امروز، مسئله خطرناک، این است که سررشته تحولات منفى در سطح بینالمللى، در دست کسانى است که مىخواهند به وسیله این تحولات، اهداف خودشان را که یا زر است یا زور، تأمین کنند و براى آنها چیزى به نام هویت ملتها، اصلاً ارزش ندارد که متأسفانه این، در صد و پنجاه سال اخیر، در دنیا اتفاق افتاده است؛ یعنى تحولات کشورهاى آسیایى، آفریقایى و آمریکاى لاتین، در دام طراحى باندهاى قدرت بینالمللى افتاده است و طراح اینها، صهیونیست و سرمایهداران بینالمللى بودهاند. آن چه براى اینها مهم است، کسب قدرت سیاسى است که بتوانند در کشورها و دولتهاى اروپایى و غیره نفوذ کنند؛ قدرت سیاسى را در دست بگیرند؛ پول کسب کنند و این کمپانىها، سرمایههاى عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آورند....هدف، این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضا کند که اخلاق جنسى ملتها را خراب کنند، به راحتى مىکنند؛ مصرفگرایى را در بین آنها ترویج کنند، به راحتى این کار را انجام مىدهند؛ بىاعتنایى به هویتهاى ملى و مبانىِ فرهنگى را در آنها ترویج کنند، این کار را مىکنند. اینها، اهداف کلان آنها است که تصویر کردهاند. آن وقت، همیشه لشگرى هم از امکانات فرهنگى و رسانهاى و روزنامههاى فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات، در مشت اینها قرار دارد که از آنها به «ناتوى فرهنگى» تعبیر مىکنند؛ یعنى مانند پیمان ناتو که آمریکایىها در اروپا به عنوان مقابله با شوروى سابق، یک مجموعه مقتدر نظامى به وجود آوردند؛ اما براى سرکوب هر صداى معارض با خودشان، در منطقه خاورمیانه و آسیا و غیره، از آن استفاده مىکردند، حالا یک ناتوى فرهنگى هم به وجود آوردهاند. این، بسیار چیز خطرناکى است. البته براى حالا هم نیست؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است. مجموعه زنجیره به هم پیوسته رسانههاى گوناگون از ماهوارهها، تلویزیونها و رادیوها که حالا اینترنت هم داخلش شده است، در جهت مشخصى حرکت مىکنند تا سررشته تحولات جوامع را به دست بگیرند.
گوشهاى از سخنان رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) در جمع دانشگاهیان استان سمنان
امروزه رسانههاى فراملى، به مثابه یکى از مؤثرترین ابزار تحکیم هژمونى نظام سلطه جهانى، به ویژه آمریکا، عمل مىکنند. این رسانهها، وابسته به شرکتهاى قدرتمند و بانفوذ فراملیتىاند و در جهت تأمین منافع کشورهایى چون آمریکا، نقشى اساسى دارند. به بیان دیگر، مؤثرترین ابزار براى جهانى کردن فرهنگ غرب، شرکتهاى فراملى و نیروى محرکه این فرآیند، بهرهگیرى از انقلاب، در عرصه فناورى اطلاعات و جهانى شدن ارتباطات است. پدیده جهانى شدن ارتباطات را پس از دهه 1960م. مىتوان از رشد رسانهها و شرکتهاى فراملى، نظیر تایم وارنر، دیزنى، رویترز، سونى، مردوخ و برتلزمن، دریافت که همگى وابسته به اقتصادهاى پیشرفتهاند؛ به گونهاى که سازمانهاى دولتى و غیردولتى ارتباطى را به شدت تحتالشعاع خود قرار دادهاند.
بخش زیادى از سلطه رسانههاى غربى بر جهان، به آمریکا تعلق دارد که این مسئله را باید ناشى از تجربه بازاریابى، رشد و استفاده از تکنولوژىهاى جدید در جهت دستیابى به جلوههاى ویژه دانست. شاید به همین علت است که تلاش دولتهاى ملى در جهت حفظ جوامع خود از سیطره فرهنگى آمریکا، چندان موفقیتآمیز نبوده است؛ زیرا از یک سو، محصولات فرهنگى آمریکا، حاوى مفاهیم جذابى چون آزادى، حق انتخابهاى فردى و آینده مطلوب است و از سوى دیگر، زیرساختهاى نامطلوب کشورها، باعث تسهیل انتقال و پذیرش محصولات فرهنگى آمریکایى شده است. دیگر دلایل موفقیت رسانههاى آمریکایى در تسلط بر جهان را مىتوان به صورت زیر برشمرد:
1. سلطهگرایى جهانى رسانهاى آمریکایى
در گذشته، تعادلى بین منافع کارگرى و کشاورزى از یک سو و شرکتها از سوى دیگر، وجود داشت؛ امّا امروزه، این شرکتهاى تجارى رسانهاى هستند که بر امور، سلطه یافتهاند. بخشى از این سلطهیابى، به کمکى برمىگردد که رسانهها در امر مبارزات انتخاباتى ایفا مىکنند. هزینههاى تبلیغات رسانهاى نامزدها، مرتب در حال افزایش است که این امر، به افزایش توانایى مالى شرکتهاى رسانهاى از طریق بهرهجویى از نامزدهاى به قدرت رسیده، منجر شده است. از این رو، این شرکتها از حمایت وسیع قانونى در آمریکا بهرهمندند.
از یک قرن قبل، دادگاه عالى آمریکا، همان حقوقى را که براى افراد قائل است، براى شرکتها نیز در نظر گرفت و از این جهت، نظارت بر رسانهها، بسیار دشوار گردید. همچنین، در دهه 1970م. این شرکتها از اصلاحیه اول قانون اساسى آمریکا، براى گسترش و سیطره جهانى فعالیتهاى خود، بهره گرفتند. از آن جا که رسانهها، از حمایت مالى گسترده آگهى دهندگان برخوردارند، به نحو گستردهاى، اقدام به پخش آگهىهاى تبلیغاتى و تجارى مىکنند. این رسانهها، تبدیل به دستگاههاى عظیم بازاریابى و ایدئولوژیکى، به منظور تأثیرگذارى شرکتها شدهاند. در واقع، این رسانهها، مفسران نهایى واقعیت هستند و واقعیت را هم بر اساس منافع شرکتها تعریف مىکنند.
نتیجه این که، اقتدار شرکتهاى رسانهاى، در حال افزایش است و آنان به دنبال یافتن بازارهاى جدید، کاهش مالیات بر فعالیتهاى خود و کسب منافع بیشتر از حکومتها هستند. در این راستا، شرکتها و رسانههاى فراملى، اولویت بسیار زیادى براى مقرراتزدایى قائلند؛ زیرا بدین وسیله مىتوانند به سادگى در رسانههاى ملى نفوذ کنند و از طریق بنگاههاى تبلیغاتى خود، به صورت نامحدودى، بر آنها تأثیر بگذارند. یکى از راههایى که به موفقیت شرکتهاى فراملى رسانهاى آمریکا بر جهان انجامیده است، تمرکز در فعالیتها و حرکت به سوى تأسیس اتحادیههاى رسانهاى است. دو نمونه بارز این مسئله، عبارتند از:
الف) اتحادیه ارتباطات راه دور بینالملل)ITV(؛ این اتحادیه، در سال 1856م. تأسیس و در سال 1932م. به اتحادیه بینالملل تلگراف، تغییر نام داد؛ سپس به منظور جلوگیرى از نفوذ جهان سوم، مجدداً سازماندهى شد و در پىآن، نقش شرکتهاى حقوقى در آن بیشتر گردید. این سازمان که هم اکنون، به عنوان یکى از نهادهاى تخصصى سازمان ملل فعالیت مىکند، نقش روز افزونى در حمایت از رسانههاى ملى دارد.
ب) گات )GATT(یا موافقتنامه عمومى تعرفه و تجارت؛ این سازمان که امروزه، سازمان تجارت جهانى )WTO(خوانده مىشود، در سال 1947م. تأسیس و در سال 1996م. تغییر نام داد. این سازمان، در جهت حفظ منافع شرکتهاى رسانهاى و گسترش جریان اطلاعاتى غرب، تلاش زیادى کرد. به این دلیل، این شرکتها بر قوانین و جریانهاى مربوط به روند گسترش اطلاعات، نظارت دقیق داشته، هر گونه مخالفتى را سرکوب مىکنند. آنها با بىطرف ساختن دولتها، نفوذ جهانى خود را کامل کرده، بدون نظارت مؤثر، به فعالیت مشغولند؛ این در حالى است که سازمانهاى بینالمللى دیگر، نظیر سازمان ملل متحد و یونسکو، در این زمینه، ضعیف و خلع سلاح شدهاند.1
2. عملیات روانى سازمان سیا علیه اسلام
سازمان سیا )CIA(گرچه یک رسانه فراملى نیست، ولى در نقش یک رسانه فراملى، در تهاجم به فرهنگهاى ملى، عمل مىکند. از این رو، آرتور کاستلز، یکى از مقامات جنگ فرهنگى سیا، خطاب به یک مقام مسئول آمریکایى در سال 1949م. چنین گفته است: به من، 100 میلیون دلار و 1000 انسان مصمم بدهید؛ تضمین مىکنم که چنان موجى از ناآرامىهاى دمکراتیک در میان تودهها، حتى در میان سربازان امپراتورى استالین، ایجاد کنم که براى مدتى طولانى، تمامى دغدغه وى به مسائل داخلى معطوف شود.
«جنگ سرد فرهنگى سیا و جهان هنر و ادب»، عنوان کتابى است از خانم فرانسیس ساندرس - پژوهشگر و روزنامهنگار انگلیسى - است که در سال 1999م. در لندن منتشر شد و اندکى بعد، غوغایى به پا کرد. این کتاب، به افشاگرى نقش سازمان سیا در هدایت فرهنگى و هنرى در بسیارى از کشورها، به ویژه در دوران جنگ سرد مىپردازد. خانم ساندرس، در کتابش نشان مىدهد که کوردمهیر، رئیس بخش عملیات روانى سازمان سیا، با همکارى دوستش، آرتوشلزینگر و بر پایه طرحى که ملون لاسکى ارائه داد، حرکتى را آغاز کردند که به ایجاد یک شبکه فرهنگى غولآساى جهانى یا ناتوى فرهنگى انجامید؛ به طورى که بودجه آن در سال 1950م. و در زمان ریاست جمهورى ترومن، 34 میلیون دلار بود. گرچه جنگ سرد به پایان آمد، ولى سازمان سیا، با بهرهگیرى از تجارب دوران جنگ سرد، با بودجه و شدت بیشترى، براى پیروزى در عرصههاى دیگرى، چون اسلام و ایران و از طریق شیوههاى زیر تلاش مىکند:
الف) سینما
در هالیوود، مأموران سیا، کارگردانان را ترغیب مىکنند تا در فیلمهاى خود، از سیاه پوستان بیشترى استفاده نمایند؛ آنان را آراسته و خوش لباس به تصویر بکشند و از این طریق، آمریکا را جامعهاى آزاد و دمکرات نشان دهند. فیلم «مزرعه حیوانات» جرج ارول، در این راستا و با سرمایه سیا در سال 1984م. تولید شد. در این مورد، حتى مىتوان به فیلم «روز استقلال هالیوود» در سال 1996م. اشاره کرد. در این فیلم، موجودات فضایى مىخواهند جهان و بشر را از بین ببرند تا به منابع و ثروتهاى زمین دست یابند؛ اما نیروى هوایى آمریکا، تحت رهبرى و هدایت رئیس جمهور، بر این موجودات فائق مىآیند. این فیلم در حقیقت، ستایشى از قدرت عظیم آمریکا براى دستیابى به پیروزى، در نبرد با دشمن انسانیت است!
ب) کتاب
بسیارى از کتابهاى کمپانى پراگر، با بودجه سیا چاپ مىشوند. کتاب «طبقه جدید» میلوان جیلاس هم با کمک سیا و در تیراژ بالا منتشر شد و در سراسر جهان توزیع گردید. سیا، 50 هزار نسخه از یکى از کتابهاى ایروینگ کریستون را براى توزیع مجانى در سراسر جهان خریدارى کرد. طبق تخمین خانم ساندرس، تنها در دوران جنگ سرد، حدود 1000 عنوان کتاب به وسیله سیا و تحت پوشش بنگاههاى انتشاراتى تجارى و دانشگاهى، در آمریکا به چاپ رسید.
ج) همایش
سیا در سال 1950م. با گردآوردن 100 نویسنده مشهور از سراسر جهان، کنگره آزادى فرهنگى را در برلین دایر کرد. در این کنگره، نویسندگان برجستهاى چون آرتور کوستلر، سیدنى هوک، ملوین لاسکى، ایناتسیو سیلونه و جرج ارول شرکت داشتند. یکى از اولین اقدامات کنگره، اختصاص بودجهاى کلان، براى چاپ نشریات روشنفکرى در پاریس، برلین و لندن بود. هدف ابتدایى کنگره، تقویت چپگرایان غیرکمونیست و مقابله با روحیات و تبلیغات ضدآمریکایى بود. هدایت کنگره را مایکل یسلون، کارمند واحد جنگ روانى برعهده داشت.
د) دانشگاه
تعدادى از دانشگاههاى مشهور آمریکا، مانند کلمبیا، استانفورد، نیویورک و هاروارد، زیر نفوذ سازمان سیا هستند. بنیاد فارفیلد در دانشگاه کلمبیا، یکى از مهمترین مراکزى است که بودجه عملیات فرهنگى سیا، از طریق آن به نهادهاى فرهنگى مبلّغ فرهنگ آمریکایى منتقل مىگردد. ظاهراً این بنیاد را یک ثروتمند یهودى به نام جولیوس فیلشن ایجاد کرده؛ ولى در واقع، با بودجه سیا اداره مىشود. هدایت این بنیاد را زمانى جک تامپسون، مأمور سیا و استاد دانشگاه کلمبیا در دست داشت.
و) روشنفکران
خانم ساندرس، فهرستى از شوالیهها یا روشنفکرانى چون کارل پوپر، توماس کوهن، آیزایا برلین، والت روستو، دانیل بل، ریمون آرون، حنا آرنت، سیدنى هوک و هنرى لوس را ذکر مىکند که با تأسیس نشریاتى چون پارتیزان ریویو، نیولیدر، در مونات، کینان ریویو و پرووه، مخالفان کمونیسم دیروز و دشمنان اسلام امروز را در سراسر جهان، تغذیه فکرى مىکنند. عجیب آن که اکثر شوالیههاى جنگ سرد فرهنگى، یهودىاند!
ه) ترور
ترویج فرهنگ به اصطلاح آزاد، همپاى سیاست ترور و کشتار روشنفکران و دگراندیشان، در تمامى دوران جنگ سرد و پس از آن، جریان دارد. طبق برخى از تخمینها، حداقل در دوران جنگ سرد، سیا، حدود 150 هزار معلم، استاد، رهبر اتحادیه کارگرى، کشیش و روحانى مخالف را به قتل رسانده و برخى این رقم را تا 300 هزار نفر افزایش دادهاند. این پدیده که از آن به «ترور دولتى» یاد مىشود، پنهان و مخفیانه صورت مىگیرد.2
3. ارتش آمریکا و بازىهاى رایانهاى
از دیگر ابزارهاى ناتوى فرهنگى آمریکا و غرب علیه جهان غیرغرب، بازىهاى رایانهاى است. بازىهاى رایانهاى را صرفاً نباید پدیدهاى براى سرگرمى کودکان و نوجوانان دانست؛ بلکه این بازىها به ابزار تبلیغاتى مهمى در دست ارتشهاى مهاجم و سرکوبگرى چون ارتش آمریکا هستند که در بطن و درون خود، هدفهاى سیاسى - نظامى شیطانى را دنبال و القا مىکنند.
بسیارى از تحلیلگران، جنگ خلیج فارس در سال 1991م. را یک بازى رایانهاى توصیف کردند؛ زیرا این جنگ، بیشتر به یک جنگ رایانهاى شبیه بود و نه یک جنگ واقعى. همین واقعه، درباره جنگ دوم خلیج فارس هم تکرار شد. رایانهاى بودن این جنگها را اظهارنظر بوش پدر با عنوان «بازى تمام شد» و گفته یک ژنرال آمریکایى که «تاکتیک این جنگ، از بازى رایانهاى اقتباس شد»، تأیید مىکند. این جملات، مىتواند براى طرفداران بازىهاى رایانهاى، لذتبخش باشد؛ به این دلیل که دیگر نمىتوان بازىهاى رایانهاى را تنها وسیلهاى براى وقتگذرانى دانست. بازى رایانهاى، فقط یک تفریح بىخطر نیست؛ بلکه رسانهاى براى بیان و نهادینهسازى برخى پیامهاست؛ البته این پیامرسانى به صورت آشکار صورت نمىگیرد؛ بلکه در جهتى به دور از اهداف ظاهرى و ابتدایى، از آن استفاده مىشود. استفاده از بازىهاى رایانهاى، در جهت هدفهاى سیاسى و نظامى، به آن جهت مزورانه است که براى مردم، ناشناخته است. برخى از این بازىها عبارتند از:
الف) بازى بازگشت به قلعه ولفن اشتاین )Return to castle wolfenstein( عرضه شده در نوامبر 2001م. که بازىکننده در نقش یک سرباز آمریکایى در جنگ جهانى دوم ظاهر مىشود. او به درون کاخهاى نازى نفوذ مىکند و با سربازان s.s به مبارزه مىپردازد و در پیچ و خم راهروى کاخها، سربازان آلمانى را از پاى در مىآورد. در این بازى، نوعى دیدگاه جانبدارانه به نفع آمریکایىها وجود دارد.
ب) بازى طوفان صحرا )Conflict Desert Storm(عرضه شده در سپتامبر 2002م. که بازىکننده در نقش یک سرباز انگلیسى و آمریکایى است که مأموریتش، آزادسازى عراق از یوغ دیکتاتورى است. او در این بازى، یک دشمن مىشناسد و آن هم سرباز عراقى است. این بازى، هیچ مخالفتى را در آمریکا به وجود نیاورد و تنها به افراد زیر 16سال، توصیه شد که این بازى را انجام ندهند. هدف پنهانى بازى طوفان صحرا، آن است که فرد بازىکننده، خود را در موضع دفاع از نظم جهانى قرار دهد.
ج) بازى ارتش آمریکا )Amricans Army(عرضه شده در ژوئیه 2002م. که بازىکننده در آن، به یک سرباز آمریکایى تبدیل مىشود. هدف ارتش آمریکا که سازنده این بازى است، جذب بیشتر جوانان به سوى مشاغل نظامى است. براى استفاده از این بازى، باید بر روى پایگاه اینترنتى ارتش آمریکا ثبتنام کرد که تاکنون، بیش از یک میلیون نفر در این پایگاه، ثبتنام کردهاند. در نمایشگاه بازى رایانه لسآنجلس )E3(در مه 2003م. افرادى که در انتظار باز شدن درهاى نمایشگاه بودند، در مقابل دربهاى نمایشگاه به تماشاى یک برنامه شبیهسازى شده، مثل بازى هنگ 101 نیروى هوایى، پرداختند. در بازى بازگشت به بغداد Back to Gagad()، بازى کننده به جنگ سال 1991م. آمریکا علیه عراق برمىگردد که در آن نیز، یک دیدگاه انحصارگرایانه به نفع آمریکا به چشم مىخورد.
ارتش آمریکا، به طور مستقیم و غیرمستقیم در تولید و توزیع بازىهاى رایانهاى جنگى و نظامى، دخالت دارد. توانایى این کار، در ارتش آمریکا دیده مىشود؛ زیرا ارتش، ماهرترین برنامهنویسها را جذب کرده و تواناترین موتورهاى بازى را خریدارى کرده است. درمواقعى که ارتش نتواند به تولید بازىهاى رایانهاى بپردازد، دیگر سازندگان بازىهاى رایانهاى را به انقیاد در مىآورد؛ به طورى که اگر سازندگان بازىهاى رایانهاى، نرمافزارى را طراحى کنند که در آن به یک نظامى توهین شود، به 500 دلار جریمه، محکوم مىشوند.3
بحران رسانهاى در آمریکا : علت ناتویى شدن رسانهاى آمریکایى چیست؟
روز به روز بر روند تمرکزگرایى در ارتباط جمعى آمریکا و بر اقتدار مالکان و صاحبان رسانههاى جمعى افزوده مى شود. در واقع، با وجود شعارهایى که در باب وجود چند فرهنگى در آمریکا به گوش مىرسد، یک فرهنگ، امواج و محتواى رسانهها را به چنگ گرفته است. چنین وضعیتى را بنباگو دیکیان در کتاب «انحصار رسانهاى»، به خوبى تشریح کرده است. وى مىنویسد:
تعداد اندکى از مؤسسات اقتصادى، با چنگ انداختن بر بخش رسانهاى و اطلاعرسانى آمریکا، آن را از اصول کثرتگرایى دور ساختهاند. این مؤسسات که حدود 50 شرکت چند ملیتىاند و همگى منافع مالى مشترکى با چند مؤسسه اقتصادى عظیم و چندین بانک بینالمللى بسیار مهم دارند، قسمت اعظم این بازار را در اختیار دارند، به گونهاى که، در سال 2003م.، تنها ده مؤسسه بزرگ اقتصادى بر این بخش فرمانروایى مىکردند. سیاستمداران آمریکایى نیز از تصویب مقررات مراقبتى بر این مؤسسات، طفره مىروند؛ زیرا مؤسسات اقتصادى بزرگ از محدودیتهاى بیش از حد ناشى از فشارهاى قانونى، لطمه خواهند خورد. از این رو، سیاستمداران، راه حل را در خارج ساختن این بخش از حوزه قانونگذارى دولتى دیدهاند؛ همان گونه که مایکل پاول، پسر وزیر امور خارجه پیشین آمریکا و رئیس کمیسیون ارتباطات دولت فدرال، به عنوان مسئول قانونگذارى در این بخش، مخالف وضع و تصویب هر گونه قانون در این زمینه و طرفدار متعصب بازار آزاد است. راز مهم دیگرى که باعث آزاد گذاشتن اربابان رسانهاى شده، این است که در فاصله زمانى بین 1993 تا 2003م. اربابان ارتباط جمعى، 75 میلیون دلار به مبارزات انتخاباتى نامزدهاى دو حزب عمده آمریکا، کمک مالى کردهاند. صنایع بزرگ رسانهاى، همچنین با تأمین مخارج کامل 1460 سفر اعضا و کارمندان کمیسیون ارتباطات دولت فدرال، در فاصله سالهاى 1995 تا 2000م. دوستى آنان را براى خود حفظ کرده است.
هم اکنون، بیشتر شبکههاى بزرگ رادیویى، کانالهاى تلویزیونى، روزنامهها و نشریات دیگر، در اختیار گروه اندکى از مؤسسات اقتصادى قرار دارند. آنها همچنین بر روى دو هدف عمده اینترنت و حذف مقررات ضد انحصار، تمرکز یافتهاند؛ زیرا حداقل کنترل دسترسى به اینترنت به صورت عمده، براى این مؤسسات اقتصادى، مىتواند منبع سودى سرشار باشد. بنابراین، جاى تعجب نیست که در سال 1999م. مجموعاً 110 شرکت، 60 درصد کاربران شبکه را در اختیار داشتند؛ ولى در سال 2000م. تنها 14 شرکت، صاحب همان سهم از بازار آزاد بودند.
علاوه بر این، شرکتهاى بزرگ، کمیسیون ارتباطات را به سمت تجدید نظر در قانون 1993م. که شرکتها را از در اختیار گرفتن بیش از 30 درصد بازار منع مىکند، سوق دادهاند؛ از این رو، قانون مخابرات 1996م. محدودیتهاى وارده بر تمرکزگرایى در مالکیت ایستگاههاى رادیویى را لغو کرد. حاصل این تصمیم، آن شد که کِلر چاثل در سال 2001م. به تنهایى چندین ایستگاه رادیویى را در اختیار داشت. تمرکزگرایى، نتیجهاى دیگر هم دارد و آن این که روزنامهنگاران عضو مؤسسات اقتصادى، تشویق نمىشوند که نقّادانه درباره مالکین خود، اطلاعرسانى و افشاگرى نمایند و در نتیجه، اطلاعرسانى به صورت کالا در مىآید و تولید روزنامهنگاران، معناى واقعى خود را از دست مىدهد. به این ترتیب، جنبههاى تحقیقى مقالات روزنامهنگاران از بین مىرود. به این جهت، مؤسسات اقتصادىاى که ثروت و دارایى فراوانى در حوزه اینترنت و مطبوعات دارند، به جاى تولید و تحقیق، همواره به کپى کردن مطالب یک روزنامه یا رسانه، در روزنامهها و رسانههاى خود دست مىزنند و به این وسیله، کیفیت کار روزنامهنگارى، جدیت کارى و بررسى حقیقت خبر، همیشه در نظر گرفته نمىشود.4
صهیونیسم و مقاصد جهانى سیطره رسانهاى
آن چه در پى مىآید، خلاصهاى ازنظرات داک، نماینده پیشین مجلس آمریکا از ایالت لوئیزیاناست.بسیارى دچار این توهم هستند که در آمریکا، مطبوعات آزادند؛ اما واقعیت این است که در آمریکا، هر کسى آزاد است که هر نشریه و رسانهاى را منتشر کند؛ ولى هیچ گاه آزاد نیست که هر سخنى را بگوید؛ البته به استثناى نشریاتى با تیراژ پایین و در سطح محلى که هرگز براى ساختار قدرت، خطر جدى محسوب نمىشوند. آنها گاهى اجازه گفتن هر سخنى را دارند! در واقع، روزنامهها، مجلهها، ایستگاههاى رادیویى و شبکههاى تلویزیونى، به طور باور نکردنى، کنترل مىشوند؛ به حدى که در بسیارى از شهرهاى عمده اروپایى، کنترل بر رسانهها، به گستردگى سلطه آمریکاییان بر رسانهها نیست؛ مثلاً در اروپا در میان انبوه نشریات، مىتوانید روزنامهاى را پیدا کنید که حامى فلسطینىها باشد؛ اما در آمریکا در میان 2000 روزنامه، حتى یک روزنامه هم پیدا نمىشود که دیدگاهى فلسطینى داشته باشد. گرچه روزنامههاى معدودى هستند که بر سر برخى از مسائل، با دولت اسراییل، اختلاف نظر دارند - همان طور که در خود اسراییل هم در برخى اوقات، اعتراضات ضددولتى دیده مىشود - ولى بر سر مسائل بنیادین، همه مطبوعات و نشریات آمریکایى، چه در تملک یهودیان باشند یا نباشند، بدون توجه به شرارتها، کشتارها و نقض حقوق بشر توسط اسراییل، حامى آن دولتند؛ در حالى که اسراییل از بدو تأسیس، هزاران تن از مردان، زنان و کودکان فلسطینى را کشته است. علاوه بر این، آنان به تخریب عمدى هزاران خانه، شرکت، بیمارستان و مدرسه پرداخته و دهها هزار نفر را کور، ناقص، فلج و انگشتان افراد بسیارى از جمله، هزاران کودک را قطع کردهاند. همچنین صدها هزار فلسطینى را زندانى و شکنجه کردهاند و بدتر از همه، در این دوران تخریب و کشتار، اسراییلىها اقدام به تأسیس صدها شهرک یهودى در سرزمینهاى فلسطینیان کردهاند. در حقیقت، همان گونه که خانهها و شهرهاى فلسطینى را خراب مىکنند، یهودیانى را از مکانهایى چون نیویورک و مسکو، روانه اسراییل مىکنند و براى آنها، خانههایى در شهرکهاى مردم مظلوم فلسطین مىسازند.
بیشتر آمریکاییان از این مسئله بىخبرند و بىخبرى آنان، ناشى از آن است که یهودیسم و صهیونیسم، بر اکثریت عظیم رسانههاى آمریکا، کنترل و سیطره دارد. این کنترل و سیطره، تنها براى مخفى کردن جنایات اسرائیل در فلسطین صورت نمىگیرد؛ بلکه آنها چه در آمریکا و چه در سایر نقاط جهان، سرورى و برترى نژاد یهود را تبلیغ مىکنند و معتقدند که از حق الهى حکومت، نه تنها بر فلسطین، بلکه بر تمام جهان برخوردارند و این اندیشهها را ترویج مىکنند. در این راستا، آنان همواره تلاش مىکنند تا فرهنگ، هویت و انسجام نژادى و اقتصادى و استقلال سیاسى هر کشورى را در جهان، تضعیف کنند. به دیگر بیان، یهودیان و نظم نوین جهانى آنها، به دنبال نابودى هر ملت، فرهنگ، میراث و نژادى به جز یهود است. آنان به دنبال سلطه بر رسانهها، اقتصاد و حکومتها هستند. گرچه باید از آرزوى یهودیان در حفظ نسل، فرهنگ و دینشان حمایت و دفاع کرد، اما سلطهجویان یهودى، به دنبال نابودى هر جنبش میهنپرستانه، به غیر از جنبش خود هستند و این کار، نخست از طریق رسانهها انجام مىگیرد.5
نتیجه
جریانى که به عنوان نومحافظهکار، در سالهاى اخیر، در آمریکا سربرآورده و سیاستهاى نظامىگرایانه جرج بوش را تغذیه و پشتیبانى مىکند، ادامه همان کانونى است که عملیات فرهنگى سیا را در دوران جنگ سرد هدایت مىکرد. به عنوان مثال، از ایرنیگ کریستون، روشنفکر سرشناس یهودى، به عنوان بنیانگذار جریان نومحافظهکارى یاد مىکنند. هم اکنون پسر او به نام ویلیام کریستون، به صراحت بر تداوم همان سیاستها تأکید مىکند. او مىنویسد:
آینده بشریت، منوط به یک سیاست خارجى راسخ، آرمانگرا و خوشبینانه، از سوى آمریکاست. در واقع، آمریکا نه تنها باید پلیس و کلانتر جهان شود، بلکه باید راهنماى آن نیز باشد. بنابراین، مىتوان گفت که پدیده تهاجم فرهنگى موجود، به این معناست که کانونهاى قدرتمند سلطهگر جهانى در سرویسهاى اطلاعاتى غرب، براى فروپاشى یک نظام سیاسى و یا تحمیل طرحهاى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى خود بر یک جامعه مستقل، عملیات روانى، فرهنگى و تبلیغاتى معینى را سازمان مىدهند. این عملیات، در گذشته علیه شوروى سوسیالیست بود و امروز علیه اسلام و نظام جمهورى اسلامى ایران است.
1. هربرت شیلر، مقابله با رسانههاى فراملى، چالش بزرگ آینده، ماهنامه سیاحت غرب، آذر 1382، ص 12-17 .
2. به نقل از عبداللَّه شهبازى، سیا و جنگ سرد فرهنگ، مندرج در .Shahbazi.org
3. استفان پیلت، «بازىهاى رایانهاى سلاح تبلیغاتى»، لوموند دیپلماتیک، اکتبر 2003؛ به نقل از ماهنامه سیاحت غرب، آبان 1382، ص 54.
4. اریک کلینبرگ، ده ارباب رسانهاى آمریکا، لوموند دیپلماتیک، آوریل 2002، ص 24.
5. دیوید راک، جهانگرایان یهودى؛ به نقل از ماهنامه سیاحت غرب، مهر 1382، ص 37-42.
منبع:http://www.danaee.com/
منبع: http://www.rajanews.com/News/?12306 سخنان یک مقام امنیتی درباره براندازی نرم | ||
مدیرکل اطلاعات استان خراسان رضوی گفت: بحث براندازی نرم داستان جدیدی است که دشمن به علت ناکارآمدی تاکتیکهای قبلی شروع کرده است؛ چراکه با روشهای مختلف از طریق موسسات واشنگتن و اینترپل و شخصیتهایی مثل مایکل ودی به این نتیجه رسیده که فروپاشی نظام جمهوری اسلامی از داخل آن مسیر میشود. وی طی سخنانی در شورای اداری خراسان رضوی ادامه داد: این نکته مهمی است که مسوولین و مردم متدین جامعه باید به آن توجه داشته باشند؛ چراکه بحث مهم روز است. جنگ نرم، شیوهای جدید و پیچیده است. توصیه من به ادارات و سازمانها و مردم این است که از کامپیوترهایی که اسناد و مدارک نظام در آن قرار دارد استفاده شخصی نکنند؛ چراکه تمام اطلاعات کامپیوتر از این طریق مکش میشود. وی درباره مصادیق جنگ نرم گفت: معاون وزیر امور خارجه آمریکا در تاریخ ٤/٩/٨٥ گفت " کشورهای همسایه ایران، پنجرهای به سوی ایران است تا بتوانیم ایران را آزاد کنیم". توماس برلاین یکی از کارشناسان مسایل خاورمیانه نیز در تاریخ ١٢/١١/٨٥ گفت "لازم نیست آمریکا به ایران لشکرکشی کند بلکه کافیست روابط خود را با ایران گسترش دهد و سفارتخانه آمریکا در ایران را باز گشایی کند. در اولین گام پس از این کار کافی است ٥٠ هزار بورس تحصیلی به نخبگان و جوانان ایرانی بدهد، سپس بنشینیم و شاهد خروش شگفتآورترین وضعیت در ایران باشیم و حتی میتوانیم بر سر آن شرطبندی هم بکنیم." مدیرکل اطلاعات استان خراسان رضوی با بیان اینکه " این بحث جدی است و نشان دهنده این است که ما باید کلان ببینیم تا در گردونه کارمان ملی شویم." ادامه داد: برای خنثی کردن جنگ نرم باید راهکارهایی را عملی کنیم. یکی ازاین راهکارها حفظ اتحاد ملی و انسجام اسلامی است. وی افزود: در این استراتژی که در مقابل دشمن طراحی شده، تقدم و تاخر مشخص شده و بحث محکمی است. احتمالا در سالهای آینده آدمهایی میآیند و میگویند عجب شعاری طرح شده نتیجهاش چه شد؟ آنچه دشمن را فراری میدهد افزایش رضایتمندی مردم است. اگر دشمن در قسمت اول شکست خورد و جنگ را هم بر ما تحمیل کرد، علت اساسی آن بعد از خدا و رهبری امام(ره) قطعا مردم بودهاند. افزایش رضایت با خدمتگزاری بیمنت فراهم میشود و این همان چیزی بود که امام خمینی(ره) به آن معتقد بودند و این رضایت را چه در روز ورود و چه در روز وداع امام(ره) شاهد بودیم. مدیرکل اطلاعات استان خراسان رضوی گفت: بسیاری از کشورهای منطقه از ایران به خاطر جنگ روانی که آمریکا درست کرده است میترسند و به آمریکا پناه میبرند و فکر میکنند در این صورت دارای امنیت هستند! وی با بیان اینکه "مبارزه جدی است" گفت: در این شرایط سخت که در حال گذار هستیم، دشمنشناسی طی یک مسیر هوشمندانه و مدبرانه مهم است و باید مصمم باشیم؛ چراکه اگر ما مبارزه را رها کنیم، دشمن رها نمیکند، پس باید مدبرانه و با کم کردن ضریب خطا حرکت کنیم. وی با بیان اینکه " مشکل عمده مردم معیشتی، اقتصادی و اجتماعی است " گفت: این مسایل دست ماست و ما با اهتمام باید در حل آن تلاش کنیم. وی با اشاره به انتخابات مجلس گفت: اگر همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند برادری را تقویت کنیم انشاءالله انتخابات پرشوری خواهیم داشت. مدیرکل اطلاعات استان خراسان رضوی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه " در فصل اول سال، ٥٦ شرور دستگیر شدند" و همچنین با بیان اینکه " طی فصل گذشته بیش از ٧ تن باروت در استان کشف شد و میتوان گفت بستر برای کار و تلاش در این جهت فراهم است" ادامه داد: چندین باند نیز دستگیر شدند که عمدتا افغان بودند. وی با اشاره به نارضایتیهای اجتماعی گفت: ٧٨ درصد نارضایتیها جنبه معیشتی و اقتصادی دارند که ما باید در جهت رضایت مردم تمام تلاش خود را انجام دهیم. وی با بیان اینکه " استان خراسان رضوی از لحاظ امنیتی در وضعیت مطلوبی قرار دارد" افزود: در ارزیابی وضعیت امنیتی یک منطقه پارامترهای مختلفی وجود دارد و دزدی و سرقت تمام پارامترهای امنیت نیست. مدیر کل اطلاعات استان خراسان رضوی با تشکر از اقدامات نیروی انتظامی در تحقق امنیت خطاب به مدیران این استان گفت: اقدامات نیروی انتظامی، رسیدگی خوب به پروندههای قضایی و کارهای خوب شما در ادارات همه در ایجاد امنیت موثر است. این سخنان به این معنی نیست که فکر کنیم امنیت پایدار میماند؛ چراکه استان خراسان بزرگ است و دارای مولفههای مثبت و منفی بسیاری است. وی افزود: وضعیت امنیتی که هماکنون شاهد آن هستیم مرهون رصد شبانهروزی مشاورین امنیتی است که باید مستمر باشد. مدیرکل اطلاعات استان خراسان رضوی با بیان اینکه "٩٠ درصد مواد مخدر دنیا در افغانستان تولید میشود و٧٠ هزار هکتار کشت خشخاش وحشتناک است" گفت: این رقم قبل از ورود آمریکا به افغانستان ٣٠ درصد بود. وی تصریح کرد: قاچاقچیان به علت دوز بالا و حجم کم کریستال را به استان قاچاق میکنند و این نوع از مواد در خراسان بیشتر از سایر انواع دیگر مواد مخدر مصرف میشود. مدیر کل اطلاعات استان خراسان رضوی تصریح کرد: مرکز اطلاعات ٢ تن مواد مخدر را کشف کرده است که ٥٠٠ کیلوگرم آن کریستال بوده است. وی با بیان اینکه " دشمن با خلق بهانههای جدید، جنگ روانی و ابزارهای تبلیغاتی حضور خودش را علیرغم تحرکات غیرقانونی قانومند جلوه داده است " تاکید کرد: مساله انرژی هستهیی و حقوق بشر هم بهانهای بیش نیست و مسایل دیگر احتمالا بروز خواهد کرد. وی گفت: دشمن از چند تاکتیک در مقابل ایران استفاده میکند که یکی از آنها برخورد سخت افزارانه با جمهوری اسلامی است و ابزار اقتصادی نیز تاکتیک دیگریست که به صورت غیرقانونی و غیرمنطقی در برخورد با جمهوری اسلامی حداکثر استفاده را از آن کرده است. امروز دشمن وارد عرصه جدیدی تحت عنوان براندازی نرم در مبارزه با ایران شده است.منافقین به عنوان پیاده نظام استکبار جهانی در اجرای نقشه دشمن در عرصه برخورد سخت با نظام ١٦ هزار ترور انجام دادهاند. وی با اشاره به اینکه "بسیاری از این ترورها با هدف نخبهزنی انجام شده است و تمام نخبگان کشور از جمله مقام معظم رهبری را در برگرفته است " افزود: هزار و ٣٣ نفر در استان خراسان توسط منافقین مورد ترور قرار گرفتهاند که حجم سنگینی است. وی خاطرنشان کرد: پس از فشار زیاد ایران، منافقین به عراق فرار کردند ولی در آنجا به جاسوسی خود ادامه دادند و اطلاعات خود را کاملا در اختیار آمریکا برای اجرای پروژه هایشان قرار می دهند. مدیر کل اطلاعات استان خراسان رضوی با تاکید بر اینکه "ایران در زمینه فشارهای اقتصادی با اعتقاد راسخ به پیشرفت یاد گرفت چگونه از بحران عبور کند " افزود: تلاش دشمن این است که نظام را ناکارآمد نشان دهد ولی ما باید تلاش کنیم نظام جمهوری اسلامی را کارآمدتر و محکمتر از همیشه نشان دهیم. ایران به عنوان بزرگترین دشمن و چالش غرب به ویژه آمریکا ثبت شده است و استراتژی قطعی آمریکا براندازی جمهوری اسلامی است. این استراتژی از اوایل انقلاب وجود داشته ولی نگاه تیزبین امام خمینی(ره) و مردم متدین و شریف، دشمن را در اجرای آن ناکام گذاشته است. وی تاکید کرد: با وجود اینکه در کانون بحران منطقه خاورمیانه قرار گرفتهایم، ولی جمهوری اسلامی ایران امنترین جای دنیاست و این چیزی است که آمار نشان میدهد. |
منبع: http://www.rajanews.com/News/?12301
گزارش نیویورک تایمز از قیمت بنزین در ایران |
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در گزارشی نوشته است دولت ایران در تمام منطقه تنها دولتی است که بنزین را با قیمت هر گالن ۲دلار از خارج خریداری و آن را به بهای ۳۴سنت به مصرفکنندگان داخلی میدهد. این روزنامه روز جمعه نوشت: بهاینترتیب ایران سالانه ۵میلیارد دلار از درآمدهای نفتی خود را صرفا بابت پرداخت همین یارانه بنزین پرداخت میکند. به نوشته این روزنامه، هم اکنون ایران ۴۰درصد بنزین مورد نیاز خود را از ۱۶کشور مختلف جهان تامین میکند که هر آن ممکن است هدف تحریمهای آمریکا قرار گیرند. نیویورک تایمز نوشته است: بر اساس سهمیهبندیهای جدید، خودروهای شخصی هر ماه ۲۶گالن بنزین به قیمت یارانهای ۳۴سنت برای هر گالن دریافت میکنند و تاکسیها نیز در ماه ۲۱۱گالن بنزین سهم دارند. "ورا دولادوست" از تحلیلگران انرژی در اتحادیه تحقیقات انرژی کمبریج در پاریس به نیویورک تایمز گفته است ایرانیان در این زمینه بسیار دیر و در عین حال عجولانه عمل کردند. به گفته وی ایران همچنین قصد دارد تولیدات بنزین خود را افزایش دهد و اعلام کرده تا سال ۲۰۱۲حدود ۱۸میلیارد دلار برای افزایش توانایی پالایش خود سرمایهگذاری خواهد کرد. این روزنامه نوشته است: باتوجه به اینکه قیمت بنزین در ایران از مدتهای قبل به صورت ارزان ارائه میشده، اکنون بسیاری از مردم فکرمیکنند بخاطر داشتن منابع عظیم نفتی، حق مسلم آنها برخورداری از بنزین ارزان قیمت است. نیویورک تایمز در ادامه با اشاره به تلاشهای آمریکا برای تحت فشار قراردادن ایران جهت کنار گذاشتن برنامه صلحآمیز هستهای نوشته است رهبران جمهوریخواه و دمکرات مجلس نمایندگان لایحهای را پیشنهاد کردهاند که بر اساس آن هر شرکتی که پس از ۳۱دسامبر( ۱۰دی ) به ایران بنزین بفروشد یا به ایران در واردات بنزین کمک کند مورد تحریم قرار خواهد گرفت و آن شرکت دیگر به مشتریان آمریکایی دسترسی نخواهد داشت. منبع:http://www.rajanews.com/News/?12327 |
حسینیان: خاتمی در یک سخنرانی 27 بار گفت جامعه مدنی! |
رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفت: روشنفکر مذهبی با مبانی لیبرالیسم همهی تلاشش را در ایران به نام دین انجام میدهد تا اسلام را منزوی و همهی ارزشها را با عنوان جامعهی مدنی ابراز کند. حجتالاسلام روحالله حسینیان که در مراسم بزرگداشت سالگرد شهدای هفتم تیر که از سوی معاونت هماهنگی امور طرفداران و تشکلهای حزب موتلفهی اسلامی برگزار شد، طی سخنانی با موضوع «شهید بهشتی؛ یک دیندار روشنفکر»، تصریح کرد: این موضوع یک موضوع کاربردی است که امروز جامعهی دینی ما به آن مبتلاست؛ از این رو باید یک نمای کلی از آن در اذهان باشد. روشنفکران در جامعهی ایرانی یا جامعهی دینی ایرانی به دو دسته تقسیم میشوند. یکی دینداران روشنفکر؛ یعنی آنهایی که اصالت را برای دین قائلند اما در عین حال نوآوری هم دارند و دستهی دیگر روشنفکران مذهبی که به اصالت مارکسیسم یا لیبرالیسم قائل هستند و به این دو مبنای فکری رنگ و لعاب دینی میدهند؛ اما شهید بهشتی از دستهی اول بود. وی با بیان اینکه روشنفکر مذهبی با تعریف ارایهشده در تاریخ ایران دارای سابقه است، اظهار کرد: هم گروهی که با اصالتدادن به لیبرالیسم و هم گروهی که با اصالتدادن به مارکسیسم، رنگ و لعاب دینی یا تزیینی از دین، دور این هستهی اصلی میتنیدند، وجود داشتهاند. در تاریخ مشروطیت وقتی مباحث روشنفکری به میان آمد، بسیاری از روشنفکران لیبرال، به دلیل مذهبیبودن جامعهی ایرانی یا دلایل دیگر تلاش کردند افکار خود را با متون دینی درآمیزند؛ چنانکه کسانی مانند مستشارالدوله تمام تلاشش بر این است که مبانی لیبرالیسم را با متونی از دین آشتی دهد. مشاور سیاسی – امنیتی رییسجمهور، با بیان این که وقتی بحث سرنگونی رژیم پهلوی به ویژه پهلوی دوم مطرح بود، روشنفکری دینی در شکل مارکسیسم اسلامی تبلور یافت، اظهار داشت: تمام تلاش این گروه که به التقاطیون معروف شدند، این بود که هستهی مارکسیسم را با پیوندی ظاهری از آیات و روایات ارایه دهند؛ چنانکه میبینیم در صورت تطبیق، کتاب شناخت که مبنای اعتقادی مجاهدین است با اصول مقدماتی ژرژ پولیستر، هیچ تفاوتی ندارد و با این که تاسیسکنندگان اولیهی مجاهدین در عمل به شریعت پایبند بودند، اما تفکر آنها تفکر اسلام ناب نبود. حسینیان اظهار داشت: بعد از جریان دوم خرداد نیز باز همان نحلهی لیبرالیستی با یک ظاهر اسلامی احیا شد. مخالفتهای ما با جریانهای فرصتطلبی که بعد از دوم خرداد خودش را وسط انداخت و حماسهی مردم را به حماسهسوزی تبدیل کرد، بر سر همین مسائل است. ما اصلا اختلاف مبنایی داریم. روزنامهها، نوشتهها و مباحثشان همه در همین سیر طی میشود که اصول ارزشی لیبرالیسم با نام اسلام در ایران جایگزین تفکر ناب امام خمینی(ره) شود. وی ادامه داد: شعارهایی که در روزنامهها بر آن اصرار میکردند، حول مسائلی مانند حداقل فقه، پولاریسم دینی یا تکثرگرایی یا جدایی دین از سیاست که همهی اصول ارزشی لیبرالیسم است، بود و چون در ایران امکان ندارد اینها را مستقیما به نام لیبرالیسم طرح کرد، میتوان به قول خودشان این مباحث را با قرائت جدیدی از دین ارایه کرد. رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به ارایهی مثالهایی در این زمینه پرداخت و خاطرنشان کرد: آنها به صراحت مطرح میکردند که حقوق جزای اسلام در این زمان کاربرد ندارد و خشونتآمیز است. همچنین استدلال میکردند که برای حفظ قداست دین باید سعی کنیم به حداقل تاثیرگذاری دین در جامعه اکتفا کنیم. به گزارش ایسنا حسینیان گفت: آنها استدلال میکردند مردم از لحاظ تدین ضعیف شدهاند؛ در حالی که این ادعا دروغی بیش نبود. در طول تاریخ هر گاه دین و سیاست توام بودهاند، به مراتب بدیهای آن دوره کمتر از دورهای بوده که از هم جدا بودهاند. اگر شاخصهای دینداری مانند حجاب، نماز، روزه و مهمتر از همه، آمادگی برای ایثار و از خودگذشتگی را با قبل از انقلاب مقایسه کنیم، میبینیم اصلا قابل قیاس نیستند. مشاور سیاسی – امنیتی رییسجمهور، با بیان این که شعارها و آموزههای هیچ اسلامی فرحانگیزتر، هیجانانگیزتر و دلپذیرتر از مفاهیم و آموزههای شیعه نیست، اظهار داشت: بعد از انقلاب، تشیع به سرعت در جهان در حال گسترش است، منتها روشنفکر مذهبی با مبانی لیبرالیسم همهی تلاشش را در ایران به نام دین انجام میدهد تا اسلام را منزوی کند و همهی ارزشها را با عنوان جامعهی مدنی ابراز کند. ما در اسلام جامعهی اسلامی داریم. جامعهی مدنی بر مبنای لیبرالیسم است. وی گفت: یک بار وقتی آقای خاتمی سخنرانی میکرد که البته بعدا به خود ایشان هم گفتم 27 مرتبه از واژهی جامعهی مدنی استفاده کرد. علت همهی اینها این بود که عمق اندیشه غربی و لیبرالیستی بود منتها به دلیل تربیت و خاستگاه اجتماعی یا محیط مذهبی ایران، ناچار بودند نامی هم از دین بر آن ماهیت بکشند. رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در ادامه، ویژگیهای دیندار روشنفکر را به عنوان فردی که برای دین اصالت قائل است برشمرد و افزود: از ویژگیهای دیندار روشنفکر اعتقاد به اسلام و وحیانی بودن دین است. دیگر آن که دغدغههای جهان امروز و معاصر را هم دارد و مشکلاتی را که جهان با آن دست به گریبان است درک میکند. ویژگی سوم دیندار روشنفکر این است که در متن دین به دنبال یافتن پاسخهای مشکلات جهان معاصر است و مرحوم شهید بهشتی چنین شخصیتی بود. حسینیان با بیان این که وجود شهید بهشتی مملو از ایمان به اسلام و وحی بود، اظهار داشت: من به عنوان کسی که با وی حشر و نشر داشتم و رابطهی استاد و شاگردی میان ما برقرار بود، میدیدم که وجود ایشان مصداق کامل این روایت بود که نگاهکردن به صورت عالم عبادت است. ایمان بهشتی ایمان مخاطب را مضاعف میکرد. بهشتی دغدغههای جهان امروز را میشناخت. به گزارش ایسنا مشاور سیاسی – امنیتی رییسجمهور، به ذکر مثالی در این زمینه پرداخت و گفت: در برنامهای که ایشان برای مدرسهی حقانی تدوین کرد، دروسی مانند اصول روانشناسی، فلسفه، اقتصاد و ... بود و میفرمود طلبه باید با اقتصاد، روانشناسی و فلسفه آشنا باشد؛ چون همه اینها برای چگونه زیستن است تا دغدغههای بشری را بفهمد و سوال برایش ایجاد شود تا وقتی به متون دینی مراجعه میکند به دنبال دریافت پاسخ پرسشهایش باشد. وی با اشاره به خاطرهای در مورد فردی که از آیهای از قرآن تفسیری مارکسیستی ارایه و شهید بهشتی پاسخ وی را داده بود، اضافه کرد: شهید بهشتی میفرمود ما احتیاج داریم دین را آن طور که هست عرضه کنیم نه آن طور که دوست داریم یا دیگران به ما تحمیل میکنند؛ از این رو نه آدمهای دگم و کوتهبین بهشتی را تحمل میکردند و نه آدمهایی که به مکاتب دیگر چشم دوخته و در آنجا ریشه داشتند. ایشان میفرمودند دین آن چنان وسیع، بزرگ و الهیست که در هر عصری پاسخگوی مشکلات خواهد بود به شرطی که درست سوال را مطرح و پاسخ را درست از متن دین جستوجو کنیم. رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، با بیان این که همواره علمای شیعه نوآور بودهاند به کلامی از شهید بهشتی اشاره کرد و گفت: ایشان میفرمودند بعد از غیبت دست مردم از دامن اهل بیت کوتاه شد و سوالهای فراوانی وجود داشت. شیعه آمد اجماع را بر مبنای اصول مذهبی و اندیشهی خود احیا کرد و آن را یکی از اصول استنباط دین قرار داد و با این که با همهی مسائل احسان و ظن در فقه سنی مخالفت داشت، عقل را به عنوان یکی از اصول استنباط مشخص کرد. شهید بهشتی میفرمود وقتی به شیخ طوسی گفتند فقه شیعه محدود است و فروع را پاسخ نمیدهد، شیخ بر مبنای اصول جدید کتاب المبسوط را نوشت که بزرگترین کتاب فقهی شد. حسینیان همچنین با اشاره به کلام امام خمینی (ره) درباره شهید بهشتی گفت: من مظلومتر از شهید بهشتی ندیدم و امام خوب فرمودند که بهشتی بیش از آن که مظلومانه به شهادت برسد، مظلومانه زیست و خار چشم دشمنان بود. این خار چشم تعریف بسیار دقیقی است. من این معنا را در پروندهی یکی از منافقین در سال 56 مشاهده کردم. بعد از تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین یکی از افراد این سازمان نوشته است که در سال 54 جلسه گرفتیم و مذاکره کردیم که حال باید چه کرد. اولین حرف تقی شهرام این است که بهشتی باید از بین برود؛ زیرا تنها کسی که همآورد ماست و میتواند با ما مقابله کند بهشتی است. البته ظاهرا گفتند به دلیل جو موجود و احتمال موضعگیری گروههای مذهبی در مقابل سازمان مجاهدین بهتر است تصادفی نمایشی را صورت دهیم و بهشتی در آن تصادف از بین برود اما به هر حال موفق نشدند. بعد از انقلاب نیز اولین گروه توهینکننده به شهید بهشتی همین جریان نفاق و دومین گروه جریان التقاطی لیبرالیستی بود. |
بی تردید "سهمیه بندی بنزین"، یکی از بزرگترین و چالش برانگیزترین و متهورانه ترین اقدام اقتصادی یک دولت در عمر 27 ساله نظام جمهوری اسلامی ایران است. این کار فقط از آدم جسوری چون "محمود احمدی نژاد" بر می آمد؛ تمام طرح و برنامه های این اقدام واجد ریسک از زمان مجلس ششم آماده بود و چیزی که در این میان نبودش کاملا احساس می شد، مقادیر معتنابهی جگر برای اجرای انبوه دستورالعملهای این مصوبات بود که "دار و دسته دوم خردادیها"، مادرزادی، از داشتن آن محروم بودند؛ به اعتراف مدعیان اصلاح طلبی طرح هوشمند کردن بنزین در دوره خاتمی تنها 3 درصد پیشرفت فیزیکی داشت لیکن دولت نهم ظرف کمتر از یک سال و نیم ، علیرغم کارشکنی های فراوان مدعیان دوستی و دشمنان، مثنوی این اقدام ملی را به پایان برد.
به زعم بسیاری از عقلای قوم، این اقدام جراحی دردناکی بود که بایستی روزی انجام می گرفت و هرچه این جراحی به تعویق می افتاد، دردناک تر می شد که همینطور هم بود؛ طعم تلخ نوازشهای اوباشِ سخت افزاری که همان ارازل عربده کش چاله میدان می باشند و اوباش نرم افزاری که همان ارازل عربده کش تریبون و رسانه می باشند، آسیبهای کوتاه مدتی که مردم از این طرح می بینند نظیر مساله ای که برای موتورسواران مسافرکش و نیز دوگانه سوزها اتفاق افتاد، افزایش قیمت برخی از کالاها و همچنین سختی های وفق دادن مردم با این محدودیت در ابتدای اجرای این طرح و صادرنشدن برخی از کارتهای سوخت و ... نمونه هایی از این دردناکی این جراحی گسترده می باشد.
البته در این ماجرا پیش بینی شارلاتان گرایی های روزنامه های زنجیره ای که تا دیروز با نام "صبح امروز" و "فتح" و "عصر آزادگان" و "نوروز" و "جامعه" و ... فعالیت می کردند و امروز فقط اسمهایشان تغییر نموده و به "شرق" و "هم میهن" و "اعتماد" و "اعتماد ملی" و "کارگزاران" تبدیل گشته است زیاد سخت نبود اما بیدار شدن غضنفرهای مجلس(البته گویا حکایت این جماعت حکایت شیر در پوست الاغ هست) از خواب زمستانی آن هم در این بحبوحه آشفته بازار و گل به خودی زدن هایشان اصلا قابل پیش بینی نبود و لازم است مدعیان اصولگرایی در مجلس ضرب شستی به این رفقا نشان دهند تا خواب "خبر خوش بنزینی برای مردم"، برای همیشه از سرشان بپرد.
منبع: خاکریزیسم(http://www.amaliat.blogfa.com/post-226.aspx)
وزیر اطلاعات در جلسه کمیسیون امنیت ملی گفت: حسین موسویان مجرم است / با جرم جاسوسی موسویان، براساس قوانین موجود وی حداکثر به 10 سال حبس محکوم خواهد شد / وزیر اطلاعات در خصوص حاضر شدن موسویان بر سر کار خود پس از بازداشت گفت که وی تا دو هفته پس از آزادی چند روزی سر کار رفته بود و برخی نامهها نیز توسط وی امضا شده است، اما مجدداً با ایشان صحبت شد که وی دیگر بر سر کار خود حاضر نشد و در جای دیگر نیز که به اسرار نظام دسترسی داشته باشد به سر کار نرفته است. |
وزیر اطلاعات: حداقل 10 سال حبس برای جاسوسی حسین موسویان |
مخبر کمیسیون امنیت ملی مجلس به نقل از وزیر اطلاعات گفت: حسین موسویان مجرم است. کاظم جلالی نماینده شاهرود در مجلس شورای اسلامی پس از جلسه سه شنبه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در جمع خبرنگاران با بیان اینکه در این جلسه غلامحسین محسنی اژهای وزیر اطلاعات حضور داشت، گفت: در این جلسه سؤال 27 نماینده مجلس در خصوص پرونده حسین موسویان عضو سابق تیم مذاکره کنندهی هستهای از وزیر اطلاعات مطرح شد و نمایندگان سؤال کردند که در صورت تأیید اتهامات ضد امنیتی آقای موسویان آزادی وی با وثیقه غیر متعارف و غیر متناسب با جرم چه توجیهی دارد؟ وی افزود: همچنین این نمایندگان از وزیر اطلاعات پرسیدند که وزارت اطلاعات در راستای محدود کردن نامبرده جهت دسترسی به اطلاعات طبقهبندی نظام چه اقداماتی انجام داده و آیا مسؤولین مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام از اعمال وی مطلع گردیدهاند یا خیر؟ مخبر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان اینکه محسنی اژهای به سؤال 27 نماینده مجلس پاسخ داد، افزود: آقای محسنیاژهای گفت که از نظر وزارت اطلاعات حسین موسویان مجرم است، اما تصمیم نهایی در این خصوص توسط قاضی مربوطه اخذ خواهد شد و باید صبر کرد تا ببینیم پس از محاکمه وی قاضی چه حکمی صادر میکند. جلالی گفت: وزیر اطلاعات همچنین اضافه کرد که تشخیص تناسب اتهام با قرار وثیقه بر عهده قاضی است، اما اینجانب به عنوان قاضی این قرار را نامتناسب نمیدانم. وی اضافه کرد: وزیر اطلاعات در توضیح این مطلب گفت که اگر جرم جاسوسی موسویان اثبات شود، براساس قوانین موجود وی حداکثر به 10 سال حبس محکوم خواهد شد، لذا وثیقه 200 میلیون تومانی با 10 سال حبس تناسب دارد. نماینده شاهرود در مجلس افزود: وزیر اطلاعات در خصوص حاضر شدن موسویان بر سر کار خود پس از بازداشت گفت که وی تا دو هفته پس از آزادی چند روزی سر کار رفته بود و برخی نامهها نیز توسط وی امضا شده است، اما مجدداً با ایشان صحبت شد که وی دیگر بر سر کار خود حاضر نشد و در جای دیگر نیز که به اسرار نظام دسترسی داشته باشد به سر کار نرفته است. جلالی خاطرنشان کرد: وزیر اطلاعات گفته که موسویان پس از آزادی سه بار احضار شده و برخی مرتبطین پرونده نیز احضار شدهاند. وی با بیان اینکه نمایندگان سؤال کننده از وزیر اطلاعات پرسیدند که چرا در برخی از پروندههای مشابه که دسترسی افراد به اطلاعات محرمانه کمتر از موسویان بوده وثیقههای بیشتری تعیین شده، اظهار داشت: وزیر اطلاعات در پاسخ به این سؤال گفت که تا به حال برای این نوع اتهامات وثیقه تا این حد نداشتهایم. منبع:http://ansarnews.com/?usr=news/detail&nid=1269 |
دولت برای تامین مصرف روزانه 85 میلیون لیتری بنزین در ایران، در سال چیزی حدود 11میلیارد دلار (11هزار میلیارد تومان) یارانه می دهد در حالی که بیت المال مسلمین را عده ای خاص در موتور ماشین های خود می سوزانند ولی بقیه مردم، خصوصا مستضعفان تاوان آن را می پردازند.
اجرای شجاعانه طرح سهمیه بندی بنزین توسط دولت، با موج تخریب توسط کسانی که اصلاحات واقعی اقتصادی در ایران را همواره با منافع خود در تضاد دیده اند، مواجه شد.
کسانی که امروز برای تخریب دولت به بهانه سهمیه بندی بنزین گریبان چاک می کنند، همانهایی هستند که زمانی از لزوم حذف کامل یارانه های انرژی و آزادسازی اقتصاد ایران به عنوان یک اقدام حیاتی برای نجات اقتصاد ایران سخن می گفتند اما در تمام دوران مسئولیت این مدعیان بی عمل، این ادعاها از حرف فراتر نرفت، چون آنها فقط به فکر «انتخابات آینده» و «رایی که باید از مردم می گرفتند»، بودند.
اینها همان کسانی هستند که از توسعه حمل و نقل ریلی در شهرها جلوگیری می کردند ولی با واردات 5 میلیارد دلار بنزین موافقت می کردند و چوب حراج به بیت المال مسلمین زده بودند.
پس دولت نهم اکنون به نوعی تاوان نپرداختن دو رئیس جمهور قبلی به مسئله بنزین را به صورت اصولی می دهد و سهمیه بندی بنزین اقدام جسورانه ای بود که یکبار برای همیشه بایستی انجام می شد.
سهمیه بندی مصرف بنزین، به واقع رنسانسی بود در مصرف سوخت در ایران. دیگر همه یاد خواهند گرفت که بر اساس نیازشان بنزین مصرف کنند.
و دیگر حداقل مستکبرین و مرفهین بی درد کمتر می توانند به راحتی و ارزان قیمت در جلو چشمان مستضعفان با خودروهای اشرافی و گرانقیمتشان فخرفروشی کنند.
منبع: http://hamedtalebi.blogfa.com/
این روز تاریخی مبارک