی هاشمی به این که «هدف من حمایت از محرومان و جلوگیری از برداشتهای کاذب و بیمورد مالاندوزان و سودپرستان است که در این روزها ممکن است به فکر افتاده باشند که در آینده به اسم آزادی اسلامی، منابع ثروت مردم و جامعه خوان یغمای آنهاست.»
در این بخش میتوان پرسید: از سال 1363 تاکنون چقدر فاصله است تا دیدگاه، اعتقاد و عمل یک مرد واژگونه شود؟ و نیز چگونه ممکن است منتقدانی چون جامعه محترم مدرسین اینگونه مورد توصیه، تأکید و نفی و طرد قرار گیرند، اما امروز هاشمی و طیف لیبرال و دمکرات و ملحد و معاند جمع شده زیر چتر او، تخریبگران سیاستهای اقتصادی دولتی باشند که مورد تأیید همهجانبه رهبری است. اضافه بر آن که این مهم بنام «دل نگرانی»، «دغدغه» و ... نامیده میشود.
همچنین چرا آن روز یک انتقاد کارشناسانه ـ حتی مخالف ـ جامعه مدرسین با اتهام «عینک تیره سوءظن» از سوی آقای هاشمی تخریب میشود. اما امروز هر دروغ و تخریب و شایعه و تهمتی «عین دمکراسی» و «اصولگرایی» و «اصلاحطلبی» تفسیر میگردد؟ و در پایان از چه روی آن روز هاشمی دل نگران آیندهای است که یغماگران ثروت مردم و جامعه را ببلعند، به همین دلیل در حمایت از محرومان علیه جامعه مدرسین قد علم کرده و امروز؟!
مطلب دیگر نامه جامعه مدرسین اشاره به سخنان هاشمی در تقبیح «تراشیدن سر» است که آن را خلاف سنت ابراهیمی علیهالسلام خواندهاند، و قبح بیشتر مسأله را در تقارن گفتههای هاشمی با زمانی که گویا ایام حج تمتع و حکم شرعی تراشیدن سر حجاج بوده، ذکر نمودهاند. جامعه مدرسین به ویژه به این جمله هاشمی تأکید کردهاند که وی «تراشیدن سر را از سنتهای بتپرستهای طرفهای شرق با تعبیرات طنزگونه و اهانتآمیز نسبت به مقام علماء اعلام خوانده است.»
البته پاسخ هاشمی رفسنجانی بیش از پیش نگرش او را به مسائل شرعی و موقعیت شناسی و ملاحظات نسبت به باورهای دینی و مذهبی مردم مینمایاند.دقت در اسامی امضاءکنندگان نامه جامعه مدرسین اسرار بسیاری را بازخوانی خواهد کرد. در میان امضاءها، نامهای آیتالله مکارم شیرازی، آیتالله یزدی، مرحوم آیتالله روحانی، مرحوم آیتالله تهرانی، آیتالله شرعی، آیتآلله استادی، آیتالله مظاهری، آیتالله راستی و آیتالله خرازی وجود دارد.خواندن مفصل خاطرات هاشمی، عبرتآموزیهای بیشتر و برداشتهای عینیتری را به دنبال خواهد داشت. فاعتبروا یا اولی الالباب.(http://ansarnews.com/?usr=news/detail&nid=1439 |
سلام به شما دوست خوبم
وبلاگ بسیار زیبایی دارید ،
با پاسخ به سوالات تبیان اینترنت مجانی و جوایز دیگر هدیه بگیرید ، جواب صحیح سوالات را از وبلاگ زیر در یافت نمائید . به سوالات سایت آفتاب ، درسهایی از قرآن ،از تو می پرسند و سینما گلخانه نیز پاسخ داده شده است
در ضمن برای ورود به سایت تبیان و آفتاب از قسمت پیوندهای روزانه همین وب سایت می توانید استفاده نمائید .
در صورتیکه صلاح میدانید آدرس زیر را تحت عنوان (جواب سوالات تبیان و آفتاب) درلینک خود قرار دهید .
خدا نگه دارتان باشد.
جواب سوالات تبیان و آفتاب
http://nasimekavir.blogfa.com/
در این نظر سنجی یک هیچکدام هم مینوشتید. چون نظر سنجی تان خیلی سطحی است. مثلن آقای رفسنجانی اصلن به دلایل سنی نمیتوانند کاندیدا شوند. آقای خاتمی هم که فرموده اند عطای قدرت را به لقای آن بخشیدم. در واقع کاش مینوشیتد به کی رای میدهید. نه رییس جمهور بعدی کیست و الا مردم خری که من میشاسم دور بعد هم به معجزه هزاره سوم رای خاهند داد.
مبارکتان باشد.